خوش آمدید - امروز : شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
خانه » بیوگرافی خوانندگان » آشنایی با بزرگان موسیقی » اساس تحقیقات فارابی در موسیقی بر پایه کدام ساز بود؟
اساس تحقیقات فارابی در موسیقی بر پایه کدام ساز بود؟

اساس تحقیقات فارابی در موسیقی بر پایه کدام ساز بود؟

موسیقی یک اختراع جدید و یک امر امروزی نیست. بلکه از سالیان سال پیش، موسیقی با سبک و سیاق مخصوص به خود وجود داشته و دانشمندان بیشماری در این زمینه مشغول به پژوهش و نوآوری بودند. یکی از استادان بی نظیر موسیقی ابونصر فارابی است. فارابی اولین کسی است که در دوره اسلامی کتاب در باب موسیقی نوشته است. او کتابی در ارتباط با فن موسیقی نوشته و در آن از قوانین صوت و نسبت های ریاضی، صحبت کرده است. رساله اوتا و کتاب الموسیقی کبیر، از فارابی به جای مانده است.

فارابی علاوه بر اینکه در رابطه با موسیقی کتاب نوشته، ساز هم اختراع نموده است. شاید جالب باشد بدانید که ساز قانون، اختراع اوست. علاوه بر همه اینها، فارابی یک نوازنده ماهر هم بوده است.

کتاب الموسیقی الکبیر فارابی تا سالیان سال پس از او هم، یک مرجع و اصل برای سایر نویندگان بوده است و نویسندگان بسیاری دنباله افکار او را گرفته و رهرو او بوده اند. فارابی در این کتاب، مطالب گذشتگان در ارتباط با موسیقی را گردآوری کرده و قواعد و اصول اولیه موسیقی را بر اساس مبانی علمی تدوین کرده است.

با ما همراه باشید تا با این دانشمند بزرگ دنیای اسلام و اساس تحقیقات او بیشتر آشنا شوید.

معرفی فارابی بزرگ

ابونصر فارابی بزرگترین فیلسوف قبل از ابن سینا و به قول فارمر بزرگترین فیلسوف اهل مدرسه بوده است. اسم و نسب فارابی را مختلف نوشته اند. مولف دره الاخبار می نویسد: ابونصر محمد بن محمد بن ترخان. و بعضی در نسب او کلمه ترکی اوزلغ را ذکر کرده اند. گرچه آقای دکتر صفا این لقب را از مبدعات متاخران می دانند. این که در نسب فارابی لقب ترخانی دیده می شود به این جهت است که ظاهرا جد یا پدرش از سرداران و سپاهیان ساسانی بوده و این لقب را داشته است…

زادگاه فارابی دیه وسیج از دیه های نزدیک فاراب در حوضه سیحون بوده است. فارابی در حدود ۲۶۰ ه معادل ۸۷۱ میلادی در این دیه به دنیا آمد و در هشتاد سالگی به سال ۳۳۹ ه معادل ۹۵۰ میلادی در دمشق از دنیا رفت. صفی مثل ابن ندیم به اشتباه او را فاریابی خوانده است.

فارابی شارح آثار ارسطو است به همین جهت او را معلم ثانی خواندده اند. شماره کتاب های او را که عموما به زیور ایجاز آراسته شده است ۱۰۲ نوشته اند.

در بین آنها چند کتاب درباره موسیقی نیز وجود دارد. کتاب های فارابی غیر از ایجاز این حسن را دارد که از لحاظ اصطلاحات موسیقی بسیار غنی است به اضافه اینکه چون وی خود اهل موسیقی بوده و ساز می زده است بر خلاف ابن سینا و کندی که فقط موسییقی را از لحاظ فلسفه مورد بحث قرارر داده اند تنها به نقل آرای پیشینیان و طرح مسایل نظری اکتفا نکرده است.

فارابی در موسیقی نظری هم صاحب رای بود و درباره پرده های عود و گام تنبور خراسانی تحقیقات با ارزشی انجام داده است.

فارابی عود نواز زبر دستی بود و در آواز خوانی مهارت داشت. او به دعوت شاهزاده سیف الدوله به دمشق رفت. وی به سال ۳۳۹ هجری مطابق با ۹۵۰ میلادی درگذشته است.

مشهورترین اثرش کتاب الموسیقی الکبیر است. این رساله مهم و قابل توجه که توسط نامدارارترین فیلسوفان جهان تحت عنوان الفارابیوس به اروپاییان شناخته شده یکی از معتبرترین رسالات موسیقی آن عصر است که در آن راجع به تئوری موسیقی بحث به میان آمده است. موسیقی کبیر از دو جزء تشکیل شده است. جزء اول دخول در موسیقی و جزء دوم اصل موضوع شامل سه بخش، هر یک در دو مقاله و رویهم کتاب موسیقی کبیر دارای هشت مقاله است. اگر فهرستی از مطالب مورد بحث در این کتاب تنظیم کنند بیش از چهارصد موضوع می شود و اهمیت این کتاب را می رساند.

ساز نواختن فارابی

جرجی زیدان سازی به نام قانون را از اختراعات فارابی می داند و درباره اختراع دیگر او می نویسد: “فارابی ساز دیگری اختراع کرده که از چند چوب و سیم تشکیل می یافت و همین که ترکیبات آن را تغییر می دادند صدایش عوض می شد و چیز شگفتی بود.”

از مهارت های وی در موسیقی داستان هایی نقل شده است، مثلا می گویند برای اینکه به دست ماموران سلطنتی نیفتد شتری کرایه کرد و زنگ های گردن شتر را طوری بست که شتر از شندین آهنگ زنگ ها به وجد آمده و یکسره صدها کیلومتر راه پیموده است.

درباره چیره دستی او در موسیقی بسیار گفته اند از جمله ابن خلکان در “وفیات الا عیان” میگوید: «فارابی به گونه ای ساز زد که در آغاز اهل مجلس همگی خندیدند(شادی کردند) و سپس گریه کردند و سرانجام به خواب رفتند»

در کتاب الموسیقی الکبیر، فارابی تقریبا در مورد تمام سازها صحبت کرده و نحوه کار با آنها و لحن و آهنگی که ایجاد می کنند کامل توضیح داده است. از توضیحات جامع او مشخص است که تقریبا به نواختن تمام سازها مسلز بوده است.

بررسی موسیقی و آهنگ سازی از منظر فارابی

بسیار مناسب است که در اینجا دو موضوع مهم یکی انواع موسیقی و دیگر آهنگ سازی از نظر فارابی به اختصار گفته شود:

موسیقی

راجع به اقسام، فارابی موسیقی را چه از لحاظ اجرا و چه از لحاظ ساختن آهنگ به سه تقسیم می کند. قسم اول: موسیقی نشاط انگیز (ملذ) است که بیشتر متداول است و برای انسان دلنشین و آرامش افزاست بدون آنکه توجه هنری را تحریک و جلب کند و برای رفع خستگی بکار می رود.
قسم دوم برای انسان دلنشین است و علاوه بر آن با ایجاد احساس های مختلف قوهء تخیل و تصویر ما را برمی انگیزد و تصاویری از اشیاء در ذهن ایجاد می کند. این قسم موسیقی افکاری به ما تلقین می کند و آنها را چنان بیان می کند که در ذهن ما نقش می بندد و شکل می گیرد. می توان این نوع موسیقی را احساس انگیز (انفعالی) نامید.

تاثیر قسم اول را بر گوش میتوان به تاثیر یک نقش تزئینی بر چشم تشبیه کرد. در صورتیکه تاثیر قسم دوم شبیه تاثیر یک نقاشی تصویری بر چشم است. یک نقش تزئینی تنها برای چشم خوش آیند است در حالیکه یک تابلوی نقاشی علاوه بر آن نهادهای موجودات، تمایلات، افعال و اخلاق و روحیات آنها را در ذهن مجسم می سازد.

قسم سوم نوعی از موسیقی است که نمایش واکنشی از حالات روحی انسان است و میتوان آنرا خیال انگیز (مخیل) نامید. این نوع موسیقی قوهء تصور ما را تحریک می کند به ویژه اگر با حکایت منظوم و یا اشکال دیگر گفتارهای خطایی همراه باشد. دراین صورت تاثیر آن تشدید می شود.

آهنگسازی

و اما دربارهء آهنگسازی چنین اظهار نظر می کند:
هنگامی که شخصی بحدی از توانائی فطری با اکتسابی برسد که بتواند آهنگ خوب را از بد تمیز دهد. «ملایم» را از «غیر ملایم» باز شناسد و نت های متوافق و منتافر را از هم جدا سازد و نت های موسیقی را چنان با هم ترکیب کند که به گوش و به طور کلی در ساختن آهنگ دست پیدا کرده باشد، موسیقی عملی را در جلوهء دوم خود دارا میباشد (جلوه اول اجرای آنست). برای رسیدن باین پایه شخص باید دارای گوش حساس و دقیق، توانائی درک و تصور طبیعی باشد. برای اینکه موسیقی‏دانی جزء این دسته از هنرمندان باشد کافی است بتواند آهنگ بسازد بدون آنکه آنرا تفسیر یا قضاوت کند.

هم‏چنین موسیقی دانانی یافت می شوند که می توانند بداهه نوازی کنند یعنی آهنگ هائی را که از پیش در ذهنشان نقش نبسته است فی البداهه بنوازند. آهنگ نزد آنان هنگام احساس صوتی خاص شکل می گیرد مثلا خود چند نت زمزمه کنند و یا زمزمه ای از دیگری بشنوند. چنین هنرمندانی از دسته اول چیزی کم ندارند. نزد آنان نهادهای موسیقی چنان است که آهنگ در لحظه ای که قصد ساختن می کنند هنگام نواختن شکل می گیرد و تنها نوازش مختصری از گوش کافیست آنان را براه اندازد.

دستهء دیگر از آهنگسازان قوهء تصورشان از این حد هم بالاتر است. آهنگ موسیقی یا عواملی که آنرا ترکیب می کنند برای آنان بدون احتیاج به یک محرک خارجی از احساس صوتی و بدون نوازش گوش با چند نت موسیقی در ذهنشان نقش می بندد. تنها ارادهء آنان برای ساختن یک اثر موسیقی و گذار از تصورشان کافی است.

بنابرآنچه گفته شد موهبت آفرینش موسیقی را می توان به سه درجه تقسیم نمود:

نخست موهبتی که با دارا بودن آن هنرمند برای ساختن آهنگ احتیاج به کمک یک عامل حسی دارد.

دوم موهبتی که با دارا بودن آن هنرمند برای ساختن آهنگ به‏ هیچگونه کمک خارجی نیازمند نیست ولی هنوز قادر به استدلال و توجیه آنچه ساخته است، نیست.

سوم موهبتی که با دارا بودن آن هنرمند به درجه ای از قوهء توانایی تصویر می رسد که از عهدهء توجیه و استدلال آنچه می سازد، بر می آید و اسحق موصلی از این دسته بوده است.

نکته پایانی

در کتاب موسیقی کبیر نسخه نگه داری شده در کتابخانه ملی قاهره نقشی از یک ساز موجود است که کاملا تازگی دارد. این ساز از ترکیب دو ساز چنگ و سنتور یا قانون ساخته شده و نامش شهرود است. فارمر عکسی را که از روی این نقش تهیه کرده در کتاب منابع موسیقی عرب خود چاپ کرده است…

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است