یك قطعه موسیقی كه بهعنوان مقدمه یا درآمد برای یك اثر بزرگ چون اپرا، اوراتوریو Oratorio (نمایشی بر اساس موضوعهای مذهبی همراه با آوازهای جمعی و نوای سازهای تنها یا اركستر) و یا نمایشنامه تصنیف میشود.
تصنیف اورتور تقریباً به اواسط قرن هفدهم بازمیگردد، و نخستین آهنگسازی كه چنین مقدمهای را در آثار خود در كار گرفت و كم و بیش معیار فرمی در موسیقی گشت، ژان بابتیست لولی J. B. Lulli (1632ـ۱۶۸۸) موسیقیدان ایتالیایی بود.
فرمی كه لولی پدید آورد، به نام اورتور فرانسوی خوانده شد و دو بخش را در خود جای میداد: یك بخش آهسته و مجلل آغازین كه معمولاً با ریتمی نقطهچین (نقطههایی كه در بالا و پایین یك نُت گذاشته میشود تا به ما بگوید تا آنجا كه امكان دارد آهسته یا تند نواخته شود) و بخش تند كه نشانگر تقلید است (تكرار همان ملودی با بخشهای آوایی متفاوت)
گاه لولی یك كودا (Coda دنباله قطعه كوچكی در پایان یك آهنگ یا بخش پایانی آهنگ) با سبكی آهسته از بخش نخستین را به اثر خود میافزود.
با تعریفی دیگر باید بگوییم كه اورتور فرانسوی با ابتكار لولی تكامل ویژهای پیدا كرد. موومان اول آهسته است و سبكی باشكوه دارد و با ریتمهای نقطهچین شكل جدیدی به خود میگیرد، موومان دوم تند، سرزنده و فوگال (fugal نوعی از فن بسط آهنگ روی تم كوچك) است. موومان سوم، كه همیشه در كار گرفته نمیشد به طرح موومان اول باز میگردد. درواقع باید گفت این فرم از اورتور در خارج از فرانسه بسط و توسعه یافت و حتی فرم جداگانهای از اپرا به شمار آمد.
باخ همانند هندل این طریقه و روش از اورتور را كه در اورتوریوی «مسیح» خود در كار گرفته بود، مورد استفاده قرار داد.
از مثالهای معروف اورتور فرانسوی باید از اپرای دیدو و انیاس Dido and Aeneas اثر هنری پرسل (H. Purcell) آهنگساز قرن ۱۷ نام برد. پرسل این اپرا را برای تراژدی معروف رومی ویرژیل Virgil تصنیف كرد. این اپرای سه پردهای شرحی است از افسانه یك عشق بیسرانجام دید و Dido ملكه كارتاژ به انیاس Aeneas قهرمانی دلاور كه در جنگ با یونانیها شكست خورده و به كارتاژ بازگشته است. عشق این دو به یكدیگر به خواست خدایان به جدایی از هم منجر شده و با خودكشی دید و پایان میگیرد.
اورتور اوراتوریوی هندل به نام مسیح (Messiah) (1742) نیز یكی از معروفترین اثر این آهنگساز به شمار آمده است.
هندل با تصنیف اوراتوریو «مسیح» یكی از معروفترین آثار مذهبی را پدید آورد كه با سه بخش آواز تنها، رسیتاتیف (recitatif، گفتوگویی با آواز) و آواز جمعی همراه با اركستر به اجرا درمیآید. بخش اول سفر مسیح را به اورشلیم بازمیگوید و بخش دوم به شكنجهها و آزارهایی است كه مسیح به خاطر اشاعه برادری و انسانیت متحمل میشود و بخش سوم بازگشت مسیح و حرفهای او را درباره رستگاری در روز آخرت بیان میدارد.
اورتورهای معروف فرانسوی باخ و دیگر آهنگسازان آلمانی عملاً با سوئیتی (Suite در قدیم رشته رقصهایی كه متناوباً تند و آهسته، جدی و نشاطانگیز بودند، اما امروزه بهعنوان یك قطعه موسیقی سازی با شكل آزاد و همانند فانتزی به اجرا درمیآید) همراه بود.
بعد در قرن هفدهم فرم دیگری از اورتور رواج پیدا كرد، بهویژه اورتور الكساندرو Alexandrov و اسكارلاتی Scarlatti.
این فرم كه به نام اورتور ایتالیایی خوانده میشد، شامل سه بخش بود: بخشهای اول تند ـ آهسته ـ تند.
اورتور ایتالیایی را غالباً سیمفونیا Symphonia مینامیدند كه مالاً در سنفنی كلاسیك گسترش و توسعه یافت.
همانطور كه ذكر كردیم اورتور ایتالیایی سه موومان را در بر میگیرد: موومان تند با ریتمی نیرومند به سبك كانزونا (Canzona ترانه) موومان دوم آهسته، كوتاه و معمولاً به سبك كورال (Choral آواز جمعی، نوعی آواز مذهبی پروتستان) و موومان سوم بار دیگر تند و معمولاً رقصگونه.
اورتورهای آمریكایی
داگلاس مور D. Moore (1969ـ۱۸۹۳) در اورتورهای خود از كُر (Choir گروه آوازخوانان) بهره گرفته است، همانند اورتورهای اپرای «شیطان و دانیل وبستر» و مابی دیك Moby Dick.
مندلسون Mendelssohn (1847ـ۱۸۰۹) آهنگساز آلمانی برای نمایشنامه شكسپیر به نام «رؤیای یك شب تابستان» اورتور معروفی تصنیف كرد. اورتور غار فینگال و اورتور ریبلاس Ruy Blas از دیگر آثار اوست.
اورتورهای دوران كلاسیك (۱۸۲۰ـ۱۷۸۵) همانند اورتورهای هایدن و موتسارت كه گرایش به اجرای یك موومان داشتند و غالباً به فرم سونات بودند. در كل موادی از اپرا و یا نمایشنامه را عرضه داشتند كه معمولاً فرم ملودیها را در كار میگرفتند.
بعد، در دوره رمانتیك، اورتورها كلاً به حالت و طرح نمایشنامه و یا اپرا یاری میدادند. نمو و بسط اورتورهای قرن بیستم به گونه اورتورهای كنسرت كه قطعاتی مستقل بودند، ارائه میشدند.
وقتی واگنر از اپرا به موسیقی دراماتیك گرایش پیدا كرد (۱۸۵۰) از تصنیف اورتور قراردادی روی برتافت و پرلود كوتاهتری را كه مستقیماً به نخستین صحنه اپرا سر میكشید، برگزید.
ویلی اپل Willi Apel موسیقیشناس آلمانی ـ آمریكایی مینویسد: «اورتور یك موسیقیسازی است كه بهعنوان مقدمهای برای یك اپرا، اوراتوریو و نمایشنامه تصنیف میشود. چنین اورتورهایی غالباً در كنسرتها بهطور جداگانه به اجرا درمیآیند. همانند اورتور خواننده استاد Meister Singer و یا اورتور اگمونت Egmont اثر بتهوون.
گاه اورتور را برای آهنگهای اركستری مستقل در كار گرفتهاند. اورتور هبریدس (Hebrides) اثر مندلسون، اورتور فستیوال آكادمیك و یا اورتور چایكوفسكی (۱۸۱۲) ازجمله این اورتورها به شمار آمدهاند.
اورتور اپراتیك كه در قرن ۱۷ ایتالیا گسترش یافت، غالباً تحت عنوان سینفونیا Sinfonia خوانده میشد.
اندكی پیش از سال ۱۷۰۰ اسكارلاتی در سینفونیا یك طرح رسمی صریح وارد كرد كه شامل سه بخش (یا سه موومان كوتاه) بود. تند ـ آهسته ـ تند كه برچسب اورتور ایتالیایی را بر خود داشت.
این فرم سلف اصلی سننفی كلاسیك به شمار میآید. و همانطور كه مذكور آمد در اوایل ۱۶۵۰ لولی آهنگساز ایتالیایی نوع دیگری از اورتور را با نام اورتور فرانسوی به بدعت نهاد كه در اصل یك مقدمه آهسته و پرشكوه با ریتمهای موكد و سنگین كه به دنبال آن یك الگرو با شیوهای تقلیدی آزاد و گاه با پاساژی از آداجیوی (Adagio آرام، آهسته و كُند) كوتاه میآید، پدید آورد.
در نمونههای بعد این پاساژ كوتاه غالباً به بخشی كامل و پُرطنین انبساط پیدا كرد و درنتیجه به فرم آهسته ـ تند ـ آهسته منتهی گشت.
فرم اورتور ایتالیایی در كنسرتوها و سوناتهای ارگ با همراهی ویولن ساخته باخ انعكاس پیدا كرد. درحالیكه اورتور فرانسوی بهعنوان موومان مقدمه در چند سوئیت او تجلی یافت.
اورتورهای بتهوون
درواقع شگفتآور است كه میگویند بتهوون در اپرای فیدلیو (Fidelio) بیشتر به حالت دراماتیك آن توجه كرده است تا به حالت سنفونیك اورتور اركستری خود. آنچه كه واگنر درباره اورتور لئونور Leonor شماره ۳ میگوید درباره شایستگی اورتور كوریولانوس Coriolanus و اگمونت Egmont نیز مصداق دارد.
این اورتورها كه با یك حس غیرقابل تردید برای تئاتر در مواد مبارزهگرانه و اوجها و احساس فاخر و لطیف به منظور توصیف صفات ویژهای كه دارند، موسیقی دراماتیك و جامعی به شمار آمدهاند. تصویر كوریولائوس ـ كه با موضوع آغازین اورتور و اكوردهای دیباچهای عرضه میشود ـ كیفیت قهرمانی و دلاوری را با بیقراری درمیآمیزد؛ درحالیكه خود اورتور به دانگی (pitch) احساساتی رفیع با یك كودای نیرومند برای مرگ كوریولانوس به اوج خود میرسد.
بتهوون قصد داشت اورتور كوریولانوس اپوس ۶۲ (۱۸۰۷) را نه به خاطر تراژدی شكسپیر تصنیف كند، بلكه برای یك نمایشنامه آلمانی نوشته هاینریش یوزف فن كولینز H. J. V. Collins بنویسد.
اورتور اگمونت اپوس ۸۴ (۱۸۰۹) یكی از چند قطعاتی است كه بتهوون به قصد یك موسیقی حادثهای برای نمایشنامه گوته تصنیف كرد. قهرمانی در نزاع و كشمكش برای آزاد كردن هُلند از اسپانیای كنت اگمونت كه به خاطر یك توطئه نفرتانگیز اعدام شد، به پا میخیزد. قهرمانی این مرد، توانایی و نجابت شخصیت او با آغاز نوازندگی سازهای زهی به گونهای شاهانه تجسم پیدا میكند. در تم دوم كوشش قهرمان برای آزادی در بخش توسعه یافتهای نمایان میگردد.
اورتور اگمونت، با قطعات حادثهای دیگر (به انضمام چهار میانپرده و دو آواز) ابتدا با معرفی نمایشنامه گوته در ۲۴ ماه مه ۱۸۱۰ در بورگ تئاتر وین به اجرا درآمد.
بتهوون چهار اورتور گونهگون برای اپرای فیدلیو طبق نظم تاریخی مغشوشی تصنیف كرد. اورتور لئونور شماره ۳ اپوس ۷۲ اثری بود بهعنوان پرلود برای اجرای اصلی اپرا.
بتهوون در بازبینی و اصلاح وسیع خود این اورتور را كنار نهاد و یك اورتور كاملاً جدید بر مبنای همان مطلب تماتیك Thematic (ریشهای مضمونی) نوشت ـ كه اكنون یكی از نیرومندترین آثار او به شمار میآید.
وقتی اورتور فیدلیو در ۱۸۱۴ در وین نیرویی تازه یافت، بتهوون اورتور چهارمی تصنیف كرد. اما این بار با موضوعی كاملاً تماتیك.
اورتور لئونور شماره ۳ موادی از اپرا را در خود میگیرد: بخشی از آریای فلورستان Florestan (یكی از دو شخصیت تخیلی)؛ نوای كلارینت، باسون، ترومپت فانفار Fanfare (آهنگ كوتاهی توسط ترومپت) ورود نخستوزیر را اعلام میدارند.
واگنر از اورتور فیدلیو شماره ۳ بهعنوان یك درام موزیكال یاد میكند ـ به عبارتی آن را اینترلودی (Interlude میان پرده اپرا) اركستری میان نخستین و دومین صحنه پرده دوم شناخته است.
اورتور «تقدیسخانه» را تا این اواخر به ندرت در امریكا شنیدهاند. بتهوون این اثر را برای افتتاح تئاتر یوزف استدر Joseph Stadter در وین تصنیف كرد كه در ۳ اكتبر ۱۸۲۲ برای نمایشنامهای از سی مایزل C. Meisel دوست و همكار بتهوون به اجرا درآمد.
بتهوون یادداشتی درباره این اورتور دارد كه در آن میگوید اورتور خرابههای آتن برای افتتاح تئاتری جدید نامناسب است و مینویسد: «یك روز من و برادرزادهاش در هلنتال (Helenenthal) نزدیك بادن (Baden) قدم میزدیم كه او گفت كمی جلوتر برویم و ما در نقطهای كه نشانمان داد به انتظار ایستادیم. اندكی بعد مایزل به ما ملحق شد و گفت موضوعی را برای اورتور افتتاح تئاتر در نظر گرفته است و توضیح داد كه یكی از این اورتورها باید به سبكی آزاد تصنیف شود و یا آن دیگری دقیق و صریح چون اورتور هندل. بعد تا آنجا كه صدایش رخصت میداد تمهای این دو اورتور را به آواز برخواند و گفت كدامیك ارجح است».
این اورتور گاه به نام اورتور به سبك هندل خوانده میشود كه موسیقی آن با یك مقدمه آهسته یا الگرویی فوگال آغاز میشود و ترومبونهای پُرسر و صدا كه در مقدمهای بسیار آشكار به صدا درمیآیند، پس از آن رها میشوند. به نظر میآید كه بتهوون برای این سازها به خاطر تأثیر زیاد ویژهشان توجهی قابل ملاحظه داشته است.
چهار آهنگساز اپرایی با تم لئونور بر اساس اپرای لئونور اثر ژان نیكلاس بولی Jean Nicolas Bouilly نویسنده فرانسوی (۱۹۱۸ـ۱۸۹۴) تصنیف كردهاند، بتهوون هم چهار اورتور مختلف تصنیف كرد. نخستین اپرا با تمی از پییر گاو و Pierre Gaveauy تنور و آهنگساز فرانسوی تصنیف شد و با موفقیت در اپرا كمیك پاریس در ۱۷۹۸ به اجرا درآمد.
دومین اپرا با نام لئونور به ترتیب تاریخی اثری بود از فردریك فردیناندو و پائر F. F. Paer آهنگساز ایتالیایی كه در سوم اكتبر ۱۸۰۴ در درسدن به صحنه آمد. سومین اپرا را سیمون مییر Sinon Mayer نوشت كه در ۱۸۰۵ در پادوای (padua) ایتالیا به معرض نمایش گذاشته شد.
بتهوون به ترجمه متن اپرای بولی دل بست و تصمیم گرفت اپرای خود را بر اساس این تم تصنیف كند و همین كار را هم كرد و آن را در ۲۰ نوامبر ۱۸۰۵ در تئاتر وین به اجرا گذاشت. اما موفقیت اندكی به دست آورد، چراكه بیشك به خاطرا وضاع ناشاد وین در آن زمان بود كه لشگریان فرانسوی تقریباً به دروازههای وین رسیده و شهروندانش گریخته بودند.
وقتی اپرای فیدلیو بعد عرضه گشت، فرانسویان شهر را به تصرف خود درآورده و غیر از چند افسر فرانسوی كسان دیگری نبودند كه به تماشای این اثر بروند.
باید در این باره گفت بتهوون اورتوری نوشته بود كه در نظرش مطلوب جلوه نكرد، از این رو رهایش كرد. دومین اورتور نیز برای نخستین اجرا نوشته شد كه موفقیت آن در وین بسیار اندك بود، و بتهوون از اجرای مجدد آن خودداری كرد. اما دو سال بعد بتهوون فرم تجدید نظر شدهای از این اپرا را ارائه داد كه سومین اورتور به حساب آمد.
او در ۱۸۱۴ با فرمی اصلاح شده و تغییر یافته حیات تازهای یافت و به نام اورتور فیدلیو بازشناخته شد، اما اورتورهای پیشین او عنوان اورتور «لئونورا» را به خود گرفت.
به هر تقدیر فیدلیو به موقع برای اجرا آماده نگشت و احتمالاًاورتور «خرابههای آتن» به نمایش گذاشته شد. بنابراین سه واریاسیون از این اپرا و چهاراورتور بر جای ماند كه سه اورتور عنوان لئونو را و دیگری عنوان فیدلیو را به خود گرفت.
ظاهراً بتهوون كوششهای مأیوسانهای به عمل آورد تا فیدلیو را به موقع برای نمایش در ۱۸۱۴ به اتمام رساند. گئورك فردریش فرایتسك G. F. Freiscke مدیر تئاتر Karnthnethor در وین آن زمان میگوید كه اجرای این اپرا به هنگام صبح بود.
اورتور اگمونت كه موسیقی سرزنده، شاد و پرتحرك و دراماتیك آن بر اساس درامی به همین نام از گوته شاعر آلمانی تصنیف شده است (۱۷۸۸) بتهوون را در نوشتن اورتور به اوج میرساند. این اثر مربوط به كشمكشهای سیاسی و مذهبی اسپانیا و هلند به خاطر سلطهجویی اسپانیا در هلند میشود. اگمونت رهبر پروتستان مذهب هلند بهعنوان یك شخصیت مركزی و تراژیك در این اثر نقشآفرین میگردد. اگمونت قهرمانی غیرمؤثر است، اما نهضت و جنبش او پس از مرگش پیروزی به بار میآورد.
این اورتور با هر معنایی كه تصور كنیم موسیقی پروگرامیك (Programic برنامهای و تفسیری) نیست. اما شنیدن و درك آن مشكل به نظر نمیآید چراكه زیاد پُراوهام و خیالپردازانه نیست. در میزانهای آغازین، فریاد مظلوم و پاسخ قدرتمندانه و شكننده ظلم و ستم به گوش میرسد. نُتی مداوم و جانكاه در اصوات متحد اركستر با همسرایی یا كُری سنگین و تند و غضبناك تباین پیدا میكند، اما اصوات اعتراضآمیز فزونی میگیرد و بعد بیانی نیرومندتر این اصوات را درهم میشكند. آشفتگی و سراسیمگی فزایندهای كه ممكن است غرولند مردم خشمگین را نمادپردازی كند، شكل میگیرد و به اوجی از یك قدرت هراسناك صعود میكند. با اینهمه، هنوز مردم برای به دست آوردن پیروزی آماده نشدهاند. شاید موسیقی متوالی میخواهد در پیمانهای دروغین سیاستمداران و نفوذ فاسد و تباهكننده سهولت و لذت را تلقین كند. با این وجود، روح طغیانگر را نمیتوان بهطور مبهم انكار كرد.
بعد اوج دوم كه نیرومندتر از اوج اول است فرا میرسد، و طغیان و شورش پیشروی سلطه هراسناك را سد میكند و قهرمان با مرگ خود پیروزی را حتمیالوقوع میپندارد.
اما ریچارد واگنر تقدیرنامه فوقالعاده نافذی درباره موسیقی اورتور كوریولانوس نوشته است كه در آن میگوید «كوریولانوس مردی است رامنشدنی كه تواضع تحقیرآمیزی از خود بروز نمیدهد».
احتمالاً او از صفت ممیزه اورتور بتهوون حرف زده است، و درواقع شگفتآور نیست كه قهرمان بتهوون بتواند با تصور قدرتمندانه خود او برابری كند. چراكه بتهوون خود نیز مردی بسیار رامنشدنی، بیقرار و مغرور بود و در زندگی شخصیتی تفوقناپذیر داشت.
كوریولانوس در این اورتور قهرمانی چون قهرمان نمایشنامه شكسپیری نیست، بلكه قهرمان تراژدی هاینریش فان كالینز H. Collins است. كوریزولائوس اشرافزادهای رومی است كه از شهر خود تبعید شده و به دشمنان پیوسته است.
بتهوون در این اورتور نمیكوشد تمام درام را بسط دهد، بلكه با وسعت غریزه و هوش دراماتیك خود لحظات بحرانی را در این اثر به تصویر میكشد و آنها را با قدرتی خشمآلوده در موسیقی خود میگنجاند. سه بیان قدرتمند با اكوردهای نیرومند در یك اركستر سرشار، به قدرت خشم و زیربنایی موجود در این اورتور به سازهای زهی همآوا پاسخ میدهند.
دو تم اصلی در این اورتور وجود دارد: تم اول اگرچه بیقرار و آشوبگر است، شخصیتی از كوریولانوس را در پریشانی و اضطراب خود به تصویر میكشد. تم دوم شخصیت ویژه قهرمان را عرضه میدارد و احتمالاً شخصیتهای مورد علاقه قهرمان را درخواست میكند، و بحثی خشمانه را كه در وجدان خودش به غلیان آمده است، درمیگیرد.
تم اول بار دیگر حضور پیدا میكند و با آمدن تم دوم اختتام شگفتآور بیان توصیفی مرگ كوریولائوس آغاز میشود. در اینجا موسیقی حالت خشونت تراژیك به خود میگیرد. با اینهمه، تطهیر و تزكیه درام كلاسیك با موسیقی حزنآوری انجام میگیرد و حسن ترحم و افسوس در میزانهای آرام از میان میرود.
اورتور لئونو را از هر جهت نمونهای برای تمام پرلودهای اپرا به شمار میآید، چراكه در خود منشأ و ریشههایی از درام را به نمایش میگذارد، و حتی تا درجه قابل سنجشی با بسطها و وسعتهای دراماتیك برابری میكند.
۳ بخش كاملاً معین و معلوم در این اورتور خودنمایی میكنند، بخش اول از موومان آهسته دراماتیك عظیم و قدرت اركستری برخوردار است. سیما و پیكرهای فلورستان Florestan قهرمان را به سوی سیاهچال خود فرود میآورد و ملودی سازهای بادی همراه با سازهای زهی تكخوانی مشهور فلورستان را در اپرا تجلی میدهد كه به آن «بهار جوانی» میگوییم. پاساژی انتقالی و گذرا و سرشار از رمز و راز همانند آذرخش از فلوت و ویولنها و پارههایی از دیگر مواد تماتیك به اختصار در باس ظهور پیدا می كند. بعد بیانی نیرومند در اركستر كامل، آغاز بخش اصلی و دوم اثر را عرضه میدارد.
ویولنها و ویولونسلها در اكتاوهای مظاعف یا دوبل، تم مهم این بخش را به تماشا میگذارند. بعد بسطهای موزیكال به وضوح و استادانه خودنمایی میكنند. اجرای تم دوم ابتدا به بوقها واگذار میشود و بعد سازهای زهی و بادی حضور پیدا میكنند و در اینجا اوجی از یك قدرت عظیم فرا میرسد، و نوای درخشان ترومپت در برابر لحن اركستر با نویدی از آزادی به تكرار صدای خود را سر میدهد.
بعد یك تكنوازی از سوی فلوت فكر موسیقایی اصلی از بخش سوم اورتور را ارائه میدهد و در همین اثنا بار دیگر بسطی بزرگ و مراجعهای زورمند به عنصر تماتیك انجام میگیرد و یك كودا شادمانی بخشهای بعد اثر را در غلیانهایی عظیم از تجلیل و ستایش از پیروزی باز میگوید.
و اما
اورتور پرومتوس prometheus
وقتی برای نخستین بار باله Die Goschopfe des prometheus در ۱۸۰۱ در تئاتر Hoftheater در وین به نمایش گذاشته شد، بیدرنگ با موفقیت رو در رو گردید و شانزده بار در آن فصل به اجرا درآمد و در ۱۸۰۱ اثری شگفتانگیز تلقی گشت.
بتهوون به دلیلی، از اجرای آن بسیار شادمان نگشت. عدم رضایت او به خاطر موسیقی آن نبود، بلكه از رقص اجراشده در آن ناراضی به نظر میآمد، چون در ۲۲ آوریل ۱۸۰۱ در نامهای نوشت: «من یك باله نوشتهام، با اینهمه در آن مدیر باله بخش خود را خوب انجام نداد».
مدیر باله سالواتور ویگنانو Salvatore Vignano كه خود را پس از نشان دادن مهارتش در قلمرو موسیقی و رقص در اروپا استوار گردانیده و از ناپل به رم و در آخر به وین آمده بود، آهنگساز، رقاص و كوروگرافر (طراح باله) به شمار آمد.
باله «آفریدگان پرومتوس» احتمالاً در تماشاگران آن روزگار مبهم و تیره جلوه كرده بود. مسلماً بسیار ساده است كه تصور كنیم یك كوروگرافر مدرن چیز جالبتری از افسانه پرومتوس عرضه خواهد كرد. از این رو بتهوون ۱۷ قطعه موسیقی برای اورتور این افسانه تصنیف كرد كه در رپرتوار سننفی اركستری جایگاهی مهم و رفیع دارد، چون در آن تمهایی مییابیم كه بعداً بتهوون آنها را در آثار مهمتر دیگر در كار گرفت بهویژه در قطعه «توفان» سننفی پاستورال و در آخر موومان اروئیك Eroica.
برخی از اجزاء تماتیك تشكیلدهنده پرومتوس در كانترادانس (Contradanse رقص فرانسوی در اواخر قرن ۱۸ كه بتهوون ۱۲ كانترادانس برای اركستر تصنیف كرد) و پانزده واریاسیون و فوگ بتهوون ظاهر میشوند.
اورتور پرومتوس با یك درآمد بزرگ و باشكوه آغاز میشود و پس از یك وقفه چندمیزانی فورتیسمو (fortissimo خیلی شدید، خیلی قوی) از سوی سازهای بادی (بوق) و سازهای زهی، یك ملودی محكم بیانی و پُرمعنا ارائه میگردد.
كالبد اساسی این اثر سریع و نیرومند تباینهای نیرومندن میان سازهای بادی و كُر همراه با سازهای زهی را باز میگویند.
اورتور پرومتوس تقریباً سنتگرایانه به فرم سونات است، اما در میان خطوط مرزی و محدودههایی كه بتهوون بر خود تحمیل میكند، یك موسیقی با وقار و شكوهمند، احساساتی و تند، و پرلودی بر مبنای خلقت آدمی با تصویری كروگرافیك عرضه به دست میآید.
اورتورهای موتسارت
اورتور آدمربایی از سراگلیو Seraglio یا دستبرد در سرا Serail اپرایی به همین نام كه در ۱۷۸۲ در وین به اجرا درآمد. موتسارت این اپرای كمیك را یك ماه پس از ازدواجش با كنتستانس وبر تصنیف كرد و با اورتور آن شادمانی این دوره را با فریبندگی و شوخطبعی ویژهای بیان میدارد.
اورتور این اپرا با تكاثف و تغلیظ شرارت و شادی ظریفانهای ارائه میشود.
اورتور كوزی فان توته Cosi van tutte یا «مدرسه عاشقان» و یا «همه اینطور رفتار میكنند» خود شاهكار مینیاتور واری همراه با حالتی كمیك اشاراتی تلویحی قابل دركی دارد كه از یك طعنه و كنایه، حتی به هنگامی كه تلخی به آن میآمیزد، مایه میگیرد.
اورتور دون ژوان Don Giovanni در جریانی تند و سریع از موسیقی به حركت درمیآید كه گاه خوشدلانه، سبك روح و گاه استهزاآمیز و گاه شاد است، اما پیوسته با موسیقی موقرانه و سنگین آغازین خود كه مصرانه میخواهد سرنوشت نافذ و فراگیر را وصف كند، تباین دارد.
اورتور دون ژوان با حالتی جدی آغاز میشود، اما به زودی به یك الگرو و تونالیته (مقام) ماژور كه اثری درخشان و ارتباطدهنده بر جای میگذارد، به حركت در میآید. در جوهر این اپرا كه دو فراز عرضه میشود، اورتور آن تا حد زیادی با تونالیتهای گونهگون و رنگهای اركستری تباین پیدا میكند. درواقع اورتور این اپرا با بالا رفتن آرام پرده با یك كدا از یوهان آندره J. Andre آهنگساز آلمانی كه از متن نمایش جدا میشود، پایان میگیرد.
درواقع باید گفت اورتورهای اپراتیك تا زمان موتسارت تقریباً طبق قرارداد قطعاتی را در خود میگنجاندند كه ارتباط چندانی با صفات ممیزه و دراماتیك اپرا نداشت. كارل ماریافان وبر (Carl Maria von Weber) آشكارا بر این باور بود كه اورتور اپرا درواقع میباید شنونده را برای شنیدن متن دراماتیك آن آماده كند و با موسیقی قالبی خود اپرا هماهنگی داشته باشد. اما موتسارت پیش از او این واقعیت را میدانست. البته ابتدا از این طرز تفكر به گرمی استقبال نكردند، اما مالاً چنین اندیشهای بر دیگر آهنگسازان مؤثر افتاد كه یكی از آنها موتسارت بود.
دون ژوان از لحاظ تكنیك یك اپرا بوفا Opera buffa (خندهآور) یا اپرای كمیك بود ـ اما درواقع عناصر تراژیك آن نیرومندتر از شوخطبعیاش بود تا آنجا كه برای شرارت مجازات، سرنوشت شومی در ذهن خود میپرورانید.
داستان این اپرا بر اساس یك افسانه اسپانیایی از تیرسو دومولینا Tirso de Molina است كه قهرمان آن میكوشد تا دونا آنا Donna Anna دختر فرمانده شهر سویل را برباید. و وقتی پدر دختر به یاری دختر میشتابد، كشته میشود. اما در آخر تندیس فرمانده بهطور معجزهآسایی جان میگیرد.
بخش زیادی از این اورتور در جریان تند موسیقی به حركت درمیآید كه گاه خوشدلانه، گاه استهزاآمیز و گاه شاد است، اما پیوسته همانطور كه ذكر كردیم میان موسیقی موقرانه آغازین آن و بخش دیگر اپرا تباینی وجود دارد.
اورتور نی سحرآمیز Die zauberflote (the Magic Flute) از اپرایی به همین نام كه خود موتسارت از موسیقی آن در خود احساس غرور میكند، تصنیف شده است.
البته خود اپرا اهمیت چندانی ندارد. چراكه كلام آن را بسیار بد و ناپخته دانستهاند. متن این اپرا بر اساس اساطیر مصر نوشته شده است، اما موسیقی آن یكی از زیباترین فرمهای اپرا كمیك به شمار آمده است بهویژه اورتور آنكه با مراجعه به سمبولیسم فراماسونی تصنیف شده است.
آكوردهای بزرگ توسط سازهای برنجین با درآمدی آهسته و آرام عرضه میشوند. درواقع در این اورتور دو تم مهم وجود دارد: نخستین تم كه توسط ویولن ارائه میشود، موضوع رفیع و برداشتی از یك فوگال بسط یافته به شنونده القا میگردد. تم دوم توسط فلوت با مراجعه به تم اول عرضه میشود. آكوردهای درخشان سه ترومبون كه در مقدمه عرضاندام میكنند، اكنون با ریتمی آهسته و موقرانه تأثیرگذار فرا خوانده میشوند. بعد بخش پیچیده و بغرنج اما درخشان آن به بهرهبرداری از مواد تماتیك اختصاص پیدا میكند.
اورتور عروسی فیگارو (The Marriage of Figaro)
اپرای عروسی فیگارو كه بر اساس یك كمدی از بومارشه Beaumarchais نویسنده فرانسوی (۱۷۹۹ـ۱۷۳۲) تصنیف شده، یكی از دلپذیرترین و درخشانترین اپراهای موتسارت برای سازهای زهی به شمار آمده است.
این اپرا برای نخستین بار در ۱۷۸۶ در وین به اجرا درآمد و ذوق سرشار آهنگساز را به نمایش گذاشت.
اورتور این اپرا سرشار از فریبندگی و ظرافت است كه پیوسته بر شخصیت هنری در موسیقی موتسارت نشانه میگذارد و به موازات آن مشرب زندهدلی و شوخطبعی او را به شنونده انتقال میدهد.
در این اثر سازهای زهی خیلی نرم اما تند تم اصلی را اعلام میدارند. بعد یك فراز كاملاً تماتیك ابتدا توسط ساز بادی ارائه میشود و پس از آن اركستر به گونه فورتیسیمو (Fortissimo خیلی شدید و خیلی قوی) نوای خود را به گوش میرساند و موسیقی ملودیهای طفرهآمیزی را با درخشش بسط میدهد. در پایان پاساژی از یك كرشندوی (Crescendo، افزایش تدریجی صدا یا نوای افزاینده) بسیار مهیج كه در تمام آثار موتسارت گنجانده میشود، خودنمایی میكند.
اورتورهای واگنر
واگنر یكی از بسیار آهنگسازانی بود كه زمانی به افسانه فاوست Faust گونه دل بست. درواقع او میخواست یك سننفی بر اساس این افسانه تصنیف كند، اما فقط یك موومان آن به اتمام رسید كه آهنگساز با تجدید نظری آن را با عنوان اورتور فاوست عرضه داشت.
احتمالاً آشوبهای روحی، نارضایتیها و ازهمپاشیدگی فاوست برای واگنر كشش نیرومند و ویژهای را پدید آورده است تا آنجا كه موسیقی او حتی تغییر و تحولی احساسی درباره خدایان یا ارباب انواع را به شنونده القا میكند.
درآمد این اورتور یأس و بیتابی، عدم رضایت یأسآور فاوست را كه به سپری شدن جوانی و تحلیل رفتن توانایی های خود منجر شده است، در یاد میآورد.
نوای عمیق سازهای برنجین و بادی با تیمپانی (Timpani طبلی بزرگ یكطرفه) اتمسفری غمافزا خلق میكند. بعد سازهای زهی یك خط ملودیك تند و ناآرام ارائه میدارند و در عین حال بخشی از موسیقی احتمالاً خاطراتی از عشق جوانی را به خاطر میآورد.
این اثر واگنر نزدیكترین دستیابی او به یك موومان سنفنیك قراردادی است كه او را به سوی یك موسیقی مطلق و بدون قید و شرط سوق میدهد.
اورتور
هلندی برنده Der fliegende Hollader افسانه دریانوردی تیرهبخت و درماندهای كه محكوم شده بود تا با كشتی خیالی خود تا آخر زمان در دریا گردش كند، واگنر را بر آن داشت تا این ماجرا را با موسیقی خود عرضه بدارد.
این اورتور ابتدا با آكورد عجیب و وحشیانهای با هارمونی نامطلوب و بیرنگ اما نیرومند كه هوای بد، و باد شدید توفانی را تجسم میبخشد، از سوی سازهای زهی به گوش میرسد.
موتیف (Motif نوای مشخص و ثابت یك آهنگ) كه نشاندهنده تیرهبختی هلندی سرگردان است، بیدرنگ در نواهای بوق و باسون متجلی میشود. بعد درخشانترین تصویری از توفان در موسیقی برجستگی پیدا میكند. باد در بادبانهای پاره به صدا درمیآید. آب دریای سبز پیش میآید و فریاد خشن دریانوردان خیالی در تندباد و توفان كه در عرشه كشتی به حركت درآمده و با دكلها و طنابهای كشتی دست به گریبان شدهاند، شنیده میشود. بعد توفان آرام میگیرد، و ما پاساژهای آرامی را كه بر مبنای قصیده سنتا Senta’s Ballad تصنیف شدهاند میشنویم. آواز قهرمان زن از پرده دوم اپرا به گوش میآید. در این وقت رقص شاد دریانوردان به هنگام صبحی آرام و زیبا سر میگیرد و بار دیگر فراز زیبای آواز سنتا كه نشانهای از عشق است، به گوش میرسد و در آخر نوای یك اركستر كامل كه در آرامش متجلی میشود، اورتور را به پایان میآورد.
اورتورهای معروف دیگر
هكتور برلیوز H.Berlios آهنگساز فرانسوی (۱۸۶۹ ـ ۱۸۰۳)
اورتور بنونوتو چلینی Benvenuto cellini
اورتور كارناوال رومی Roman carnival
اورتور لیرشاه king lear بر اساس نمایشنامه شكسپیر به همین نام.
اورتور كورسر Corsaire بر اساس منظومهای از لرد بایرون.
آنتونیو روسینی A.Rossini آهنگساز ایتالیایی (۱۸۶۸ ـ ۱۷۹۲)
اورتور آرایشكر شهر سویل The Barber of seville بر اساس اثری از بومارشه به همین نام.
اورتور سمیرامید Semiramide
اورتور ویلیام تل William tell
اورتور اسكالا دی ستا La Scala di seta (نردبان ابریشمین)
اورتور دختر ایتالیایی L’Italana in Algeri
كارل ماریا فان وبر آهنگساز آلمانی (۱۸۲۶ ـ ۱۷۸۶)
اورتور ابوحسن Abu Hassan
اورتور فرایشوتس Der Freischutz (تیرانداز)
اورتور اوریانته Euryante
اورتور اوبرون Oberon
ربرت شومان R. Schumann آهنگساز آلمانی (۱۸۵۶ ـ ۱۸۱۰)
اورتور مانفرد Manfred
فردریك اسمتانا F. Smentana آهنگساز چكاسلواكی (۱۸۸۴ ـ ۱۸۲۴)
اورتور عروس فروخته شده The Barlered Bride
اورتور براندنپورگی
پیتر چایكوفسكی P. tchaikovsky آهنگساز روسی (۱۸۴۰ ـ ۱۸۹۳)
اورتور سولنل Solennelle یا اورتور ۱۸۱۲
اورتور رومئو و ژولیت بر اساس نمایشنامه شكسپیر
اورتور هملت بر اساس نمایشنامه شكسپیر
اورتور توفان بر اساس نمایشنامه شكسپیر
الكساندر بورودین A. Borodin آهنگساز روسی (۱۸۸۷ ـ ۱۸۳۴)
اورتور پرنس ایگور Prince Igor
یوهان برامس Johannes Brahms آهنگساز آلمانی (۱۸۳۳ ـ ۱۸۹۷)
اورتور فستیوال آكادمیك Academic festival
اورتور تراژیك Tragische
آنتون دورژاك A. Dvorak آهنگساز چك (۱۹۰۴ ـ ۱۸۴۱)
اورتور كارناوال
اورتور وطن من
اورتور در قلمرو طبیعت
اورتور اتللو
ادوارد لالو E. Lalo آهنگساز فرانسوی (۱۸۹۲ ـ ۱۸۲۳)
اورتور پادشاه الیس Le Roid’ys
فرانس یوزف هایدن F. J. Haydn آهنگساز اتریشی (۱۸۰۹ ـ ۱۷۳۲)
اورتور جزیره نامسكون
The Unhabited Island
میخائیل ایوانویچ گلینكا M. I. Glinka آهنگساز روسی (۱۸۰۴ ـ ۱۸۵۷)
اورتور روسلان و لودمیلا
Russlan and Ludmilla
كریستوف ویلیباد گلوك C. W. Gluck آهنگساز آلمانی (۱۷۱۴ ـ ۱۷۸۷)
اورتور آلسست Alceste
فرانس پیتر شوبرت F. P. Schubert آهنگساز اتریشی (۱۷۹۷ ـ ۱۸۲۸)
اورتور روزامونده Rosamunde
لوئیجی كروبینی L. Cherubini آهنگساز ایتالیایی ـ فرانسوی (۱۸۴۲ ـ ۱۷۶۰) اورتور آناكرئون Aracreon
دیمیتری كابالاسكی D. Kabalevsky آهنگساز روسی (متولد ۱۹۰۴)
اورتور كولاس بروگنون Colas Breugnon
فرانسوا اوبر F. Auber آهنگساز فرانسوی (۱۸۷۱ ـ ۱۷۸۲)
اورتور فرادیاولو Fra Diavolo
اورتور ماساتیللو Masaniello
اورتور اسب مفرغی
ژاك افن باخ J. Offenback آهنگساز آلمانی (۱۸۱۹ ـ ۱۸۸۰)
اورتور هلن زیبا La belle Helene
اورتور ارفه در دوزخ
فرانس فون سوپه F. V. Suppe آهنگساز اتریشی ـ بلژیكی (۱۸۹۵ ـ ۱۸۱۹)
اورتور سواره نظام سبك
اورتور شاعر و دهقان
اورتور كنسرت
همایون نوراحمر
خیلی عالی بود