«هنگامه اخوان» آوازخوان قدیمی جمعه اول خردادماه، کارگاه تخصصی شناخت ردیف موسیقی آوازی ویژهی بانوان را برگزار میکند. او همچنین قرار است هشتم مردادماه در تالار وحدت تهران، به اجرای کنسرتی برای بانوان بپردازد. او در کارگاه تخصصی خود، مطالبی دربارهی ردیف موسیقی آوازی ارائه میکند. در پایان کارگاه هم به تمام شرکتکنندگان گواهی پایان دوره داده میشود. او چندی پیش این کارگاه را در شیراز برگزار کرده بود که مورد استقبال قرار گرفت. به همین بهانه و همچنین کنسرت پیشِ روی با او گفتوگو کردهایم:
- * خانم اخوان اگر موافق باشید، از کارگاهتان شروع کنیم. لطفاً دربارهی شرکتکنندگان در این مسترکلاس و همچنین نتیجهای که میخواهید از آن بگیرید، توضیح دهید.
کسانی که در این کارگاهها شرکت میکنند، بانوانی هستند که پیش از این، یک دورهی آوازی از سر گذراندهاند. البته در این میان، تعدادی از آنها دورهی کامل ردیف را فراگرفتهاند و بخشی از آنها چند دستگاه را میدانند. به هر حال شرکتکنندگان باید با ردیفهای آوازی آشنا باشند تا بعد از آنکه قطعاتی را به انتخاب من اجرا کردند، راهنماییهای لازم را به آنها بکنم. متأسفانه تعداد بسیاری از خانمهایی که آواز میخوانند، فکر میکنند بعد از طی یکی دو سال شاگردی کردن، دیگر آوازخوان شدهاند و حتی تعدادی از آنها، خود را آمادهی برگزاری کنسرت هم میدانند. در حالی که برای رسیدن به سطحی عالی از آواز و برای آنکه بتوان اجرایی استاندارد ارائه داد، زمان بسیار زیادی لازم است. خود من بیش از ۴۵ سال است که در این زمینه فعالیت میکنم و همچنان فکر میکنم اول راه هستم. برای اینکه در هنر به جایگاهی مشخص دست پیدا کنید، باید ریاضت بسیار زیادی بکشید. این درست همان مسألهای است که من میخواهم در این کارگاه به دیگران یادآور شوم؛ یعنی خودم را تنها محدود به رفع اشکالات آوازی نمیدانم.
- * اما یکی از مهمترین مشکلات برای بانوان آوازخوان، نبود استاد آواز است. ضمن آنکه محدودیتهای اجرا برای آنها شاید بسیاری از انگیزهها را از آنها سلب کند.
کسی که میخواهد به فراگیری آواز بپردازد، باید بداند که در همین شرایط فعالیت خواهد کرد. شرایطی که البته سخت است و مشکلات خاص خودش را هم دارد؛ اما فراموش نکنید که همهچیز به اجرا خلاصه نمیشود. درست است که هر هنرمندی، دلش میخواهد تا هنرش را ارائه دهد؛ اما گاهی این مسأله به شکلی اغراقآمیز وجود دارد. برای مثال، بعد از مدت کوتاهی که پیش یک استاد شاگردی میکنند، به سرعت میخواهند در آلبومی حضور داشته باشند یا اینکه کنسرت دهند. در این میان البته تعدادی از هنرجویان، تنها به عنوان تفریح به کلاسهای موسیقی از جمله آواز میروند که خب تکلیف آنها مشخص است. اما کسی که نگاه جدیتری به این مقوله دارد، به همان نسبت نیز باید نگاه سختگیرانهای به هنرش داشته باشد. ضمن آنکه فراموش نکنید «موسیقی» خودش به تنهایی زندگی است و میتواند تمامی عواطف و احساسهای معنوی را ارضا کند. به همین خاطر است که من از کسانی که به تازگی در این راه قدم برمیدارند، انتظار دارم تا تلاش کنند به شکلی متعالی از آن بهره بگیرند.
- * این اولین بار است که شما مسترکلاس آواز برگزار میکنید؟
بله.
- * چرا؟
شاید خیلیها گمان کنند که من این کار را برای خودنمایی یا مسائل دیگر انجام میدهم؛ اما واقعیت این است که من در تمام این سالها، برخلاف دیگران از فعالیتهای بسیاری خودم را کنار کشیدهام. حالا هم که میخواهم در این زمینه فعالیت کنم، به این دلیل است که احساس خلأ بسیار شدیدی میکنم. متأسفانه هیچکس نیست که به بانوانی که در زمینهی آواز فعالیت میکنند، آموزش دهد.
- * اصلاً شما نسل جدید زنان آوازخوان را چطور ارزیابی میکنید؟
من به استثنائاتی که در این زمینه وجود دارد، کاری ندارم. خب تعدادی از خوانندگان جوان هستند که صدای خوبی دارند و مشخص است که خوب هم تعلیم دیدهاند؛ اما اکثریت قریب به اتفاق آنها بسیار ضعیف هستند. برای مثال تعداد زیادی از بانوان در کارگاه من در شیراز شرکت کرده بودند؛ اما من تنها به دو نفر از آنها امیدوار بودم. دو دختر بسیار جوان ۱۴ و ۱۶ ساله که اتفاقاً در حوزهی موسیقی کلاسیک فعالیت میکردند؛ اما با اینکه مدت زمان محدودی بود که فعالیت میکردند، نفس و کشششان عالی بود. البته در این سالها، من صدای تعدادی از دختران جوان را میشنوم که بسیار خوب است و علاوه بر صدای خوب، تعلیمدیده هم هستند؛ اما مهمترین مشکل ما «آوازخوان» است که تربیت نشده است.
- * شما به ضعف آموزش آواز برای زنان اشاره میکنید. خب اصلاً گریزی از این مسأله هست؟ به هر حال پتانسیل ما همین است؛ به خصوص اینکه استفاده از یک استاد آواز مرد -هر اندازه هم متبحر- برای صدای زن فایدهای ندارد.
مشکل در تعداد کم اساتید آواز نیست؛ اتفاقاً مشکل اینجاست که هر کسی به خودش اجازه میدهد به دیگران تعلیم آواز دهد! فرض کنید کسی که دو سال، پیشِ من تعلیم دیده، در حال حاضر خودش آواز درس میدهد. این یک فاجعه است. حتی یک ردیف ابتدایی را هم نمیتوانند بهطور کامل کار کنند، اما به دیگران درس میدهند و به نوعی برای خودشان دکان باز کردهاند که از آن بهرهمند هم میشوند. اتفاقا چند برنامه هم میگذارند و چند مصاحبه و ویدئو هم بیرون میدهند و شناخته هم میشوند. به همین خاطر است که اگر وضعیت آواز بانوان قرار است سر و سامانی بگیرد، باید ابتدا این کلاسها جمع شود. البته کسانی که اندکی هم من را میشناسند، خواهند فهمید که من این حرفها را از سر تنگنظری نمیزنم، چون دوران فعالیت حرفهایام نشان داده که همیشه تنها اهل رقابت بودهام نه چیزهای دیگر. اگر هم الان اینها را میگویم، به این خاطر است که بسیاری از هنرجویان با هزاران امید به این کلاسها میروند و نهتنها چیزی یاد نمیگیرند که برای همیشه از موسیقی دلسرد میشوند. برای مثال، کلاس تصنیف میگذارند، اما مگر میشود بدون یک ساز و تمبک به کسی ریتم یاد داد؟
- * خانهی موسیقی زمانی تصمیم داشت که به کلاسهای موسیقی سر و سامانی بدهد. آن اتفاق به کجا رسید؟
خانهی موسیقی تلاشهایی در این زمینه انجام میدهد اما نمیتوان تنها از آنها انتظار داشت. هماکنون بیش از صدها کلاس موسیقی در تهران وجود دارد و خیلیها نیز به شکل غیررسمی دست به آموزش موسیقی میزنند. به همین خاطر نیاز است تا یک همت عمومی برای رفع این مشکل وجود داشته باشد. کسی که چیزی را به اشتباه یاد بگیرد، تصحیح کردنش بسیار دشوار است. باید همه دست به دست هم بدهند که متأسفانه هماکنون جامعهی موسیقی ما چنین انگیزهای ندارد. متأسفم که بگویم بخش مهمی از جامعهی موسیقی، دچار تنگنظری است و به همین خاطر است که نمیتوانند مشکلاتشان را مرتفع کنند.
- * شما مخالف تدریس آواز توسط یک استاد مرد به زن هستید؟
من مخالف هیچچیز نیستم. (خنده) اما صدای زنان چپکوک است و یک صدای راستکوک نمیتواند معلم خوبی برایش باشد. البته زنان خوانندهای هم داریم که صدای راستکوک دارند. ولی بهطور کلی در این صورت نمیتوان انتظار چندانی داشت که حتماً هنرجو بتواند با تمام ظرایف صدای خود آشنا شود. البته من همیشه به هنرجویان میگویم که خودشان را تنها محدود به استادشان نکنند، میتوانند از آثار موجود مثلاً ردیف استاد کریمی و دوامی بهره بگیرند.
- * به عنوان آوازخوانی که سالها ازخواندن محروم بوده، حالا که از امروز به گذشتهتان نگاه میکنید؛ چه احساسی دارید؟
ممنوعیت فعالیت من به عنوان یک خواننده، تأثیری بسیار سوء در زندگی من گذاشت. در همهی این سالها مثل یک مردهی متحرک بودم. البته باید بگویم که همهی این سالها، تلاش کردم تا موسیقی را همچنان به عنوان یکی از مهمترین دغدغههای زندگیام حفظ کنم. مثلاً خودم را وقف شاگردانم کردم و کلاسهای متعددی را برای آنها برگزار کردم تا نسل جوانی از آوازخوانها را تربیت کنم که بدونشک حضورشان در زمینهی موسیقی تأثیرات خوبی در آینده خواهد شد. نسل موسیقی ما همچنان ادامه دارد و فعال است. اما از طرفی برای خود آنها هم نگران هستم. برای جوانهای که با هزار شور و امید به فراگیری آواز میپردازند و امکان اجرا ندارند. شما وقتی نتوانید هنر خودتان را عرضه کنید، دچار سرخوردگی میشوید. با همهی اینها به هیچ عنوان دلم نمیخواهد تا این چرخه قطع شود. شاید روزی سوءتفاهمهایی که در ارتباط با فعالیت زنان موسیقیدان وجود دارد، برطرف شد و آنها هم توانستند به اجرای موسیقیشان بپردازند. موسیقیای که هیچ لهو و لعبی در آن وجود ندارد و باعث ارتقای سطح فکری جامعه خواهد شد.
- * برنامهای هم در دست دارید؟
بله؛ هشتم مردادماه در تالار وحدت تهران به اجرای برنامه خواهم پرداخت و دو قطعهی جدید اجرا میکنم.
- * دو قطعهای که برایتان آهنگسازی کردهاند؟
نه؛ متأسفانه هیچ آهنگساز مردی برای خانمها آهنگ نمیسازد؛ بسازد هم هزینهی گزافی دارد که با این تعداد کنسرت نمیتوان از پس هزینههایش برآمد!