«امروز پدر دچار ایست قلبی شد و با وجود تلاش پزشکان عملیات احیا بی نتیجه ماند؛ او یک ماهی در بخش آی.سی.یو بستری بود و در آخرین روزها سطح هوشیاریش به پایینترین حد ممکن خود رسیده بود. او سالها دچار بیماری ریوی بود و این بار قدرت بلع خود را نیز از دست داده بود»
اینها را «نازنین گلچین» – دختر نادر گلچین میگوید. او از چهارم شهریور دربیمارستان گاندی بستری بود و از حدود ۱۰ سال پیش با بیماری سرطان ریه مبارزه میکرد. او که از سال ۵۴ کار هنری ارایه نداد؛ حالا در یک خاموشی ابدی فرورفته است. این لابد رسم روزگار است و نمیشود گلایهای داشت؛ فقط میتوان به تصویر او دلخوش ماند و به صدایش که میگویند تنها همان است که میماند و به مهربانیهای بدیعش در خانهی مصفایش در مرکز شهر. به گفتهی «حمیدرضا نوربخش» مراسم تشییع او روز یکشنبه از ساعت ۹ تا ده و نیم از مقابل تالار وحدت انجام و در قطعهی خانه هنرمندان به خاک سپرده میشود.
او از سالِ ۵۴ نخواند، میگفت رییس وزارت فرهنگ و هنرِ آن زمان بر اساسِ یک کینهی شخصی دیگر به او اجازهی فعالیت نداد و این فعالیت ادامه پیدا کرد و ادامه پیدا کرد تا در آخرین روز شهریور ۹۶ خاموشی ابدی شود. خودش در این باره گفت: «من عضوی از وزارت فرهنگ و هنر بودم؛ سالها در این وزارتخانه با ارکسترهای مختلف همکاری داشتم. آن موقع به اقتضای جوانی حس و حال فعالیت در من زیاد بود؛ ولی با نزدیک شدن به ایام پیری خود به خود میل به فعالیتهای هنری کاهش یافت. در ظاهر اینطور نشان نمیدهم ولی به قول شاعر «بر ظاهر آباد من امید مبند من خانه ویرانهام از من بگریز»
این هم از ویژگیهای استادی بود که چهل و دو سال نخواند؛ اما چنان آثار قدرتمندی در زمان فعالیتهایش انجام داد که همچنان به عنوان یکی از برترین صداهای ایران مطرح بود و میتوان حدس زد که نامش با آن حنجرهی قدرتمند و صدای خاص و آن سوز و گداز فراموش نشدنی در تاریخ آواز ایران برای همیشه ماندگار. خودش دربارهی سالهای سکوتش در گفتوگو با سایت موسیقی ما گفته بود: «وزیر فرهنگ زمان شاه به خاطر مساله بیاهمیتی به من غضب کردند؛ اما قدرت دست ایشان بود. البته بعدها خودشان بارها دنبال من فرستاد؛ اما من نپذیرفتم و به شکل خودخواستهای معاف از خدمت باقی ماندم و هیچ حق و حقوقی هم از دستگاه نگرفتم. بعد از آن خودم یک شرکت خصوصی دایر کردم و کار موسیقیام را ادامه دادم؛ ولی کار در رادیو را همچنان ادامه میدادم تا اینکه بعد از انقلاب، روند کندتر شد و ما هم به همان صورت به فعالیتهایمان ادامه میدادیم. به طور کلی وقتی سن یک هنرمند از ۵۰ سال بالاتر میرود، رفتهرفته کم کارتر میشود.من به میل و اراده خودم چند سالی گوشهنشین شدم و از خلق موسیقی کناره گرفتم؛ ولی همچنان به یک فراز از موسیقی یا یک کلام از شعر فارسی عشق میورزم. من شعر و موسیقی را به شکل دیوانهواری دوست دارم. هیچ وقت از موسیقی جدا نبودم حتی زمانی که کناره گرفتم و کاری را ضبط نکردم باز هم عاشق موسیقی بودم. بعد از انقلاب سه سیدی ضبط کردم که هر کدام کیفیت خاص خودش را دارد. حالا که ۸۱ ساله شدم مثل همان کودکیهایم به موسیقی و شعر فارسی عشق میورزم.»
او صدایی خاص با سوزی پنهانی و نیز پخته و پرورده داشت و همین خصوصیت سبب میشد تا از معدود خوانندگانی باشد که با ارکسترهای متعدد همکاری کند. او همچنین از تحریرهای شمرده و پخته آوازی برخوردار بود و از تمامی ظرفیتهای صداییاش بهره برد. او اما توانایی بسیاری در حوزهی ادبیات نیز داشت و شعر را به خوبی میشناخت. گلچین با بسیاری از آهنگسازان و هنرمندان از جمله فریدون شهبازیان، مجتبی میرزاده، حسن یوسف زمانی، عبدالکریم مهرافشان، عباس خوشدل، همایون خرم، مهدی خالدی، محمد حیدری، فرامرز پایور و دیگران همکاری داشته است. اس
تاد برجستهی موسیقی سنتی دربارهی همکاریش با گروههای موسیقی میگفت: «من در دو جهت فعالیت میکردم. در رادیو در خدمت اساتیدی چون حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، شهناز، فرهنگ شریف، فضلالله توکل، فریدون حافظی، عباس خوشدل، فریدون شهبازیان و… بودم. افتخارم این است که با شاخصترین چهرههای این افراد کار کردم. یکی از آهنگسازانی که آثارشان را بسیار دوست دارم، برادران یوسف زمانی هستند. اما در آن زمان در رادیو و تلویزیون، شورایی وجود داشت که تشخیص میداد که فلان آهنگ باید با صدای گلچین باید ضبط شود و این مساله را به ما اعلام میکردند. برای مثال به من میگفتند روز سهشنبه در رادیو حضور داشته باش، مشخص میشد که شعر برای چه کسی است و آهنگساز چه کسی. چند جلسه تمرین میگذاشتیم و بعد از آن، برای ضبط میرفتیم. معمولاً شورا تصمیم میگرفت؛ در برخی برنامهها از جمله «گلهای تازه» (من در گلهای تازه و برگ سبز نبودم) یک عضو فعال رادیو و تلویزیون بودم. در این زمان کوتاه ۱۷ ساله، شانس این را داشتم تا با هنرمندانِ بسیار برجستهای آثار متعددی را ضبط کنم. علاوه بر آن، بسیاری از این اجراها نیز بنا به اراده شخصی انجام میشد؛ برای مثال آقای بدیعی را میدیدم و قرار میگذاشتیم در بیات ترک اثری را ضبط کنیم.»
او اما در همین مدت هم آثار منتشر نشدهای دارد که حالا امیدواریم که منتشر شوند. آثاری که در آرشیو شخصیاش وجود دارد و در تمام این سالها مجال انتشار نیافت.
قطعات «یوسف گم گشته»، «مرغ سحر»، «ناوک مژگان»، «قصه شهر عشق»، «مسبب»، «من دیگه بچه نمیشم» و آلبومهای «گریز»، «نفس باد صبا»، «زلف بنفشه» از برجستهترین آثاری هستند که او در این سالها خوانده است.
«حمیدرضا نوربخش» خواننده بر این اعتقاد است که صدای او صاحبِ ویژگیهایی است که بسیاری از علاقه مندان موسیقی باید از آن آگاه باشند: «خوانندگانی چون عبدالوهاب شهیدی، غلامحسین بنان، نادر گلچین، محمودی خوانساری و تعدادی دیگر، خوانندگانی بودند که با صدای خود ویژگی ها و ظرایفی از آواز را به مخاطبان ارائه دادند که واقعا ارزشمند بود. نادر گلچین صدایی با رنگ صدای منحصر به فرد و جنس صدایی خاص از نظر وسعت و محدوده مناسب خوانندگی آواز ایرانی، همه ویژگی های یک خواننده را داشت. او در بخش فیزیکال حوزه آواز گوش و ریتم موسیقایی دارد که در کمتر خواننده ای می توان شبیه آن را سراغ گرفت.» او میگوید که گلچین یک آوازخوان تمام عیار بود: «او مدلی از موسیقی را در آواز سنتی ارائه کرد که هم مورد تایید عوام و هم مورد تایید خواص بود.»