«موسیقی شجاعتِ من است.» این را «حسین علیزاده» در یکی از گفتوگوهایش بیان کرده؛ شاید بتوان با همین جمله به شناخت روشنی از آهنگسازی رسید که نیم قرن است سرافرازانه بر بلندای قلهی هنر ایران ایستاده است و هر اثری که خلق کرده، یکی پس از دیگری تشخص خود را یافته و در تاریخ معاصر ماندگار شدهاند. هرچند محدود کردن او به آثار موسیقاییاش و حتی تأثیری که روی آهنگسازان دیگر گذاشته و تربیت شاگردانش، نادیده گرفتنِ بخش مهمی از او و هنرش است. او در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، چاووش و دانشکدهی هنرهای زیبا تأثیراتِ بسیار گذاشته، اما باز هم نمیتوان زندگیاش را در اینها جستوجو کرد؛ او را باید هنرمندی روشنفکر دانست که در تمامی این سالها با آثار و اظهار نظرهایش تلاش کرده تا نقش یک مصلح اجتماعی را ایفا کند؛ به همین خاطر است که میگوید: «اثر هنری زمانی اثر هنری محسوب میشود كه جامعه نسبت به آن آگاه باشد. هرچه سطح آگاهی جامعه بیشتر باشد، هنرمند متعهد هم بیشتر سر ذوق میآید و كار میكند و هم پویاتر میشود. این تعاریف «هنر برای هنر» یا «هنر برای مردم» تعاریف كاملی نیستند. در واقع هنر برای جامعهای با تمام روابط انسانیاش ساخته میشود. با توجه به روابط انسانی و كش و قوسهای موجود در آن است كه اثر هنری به وجود میآید. در هر جامعهای از نازلترین نوع موسیقی تا عالیترین نوع آن تولید میشود و هر كدام مخاطب خودش را دارد و این خاصیت آثاری است كه در جامعه ساخته میشوند.»
علیزاده در روزگاری زیسته که بزرگان بسیاری در آن نفس میکشیدهاند. نورعلی برومند، عبدالله دوامی، محمود کریمی، علیاکبر شهنازی، هوشنگ ظریف، سعید هرمزی، یوسف فروتن و حبیبالله صالحی و بزرگان دیگر و به همین خاطر در این سالها در آثارش از ردیف به عنوان معمار موسیقی بهره برده و در عین حال از فرمهای معاصر موسیقیای که در هوای آن تنفس میکرده، فراتر میرود و رویکردی متفاوت در ملودی، ریتم و فرم موسیقی پیدا میکند و به همین خاطر است که هارمونی در موسیقی ایران را بدون او نمیتوان تصور کرد.
- * آثار:
حاصلِ ۶۷ سال زندگی او شده است:
«نوای نور» دونوازی شورانگیز و تنبک مجید خلج
«من اگر پرنده بودم»، گروهنوازی، تصنیف و آواز به همراه گروه همآوایان، انتشارت کالیفرنیا، آمریکا، شهریور ۱۳۸۸
«ماه و مه»، تکنوازی ساز شورانگیز، نشر هرمس، ۱۳۸۸
«آن و آن»، دو نوازی سهتار و تنبک با پژمان حدادی، نشر هرمس، ۱۳۸۷
«سرود گل» اجرای گروهی همآوایان با آواز افسانه رسایی و پوریا اخواص۱۳۸۶
«سرود مهر»، ۱۳۸۶
«ساز خاموش»، ۱۳۸۶
«به تماشای آبهای سپید» با همکاری ژیوان گاسپاریان، نشر هرمس، ۱۳۸۳
«فریاد»، موسسه دلآواز
«بی تو به سر نمیشود»، موسسه دلآواز
«زمستان است»، موسسه دل آواز
«سلانه» تکنوازی سازی جدید به نام سلانه، انتشارات ماهور، ۱۳۸۱
«راز نو»، انتشارات ماهور، ۱۳۷۷
«پریا و قصهی دخترای ننه دریا»، انتشارات ماهور
«پایکوبی»، تکنوازی ابداعی با سهتار، انتشارات ماهور، ۱۳۷۲
«صبحگاهی»، انتشارات ماهور، ۱۳۷۰
«نو بانگ کهن»، انتشارات ماهور، ۱۳۶۹
«شورانگیز»، انتشارات ماهور، ۱۳۶۷
«ترکمن» تکنوازی ابداعی با سهتار، انتشارات ماهور، ۱۳۶۷
«نوروز»، ۱۳۶۲
«نینوا»، انتشارات ماهور، ۱۳۶۲
«سهگاه» تکنوازی با تار، انتشارات ماهور، ۱۳۶۲
«ماهور» تکنوازی با تار، انتشارات ماهور، ۱۳۶۱
«راز و نیاز»، انتشارات ماهور، ۱۳۶۷
«سرودهای آذربایجان»
«همنوایی» تکنوازی ابداعی با تار، انتشارات ماهور
«نوا» تکنوازی ابداعی با تار، انتشارات ماهور
«راست پنجگاه»، تکنوازی ابداعی با تار، انتشارات ماهور
«کنسرت همایون»، تکنوازی ابداعی با سهتار، انتشارات ماهور
«آوای مهر» انتشارات ماهور، ۱۳۷۰٫
«واریاسونهای کردی»، ارکسترال
«عصیان»، ارکسترال
«سواران دشت امید»، ۱۳۵۶
«حصار»، ۱۳۵۶
«دستگاه نوا»
«ماهور»
در ادامه نگاهی به برخی از آثار او داشتهایم:
سواران دشت امید
«سوارانِ دشت امید» از کارهای ابتدایی «حسین علیزاده» است؛ قطعهای که در این سالها بارها توسط ارکسترهای مختلف اجرا شده است. این قطعه مبتنی بر ردیف دستگاهی موسیقی ایران است که با ریتمهای ادواری آمیخته شده و از همان ابتدا ظهور آهنگسازی را نوید میدهد که تکنیک و خلاقیت را توامان با یکدیگر دارد. «علیزاده» این قطعه را در دههی ۵۰ در پادگان «فرحآباد» زمانی که سرباز بود، نوشت؛ در همان دوران طلایی موسیقی سنتی ایران و همچنان به عنوان یکی از مهمترین آثارش مطرح است. این قطعه از منظری دیگر نیز حائز اهمیت است؛ علیزاده بعد از این اثر است که از ابزار و سازهای متفاوت برای بیان مفاهیمِ مورد نیاز خود بهره میگیرد. «سوارانِ دشت امید» از نخستین تجربههای موسیقی سنتی ایران برای بیان مفهومی چون انقلاب است. خودش دربارهی آن گفته: «چون در ایران غالباً به موسیقیای که شعر در آن حضور دارد موسیقی انقلابی میگویند، میخواستم چنین تصوری را از بین ببرم و ثابت کنم که قطعه بدون کلام هم میتواند چنین مفهومی را انتقال دهد و قطعه سواران دشت امید با چنین رویکرد و هدفی ساخته شد.»
علیزاده میگوید که در این اثر از ریتمهای لنگ متروک مانده به صورت پلیریتمیک استفاده کرده. یعنی جوهره چند گوشه مثل مرادخانی و خاوران در ماهور را با تخیل خود به شکل ریتمیک نوشته است. به باور او انتخاب ریتم از آن جهت نیز اهمیت دارد که راه را برای سازآراییهای مناسب هموار میکند.
حصار
«حسین علیزاده» با ساخت قطعهی «حصار» نشان داد که از همان ابتدا تا چه اندازه دغدغههای سیاسی و اجتماعی داشته است. «حصار» را میتوان در ادامهی همان نگاهی دانست که در «سوران دشت امید» وجود داشت. خالقِ این اثر آن را برای همسر آن زمان دربندش نوشت و به زندانیان سیاسی رژیم شاه هدیه کرد. خودش میگوید در ساخت این قطعه از خاطرات دوران کودکیاش از آیینهای مذهبی الهام گرفته است. او برای قطعهی «حصار» از مراسم زنجیرزنی روز عاشورا الهام گرفته: «قطعه حصار از دریچه گوش شنوندهای روایت میشود که در گوشهای از میدان ناظر ورود و خروج دستههای سینهزنی و زنجیرزنی است و جالب این که خروج این دستهها در انبوهی از گرد و خاک و غبار محو میشوند. من برای این قطعه پایانی خاص ننوشتهام، بلکه پایانبندی این قطعه به گونهای است که نشاندهنده همین محو شدگی دستههاست که گویی ناظر این مراسم صدای سنج و ضرب زورخانه را همراه با دور شدن این دستهها میشنود تا زمانی که محو و در غبار گم شوند.»
«حصار» در دو بخش ساخته شده است. بخش اول فضایی حماسی دارد و ریتم کار تند و رزمی است و سازهایی چون تار و ضرب زورخانه با نوازندگی «بهمن رجبی» نقشهایی محوری در آن دارند. بخش دوم کار اما ریتمی سنگین و اندوهناک دارد که برگرفته از ریتمهای مذهبی چون تعزیه و نوحهخوانی است و «بیژن کامکار» در گوشهی حصار بر روی شعری از ابتهاج میخواند: «ای عاشقان ای عاشقان پیمانهها پرخون کنید/ وز خون دل چون لالهها رخسارهها گلگون کنید/ آمد یکی آتش سوار، بیرون جهید از این حصار/ تا بردمد خورشید نو، شب را زخود بیرون کنید»
«حصار» در سال ملتهبِ ۵۶ ساخته شد و در چاووش ۳ از گروه شیدا منتشر شد و میتوان آن را یکی از نقاط عطفِ موسیقی «علیزاده» دانست. موسیقیای که اگرچه جایگاهش موسیقی ردیف دستگاهی ایران است، اما در عین حال اثری مدرن است.
نینوا
«حسین علیزاده» تا انتشارِ «نینوا» فعالیتهایش با «چاووش» را ادامه میداد و در این گروه آثارِ درخشانی نوشت؛ اما «نینوا» یکی از مهمترین آثار بیکلام موسیقی ایران است. او این اثر را به عنوانِ دومین اثرِ ارکسترال خود در سالِ ۶۲ (پیش از آن اثری برای روز کارگر نوشته بود) روی دستگاه نوا نوشت و سپس آن را با ارکستر زهی آمیخت. او خود «نینوا» را نوعی خاطرهی نویسی موسیقایی از سالهای ابتدایی دههی ۶۰ میداند و میگوید: «روزهای خاصی بود که هنوز هم تمام چیزهایش از جمله تلخیها و شیرینیها (که تلخیهایش بیشتر بود) برایم زنده است، ولی برای من، نینوا مانند نوشتن خاطرات روزانه بود و وقتی میگویند که انگیزه و منظورت چه بود میگویم که هیچ منظوری جز اینکه خاطرات روزانهام را در سال ۶۲ به زبان موسیقی بنویسم، نداشتم.»
«نی» که نوازندگی آن را «جمشید عندلیبی» برعهده داشته، نقشِ یک راوی را دارد و ارکستر او را همراهی میکند. این اثر را همچنین میتوان از نخستین آثارِ موسیقایی ایران دانست که در آن فرم موسیقی چندصدایی آمده است. او دو سال زمان وقتِ نگارش این اثر کرد و در یکی از گفتوگوهایش از تأثیر مثنوی معنوی نیز میگوید: «به خودم گفتم اگر بخواهم با او همراه بشم؟ گفتم بشنو از نیچون حکایت میکند. بعد گفتم نی باید یک نقشی داشته باشد، اما چه نقشی؟ نی بیاد سولو بزند؟ بعد فکر کردم یک کاری کنم که نکرده باشم یا نشده باشد و یک فرم نی و ارکستر باشد که بالاخره نینوا شد و من هم همیشه عاشق دستگاه نوا بودم و هستم و این ایدهٔ نینوا از مفهوم موسیقایی میآید و بعد میفهمیم که نینوا یعنی کربلا».
«علیزاده» بعد از پایانِ قطعه از «ابتهاج» میخواند برای آن کلامی بنویسد که او میگوید: «این کار حیف است که زیر کلام من بیاید.»
نوازندگی «جمشید عندلیبی» که در این اثر نیهفتبند نواخته را میتوان یکی از نقاط عطف این کار دانست؛ او در استودیو فقط یکبار نی را نواخت و همان یکبار ضبط شد و در آلبوم قرار گرفت. علیزاده از آن طرف میخواست دوباره نقشِ این ساز را احیا کند. اتفاقی که به شکلِعملی رخ داد و به قولی «حسین ناهید» نشاندهندهی درکِ درست علیزاده از این ساز است. او خودش هم در این باره میگوید: «بر اساس شناختی که بهدست آورده بودم، میدانستم کجاها و به چه شکل از ارکستر و در کجا از سازِ نی استفاده کنم، بهطوریکه شنونده احساس نکند که ارکستر در کنار ملودیهای ایرانی یک شکل اضافه دارد، ملودیها یا حالتها به گونهای است که برای شنوندهٔ ایرانی آشنا و نوازشگر است. ضمن اینکه همیشه آثاری که بوجود میآید، بستگی دارد در چه دورهای و چه سنخیتی با شرایط خودش داشته باشد. به نظرم نینوا بازگوکننده شرایط خودش است.» منتقدِ «آل میوزیک»، صدای سازهای زهی در این کار را چون کورساکف، رالف وان ویلیامز و شوستاکوویچ دانست.
- آوای مهر
«علیزاده»، آوای مهر را پس از زلزلهٔ گیلان در سال ۱۳۶۹ و متأثر از این حادثه نوشت. او در این کار از ارکستر سازهای ملی بهره برد و خوانندگانی چون هادی حمیدی، افسانه رثایی، محسن کرامتی و جهانگیر ابوجلادی در آن حضور داشتند. در نخستین سالهای انتشار این اثر، آثاری چون «عصیان»، «رؤیا» و «ریتم برای سازهای کوبهای» هم در آن آمد که بعدها به صورت قطعاتی مجزا منتشر شد.
- عصیان
«علیزاده» در سال ۱۳۶۳ قطعهی «عصیان» را برای هارپ و ارکستر زهی نوشت که تحت تأثیر قطعهٔ «قطعه برای ارکستر زهی و سازهای کوبهای چلستا» توسط بلا بارتوک ساخته شده بود و در تابستان ۱۳۶۷ در سالن شهرداری استراسبورگ اجرا و ضبط شد. آهنگساز در «عصیان» از امکانات، تکنیکها و نوآوریهای موسیقی غربی بهره و الهام گرفته است و بافت موسیقی، انتخاب، ترکیب و رنگآمیزی سازها اثری تصویرگرایانه را به نمایش گذاشته است.
«عصیان» را چند سالِ قبل، ارکستر سمفونیک ناسیونال اوکراین به رهبری ولادیمیر سیرنکو اجرا کرد که به گفته علیزاده این کنسرت اولین اجرای نسخه کامل شده قطعه عصیان است.
- نوروز
قطعهٔ «نوروز» در بهار ۱۳۶۲ توسط گروه شیدا و عارف به سرپرستی حسین علیزاده اجرا شدهاست و خوانندگی آن را «شهرام ناظری» برعهده دارد. علیزاده در این اثر از اشعارِ شاعرانی چون حافظ، سعدی، ملک الشعرای بهار، رابعه قزادری، فردوسی و بابا طاهر بهره برده است. «نوروز» ابتدا در آلمان اجرا شد و پنج سال بعد از آن، سیدیاش به انتشار درآمد. آهنگساز خود دربارهی این اثر میگوید: «یکبار روز سیزده بدر بود که من در اتوبان چمران بودم و حال خیلی خوبی نداشتم. بعد فکر کردم که اگر نگاهم را از خودم بگیرم و به جامعه نگاه کنم، میبینم که جامعه یک شادی خاصی دارد. این سبزههایی که روی ماشینها گذاشتهاند و با شادی و لبخندی که روی صورت همه هست، همه دارند میروند که با طبیعت رابطه برقرار کنند. آن لحظه این شادی مردم طوری روی من اثر گذاشت که فکر کردم اگر هرکدام از این مردم مثل من بایستند کنار و احساس کنند که یک غمی در دلشان هست، خُب الان باید همه غمگین باشند. حتماً هم همه یک مسائلی همیشه دارند. من همینطور که نگاه میکردم، یواشیواش یک ملودی به ذهنم رسید. از جنب و جوش مردم یک وجدی در دل من بهوجود آمد که در آن قطعه شما هم آن را حس میکنید. حالا بهنوعی هم منِ غمگین را میبینید و هم منِ شاد را. من اسم این قطعه را گذاشتم «نوروز ۶۲». جالب است که من هر وقت این قطعه را میشنوم یا به کسی دارم یاد میدهم، بدون استثناء تمام آن روز و آن صحنه بهیادم میآید.»
- ترکمن
«ترکمن» حاصلِ یک بداههنوازی است و اساسِ آن را دستگاه «راست پنجگاه» شکل میدهد؛ ضمن آنکه آهنگساز از ملودیهای محلی نیز در این اثر بهره برده و میتوان آن را به قولِ خود علیزاده«موسیقی ملی» دانست: «در این تکنوازی به پیوند موسیقی محلی (یا تصوری از موسیقی محلی) و موسیقی سنتی توجه شده است و به نوعی موسیقی ملی را دنبال میکند. قطعه ی ترکمن در انتها قطعهای ست برای سهتار و ارکستر. این قطعه برداشتی ذهنی از موسیقی سرزمین و مردم ترکمن است.»
علیزاده در قطعهی پایانی این آلبوم از موسیقی ترکمن بهره برده و برای همین نامِ آن را نیز «ترکمن» گذاشته است. او خود دربارهی این قطعه گفته است: «ترکمن خیلی انتزاعی است. من ایران نبودم و میخواستم یک کنسرت برگزار کنم. یک مرتبه مریض شدم و تب شدیدی گرفتم و مثل یک بچه دلم برای ایران تنگ شد. تازه یک هفته از ایران رفته بودم. وقتی در تب بودم عجیب بود که آوازهای ترکمنی میشنیدم. این آوازها دلتنگی من را رفع میکرد، وقتی ساز به دست گرفتم و آن را نواختم دیدم اصلاً این نوع سهتارنوازی نه تکنیکش برای من آشنا بود و نه در تکنیک سهتارنوازی چنین چیزی سابقه داشت.»
او میگوید «ترکمن» را بدون اینکه به ترکمنصحرا رفته باشد، ساخته است: «ترکمن نتیجه تصویری تخیلی بود که در ناخودآگاهم از موسیقی ترکمنی وجود داشت؛ برای اجرای ترکمن آواز ترکمنها و سلحشوری آنها را تخیل کردم. نوعسازی هم که در این کار زدهام شاید مورد قبول خیلیها نباشد اما من از ساز به عنوان یک ابزار برای بیان تفکرات و احساساتم استفاده کردهام. همانطور که یک کارگردان از تمام ابزارهای موجود برای بیان منظورش استفاد میکند من نیز اینگونه رفتار کردهام.»
«مسعود شعاری» – آهنگساز و از شاگردانِ علیزاده- دربارهی این قطعه میگوید: «میتوانم قطعه ترکمن را در دو وجه بررسی کنم. اول به لحاظ تأثیرگذاری، این قطعه در زمان خود یک شوک بزرگ در شیوه سهتارنوازی محسوب میشد. ترکمن در آن دوران سبک خاصی را ایجاد کرد که از لحاظ فرم و مضراببندی بیمانند محسوب میشد. در وجه دوم هم میتوان به شکل آهنگسازی این قطعه توجه کرد. ترکمن بیارتباط به موسیقی دستگاهی ایران نیست اما نشانههایی از موسیقی محلی و فولکلوریک منطقه ترکمن را نیز در خود دارد. نحوه ارایه لهجه و جملهها به گونهای است که ارتباط موسیقی ترکمن با موسیقی دستگاهی را به واسطه آن میتوان اثبات کرد».
«بهداد بابایی» نیز این قطعه را بدیع، پرحرکت و سرشار از شور وشعورمیداند: «ترکمن قطعهای است که هم تکنیک دارد و هم احساس را بهطور بیسابقهای در خدمت گرفته و گواهی است بر ذهن خلاق توانمند و نبوغ آمیز خالقش.در کنار تمامی ویژگیهای تکنیکی ترکمن، جملهپردازی در فضایی کاملا جدید و انتزاعی ، مستقل و فارغ از جملههای معمول و بر آمده از ردیف مهمترین شاخصه آن محسوب میشود. بر این باورم که اجرای ترکمن نقطهی عطفی است در کارنامهی سهتار نوازی این سرزمین و چون ستارهای بر تارک هنر موسیقی این سرزمین به شایستگی میدرخشد.»
- شورانگیز
علیزاده «شورانگیز» را در آواز بیات ترک و دستگاه شور در سالِ ۶۷ اجرا و یک سال پس از آن توسط انتشارات ماهور منتشر کرد و در آن از اشعار حافظ، مولوی و نظامی گنجوی بهره برده است. این اثر بارِدیگر مبینِ نگاهِ نوی علیزاده به موسیقی دستگاهی ایران است و نشان از ذهنِ پیچیدهاش. در این اثر نیز نوازندگانِ گروه شیدا و عارف، علیزاده را همراهی کردند.
قسمت اول این اثر در آواز بیات ترک با تکنوازی علیزاده است. بخش دوم مثنوی است. قطعهای در دستگاه شور با تکنوازی حسین علیزاده، ارشد طهماسبی و اردشیر کامکار از دیگر بخشهای این آلبوم است.
- صبحگاهی
علیزاده، «صبحگاهی» را در «چهارگاه» با همراهی گروه سازهای ملی نوشت و «محسن کرامتی» آن را خواند. علیزاده دربارهی این آلبوم نوشته است: «طنین نغمهای هر صبحدم از پنجرهها در کوچه خیابانهای شهرجاری بود. بانگ سحرآمیز خروسی طلوع کار و حرکت را با یک کلام نوید میداد. سلام، سلامی چون بوی خوش آشنایی قطعه ی سلام بیش از سی سال پیش توسط استاد حسن کسایی ساخته شد و هر روز با اجرای زیبای فرهنگ شریف با نام «شادی و امید» از رادیو پخش میشد، مرا بر آن داشت تا به بهانه ی تجلیل از استاد آن را با تنظیم جدیدی به حضورشان تقدیم نمایم، باشد تا در نظربلندشان مقبول افتد.»
این اثر شامل قطعاتی چون سلام (بر اساس اثر حسن کسایی)، تکنوازی کمانچه، چهارمضراب (اجرای گروهی)، تکنوازی تار، لزگی (اجرای گروهی با آواز)، قطعهای بر اساس پیش زنگوله، حصار (دو نوازی تار و کمانچه)، ساز و آواز (شعرهای باباطاهر و فایز) و تصنیف ای ساربان است.
- آوای مهر
«آوای مهر» را علیزاده پس از زمین لرزه رودبار در ۱۳۶۹ پخش کرد. این اثر شامل پنج قطعه است که ریشه در موسیقی ملی ایران دارد و علیزاده در آن از آواهای محلی نیز بهره برده است. قطعات «زندگی»، «طلوع»، «عمق فاجعه»، «آوای مهر» و «عروج» قطعات این آلبوم را تشکیل میدهند. در این اثر آواز نقشی برابر با هریک از سازها دارد و آمیخته با آنهاست. او به شیوه آن دسته از آهنگسازان رمانتیک که تحت تأثیر فرهنگ اصیل و ریشهدار سرزمین خویش بودهاند اثری تصویری و نئو رمانتیک آفریده است که در مجموع، برای شنوندگان ایرانی و غیرایرانی، زیبا و شنیدنی است.
- زمستان است
«زمستان است» را علیزاده با صدای «محمدرضا شجریان» نوشت و «کیهان کلهر» و «همایون شجریان» نیز به عنوان نوازندهی کمانچه و تنبک او را همراهی کردند. این اثر ابتدا در سال ۱۳۷۹ به صورت زنده در کالیفرنیا، اجرا و ضبط شد و یک سال بعد، ۱۳۸۰ به بازار عرضه شد. «زمستان است» بر اساسِ شعری با همین نام از «مهدی اخوان ثالث» در مقامِ «داد و بیداد» اجرا شده است.
این اثر را میتوان از مهمترین آثاری دانست که دغدغههای اجتماعی آهنگساز در آن متجلی شده است: «سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت/ سرها در گریبان است/ کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را/ نگه، جز پیش پا را دید نتواند/ که ره تاریک و لغزان است.»
«محمدرضا شجریان» دربارهی این اثر گفته است: «من در کنسرت زمستان سعی کردم همچون شعر، سردی رابطهها را با زبان آواز بیان کرده باشم. البته در این زمینه اختراع خاصی صورت نگرفته است، بلکه براساس همان چیزی که در موسیقی آوازی ما وجود داشته والبته با اندکی تغییر ، دو گوشه از دستگاه مختلف را برای این کار در نظر گرفتم. این نکته را هم توضیح بدهم که پیش از این، قطعه داد و بیداد (داد در دستگاه ماهور و بیداد در دستگاه همایون) را آقای علیزاده ساخته بودند و پیشنهاد دادند روی آن شعری با آواز خوانده شود، که من ابتدا فکرم روی غزل بود، اما پس از گذشت چند مدتی به فکر افتادم که زمستان اخوان ثالث را همراه با آن به آواز درآورم. یکی دو جلسه تمرین کردیم، متوجه شدیم که کار خوبی خواهد شد که ابتدا کنسرت آن را اجرا و سپس به صورت نوار ان را منتشر کردیم. راستش، من خیلی تحت تأثیر کلام شعر «زمستان» قرار گرفتم، به نحوی که میتوانم بگویم در هیچ یک از کنسرتهایم، اینگونه تحت تأثیر فضای شعر قرار نگرفته بودم. گاه که کنسرت تمام میشد، سردی زمستان و کوتاهی سقف آسمان را در وجودم حس میکردم. اینگونه، شعر مرا با خود میبرد؛ چون حال و هوایی که در صحنه در من ایجاد میشد، وضعیت و حال و حس همان مردم زمستانزده را تداعی میکرد و گویی من هم یکی از مجموعه مردمان زمستان زده بودم.»
«اخوان ثالث» این شعر را در جریان کودتای ۲۸ مرداد سرود.
- فریاد
«فریاد» در در دستگاه راست پنجگاه، شور و همایون همکاری دیگر علیزاده با «محمدرضا شجریان» است و همراهی دوبارهی کلهر و همایون شجریان به عنوان نوازنده. آهنگهای این اثر ساخته محمدرضا شجریان، کیهان کلهر و حسین علیزاده است. آلبوم «فریاد» در راست پنجگاه و مرکب خوانی اجرا شده و اشعار آن سروده سعدی، حافظ، مهدی اخوان ثالث، فریدون مشیری، محمدرضا شفیعی کدکنی و قره العین است؛ ضمن آنکه «همایون شجریان»، در قطعهی «تو را سریست که با ما فرو نمی آید» با پدر همخوانی کرده است. این اثر در سال ۱۳۸۱ در لس آنجلس اجرا و در سال ۱۳۸۲ منتشر شدهاست.
او از نخستین آهنگسازانی است که در اشعارش از شعرِ نو بهره برده است: «واقعیت این است که شعر نو فضای خاص خودش را میطلبد و وقتی در دستگاههای سنتی وارد میشود که تداعی کننده شعرهای کلاسیک است، آن تأثیری را که باید پیدا نمیکند. میتوان با ترکیب اصوات تازه فضای مناسب با شعر نو را فراهم آورد. البته این کار من یک کار تجربی است… هنوز باید درباره تغییرات مناسب دیگر فکر کرد.»
همکاری علیزاده و شجریان در آثاری چون «زمستان است»، «بیتوبه سر نمیشود»، «فریاد»، «ساز خاموش» و «سرود مهر» ادامه پیدا کرد؛ علیزاده دربارهی این همکاری گفته است: « اینها چندقلوهای به هم چسبیده نیستند. حُسن این است که هر کدام شیوه فکری خود را دارند. همانند چاووش که من و شجریان و مشکاتیان و لطفی و دیگران بودیم. از دورههای جوانی که من فعالیت موسیقی را به عنوان نوشتن اثر شروع کردم، ایده من موسیقی بدون کلام بود. گاهی هم که با خوانندگان مختلف همکاری داشتهام از سر ضرورت بوده است. بیشتر آثار شجریان با لطفی و مشکاتیان و دیگر اعضای چاووش بود. در شرایط مختلف اجتماعی آدم تصمیمات مختلف اتخاذ میکند. از جمله کارهای من با شجریان، «ایران خورشید تابان دارد» بود که در اوایل انقلاب اجرا شد. فیلم دلشدگان را هم کار کردیم که علی حاتمی اصرار داشت شجریان باشد. بعد از این دوران که گذشت همه چیز در حال تغییر بود و کسانی که روزگاری در کنار هم بودند، بینشان فاصله افتاد و همه فکر میکردند چون همدیگر را قبول نداریم با هم کار نمیکنیم. آدمهای مختلف میتوانند از هم جدا باشند و کارهای خود را انجام دهند، هر وقت ضرورت داشت با هم کار کنند. اما اگر همکاری ما ادامه مییافت، تکراری میشد. بعد از ۷ سال همه ما به این نتیجه رسیدیم که کارمان دارد به تکرار کشیده میشود. هیچ گاه از این زاویه نگاه نکنید که مشکلی پیش آمده است. البته ممکن است مشکل پیش بیاید. ما در آن برهه ۴ هنرمند بودیم و هر کدام فکر مستقل خود را داشتند. این بحثها میتواند در مسائل اجتماعی و سیاسی و حتی در مسائل خصوصی پیش بیاید. اینها چیزهای طبیعی انسان است. هنرمندان از کُرات دیگر نیامدهاند. ما هم مانند انسانهای دیگر یک روز خوشحال و روز دیگر ناراحت هستیم. آن روزهایی که متحد بودیم و کار کردیم ثمره خوبی داشت.»
- به تماشای آبهای سپید
این اثر را «حسین علیزاده» با نوازندگی «ژیوان گاسپاریان» و خوانندگی «افسانه رثایی» نوشت که در سالِ ۲۰۰۶ نامزد دریافت جایزه گرمی برای بهترین موسیقی سنتی جهان شد. طراحی جلد این اثر را «عباس کیارستمی» برعهده گرفت. شعر و موسیقی و آوازی قطعهی «ماما» متعلق به «ژیوان گاسپاریان» نوازنده بزرگ دودوک از کشور ارمنستان است. هنرمندان دیگری همچون «علی بوستان»، «محمدرضا ابراهیمی»، «بهزاد میرزایی»، «آرمن غازاریان»، «وازگن مارکاریان»، «افسانه رسایی»، «هورشید بیابانی»، «علی صمدپور» و «محمد علی احدی» در این اثر حضور داشتهاند.
- غمنومهی فریدون
«غمنومه فریدون» اثری شنیداری به نویسندگی و کارگردانی پیمان قدیمی و آهنگسازی حسین علیزاده است که در آن بازیگرانی چون صابر ابر، فرهاد اصلانی، امیر جعفری، حبیب رضایی، سیامک صفری، فاطمه معتمدآریا، ژاله علو، آیدا شاملو و مرتضی احمدی به صداپیشگی پرداختهاند. «علیزاده» دربارهی این اثر گفته: «در این کار بسیار به آداب و فرهنگ ایرانی تکیه میشود که البته در برخی از موارد قالب طنز هم در آن وجود دارد. ما هم در موسیقی و هم در تئاتر و هم در نقاشی میتوانیم از زوایای زندگی مردم سمبلآفرینی کنیم. شما در این اثر با فضایی مواجه میشوید که در آن انواع و اقسام موسیقیها استفاده میشود.»
«پیمان قدیمی» نیز دربارهی این اثر گفته: « سال ۹۱ کتاب «غمنومه فریدون» در پاریس چاپ شد و به این بهانه دو اجرای مونولوگ در دانشگاه هنر و نیز منزل احمد شاملو داشتم که تعدادی از دوستانم موسیقی آن را اجرا میکردند. یادم هست وقتی بخشهایی از این قصه را مینوشتم برخی آثار استاد علیزاده را گوش میدادم که از جمله آنها میتوانم به «سلانه»، «آن و آن» و «زیر تیغ» اشاره کنم. زمانی که تصمیم گرفتم «غمنومه فریدون» را به صورت پادکست درآورم، با علی بوستان تماس گرفتم تا از استاد علیزاده برای استفاده از قطعاتشان اجازه بگیرم. سال ۹۱ ایشان را دیدم و ضمن روایت قصه از این هنرمند برای حضور در پروژه دعوت کردم. استاد علیزاده با مهربانی گفت: «حیف است روی این قصه موسیقی دیگری بگذاری و من میخواهم برای آن موسیقی بنویسم». بعد از آن نیما دهقانی و حبیب رضایی و بازیگران به این اثر پیوستند و این پروژه شروع شد.»
صبا علیزاده دستیار آهنگساز و پوریا اخواص، داریوش کاظمی، علیرضا برنجیان اجراگران آوازهای «غمنومه فریدون» هستند. از میان نوازندگان این پروژه هم میتوان به رضا عسگرزاده، سیامک جهانگیری، صبا علیزاده، رادمان توکلی، مهرداد ناصحی، سحر ابراهیم، علی رحیمی و حسین علیزاده اشاره کرد. همخوانی این اثر روایی، موسیقایی نیز بر عهده مهرداد ناصحی، شهرام رکوعی، راحله برزگری، سحر محمدی، آساره شکارچی، عامر شادمان، روشنک کیمنش و سمیرا محسنی بوده است.
- موسیقی فیلم «دلشدگان»
«دلشدگان» به کارگردانی «علی حاتمی» تا به امروز تنها فیلمی است که راجع به تاریخ موسیقی ایران و در پاسداشت اساتید موسیقی کشورمان به مناسبت هزارهی باربد ساخته شده و «حسین علیزاده» آهنگسازی آن را برعهده داشته است. همکاری حاتمی، شجریان و علیزاده، دل شدگان را تبدیل به فیلمی بیبدیل در تاریخ سینمای ایران کرده است.
حسین علیزاده دربارهی موسیقی این اثر گفته: «من قبل از دلشدگان یکی دو فیلم کار کرده بودم که البته خودم هم خیلی آنها را جدی نمیگرفتم. در فیلم سوتهدلان بخشی از موسیقیای که ما در جشن هنر شیراز اجرا کرده بودیم را استفاده کرده بود. (آهنگ پیر فرزانه) من در سربازی بودم که شنیدم علی حاتمی آهنگم را در فیلم استفاده کرده است. بعد ایشان برای ساخت موسیقی این فیلم از من دعوت به کار کرد. البته آقای حاتمی استاد دهلوی را هم مد نظر داشت. به نوعی پیشنهاد میداد که موسیقی را دونفری بسازیم. یک جلسه سهنفره هم گذاشتیم. هم من و هم آقای دهلوی خیلی موافق این کار نبودیم، اما خوب برای من سخت بود که مخالفت کنم. چون آقای دهلوی استاد من بودند و هستند. در جلسهای که داشتیم من پیشنهاد دادم دهلوی آهنگها را بسازند و من هر کاری از دستم بر میآید حتی از نظر نوازندگی انجام دهم. البته آقای دهلوی خیلی مخالفتی نداشت که با هم کار کنیم. اما از نظر مسائل سازهای ایرانی احساس کرد من باشم بهتر است. ضمن این که خود مرحوم حاتمی هم از نظر بخش تخصصی موسیقی و نوازندگی روی من نظر داشت، در نهایت آقای دهلوی گفت که شما خودت کار کن و بالاخره این مسئولیت بر عهده من افتاد.»
در این فیلم به خاطر حساسیتهای «علیزاده» اکثر هنرپیشهها دو تا سه ماه کلاس ساز رفتند. «تنها کسی که نرفت اکبر عبدی بود. چون زمینهای در نواختن تنبک داشت و من وقتی نوازندگیاش را دیدم گفتم کلاس نیاز نیست.»
علیزاده در این فیلم جز «شجریان» در فکر خوانندههایی بوده که به شیوه قدیم میخواندند؛ اما به اصرار حاتمی، شجریان اجرای قطعات را به عهده میگیرد. حاتمی در این فیلم ۵۰۰ واژهای که در دوره قاجار در صحبتهای روزمره به کار میرفته را در دیالوگها و اشعاری که برای تصنیفهایش ساخته بود استفاده کرد. وقتی که قرار شد آقای شجریان این کار را انجام دهند، واقعاً روی این قضیه تمرکز کرد. اصلاً رفت و آوازها را در کوه خواند و ضبط کرد، آورد. او صدای ضبط شده را به من داد، بعد رویش کار کردم. یعنی بردم در استودیو و در واقع من با صدای شجریان که خودش نبود، ساز زدم.»
- در چشم باد
«علیزاده» آنطور که خودش میگوید «در چشم باد» را با نگاهی مستقل از سریالی با همین نام نوشته و به هیچ عنوان در امتداد اثر تصویری مسعود جعفری جوزانی نیست: «ساخت موسیقی برای این سریال حال و هوای خاص خودش را داشت و شکل تازهای از موسیقی را در ذهن من ایجاد کرد و بعد از مدتی به این فکر افتادم که موسیقی فیلم یا سریالی را که کار کردم با نگاهی مستقل براساس انتخابهایی که دارم، منتشر کنم. البته من اول خودم شنونده موسیقی فیلم یا سریالی که میسازم میشوم و بعد تصمیم به انتشار میگیرم؛ چرا که معتقدم موسیقیای که برای فیلم یا سریال ساختهام، مسیر و راه دیگری برای من در ساخت موسیقی بوده و زمانی که به فکر انتشار موسیقی کارهای تصویری میافتم خودم را جای شنونده قرار میدهم تا ببینم آیا میتوانم این اثر موسیقایی را مستقل از تصویر گوش دهم و شنونده آن باشم یا نه.»
ساخت موسیقی برای سریال «در چشم باد» دومین تجربه شخصی علیزاده در حوزه ساخت موسیقی برای سریال پس از مجموعه تلویزیونی «زیر تیغ» است. به گفته علیزاده، جوزانی ساخت موسیقی این سریال را زمانی به او پیشنهاد کرد که ۵۰ درصد از سریال ساخته شده بود و او با اثری مواجه شد که ایده و خلاقیت بسیاری در آن وجود داشت: «زمانی که ساخت موسیقی این سریال را شروع کردم حضور جوزانی در کنار من خیلی اهمیت داشت و انگار این کارگردان با داستان خوب و فیلمنامه محکمی که داشت برای من قصههای هزار و یک شب را تعریف و توصیف میکرد. این توصیف زمانی به نقطه قوت خودش رسید که بخشی از راشهای گرفته شده سریال را دیدم و پس از آن جوزانی دقیقاً مانند قصهگویی شد که من از شنیدن داستانهای او لذت میبردم و یک رابطه دوستانه و عمیق بین ما شکل گرفت و در نهایت ساخت موسیقی این سریال به من سپرده شد. زمانی که کار به من سپرده شد، مدتی به خودم پیچیدم تا سرنخ دستم آمد و بعد کار را شروع کردم. مشغول کار شدم که جوزانی گفت که قرار است سریال زودتر از زمان موعد از تلویزیون پخش شود. در این مقطع از زمان به لحاظ ذهنی به خودم فشار آوردم و در نهایت موسیقی سریال جاری شد و شنوندههای اولیه موسیقی این سریال از جمله کارگردان و بقیه عوامل از موسیقی تعریف کردند که این رضایت در من حس خوبی ایجاد کرد. من و جوزانی در کنار هم خوب کار کردیم و من به شخصه دوران خوب و شیرینی را همراه با سختیهایی که داشت، تجربه کردم. تا جاییکه صحبت و بحثهایی که با جوزانی داشتیم به اندازه خود سریال جذاب و تأثیرگذار بود.»
علیزاده با الهام از موسیقی جهانی و همچنین موسیقی روستایی آهنگسازی این اثر را انجام داده و از سازبندی متفاوتی بهره برده است.
- «آواز گنجشکها» و «لاکپشتها پرواز میکنند»
آواز گنجشکها به کارگردانی مجید مجیدی به عنوان یکی از بهترین فیلمهای خارجی سال ۲۰۰۹ از نگاه هیئت ملی نقد فیلم آمریکا انتخاب شد و «علیزاده» موسیقی آن را نوشت؛ اتفاقی که خودش دربارهی آن میگوید: «من فیلم باران را خیلی دوست داشتم.از فیلمهای دیگری که روی من تأثیر گذاشت رنگ خدا بود. حتی قرار بود برای رنگ خدا موسیقی متن را من بسازم اما آن زمان ایران نبودم. بعد آواز گنجشکها راکه به من پیشنهاد کردند قبول کردم. آوازگنجشکها زمانی بود که به اقای مجیدی انتقاد میکردند که دیگر مضمون فیلمهایش دارد شبیه به هم میشود ولی در هر صورت در آن هم یک ظرافتهایی بود که من با آن احساس صمیمیت میکردم. همچنین یک دوره ای با آقای قبادی کار کردهام روی فیلمهایی که بیشتر مضمون کردی داشته. فیلم نیوه مانگ که اینجا اکران نشد و لاکپشتها هم پرواز میکنند و زمانی برای مستی اسبها! آخر سر هم با اقای آهنگر کار کردهام و روی فیلم ملکه آهنگ ساختهام که سال گذشته در جشنواره برنده جایزه موسیقی فیلم شد.»
- نوبانگ کهن
«نوبانگ کهن» در دستگاه شور به روایت استاد نورعلی برومند و استاد محمود کریمی نوشته شده؛ اما بار دیگر میتوان نوآوریهای علیزاده را در آن مشاهده کرد؛ نوآوریهایی که در عین حفظ اصالتهای موسیقی ردیف لحاظ شده است. این اثر را «همآوایان» اجرا کرده و محمد قویحلم به عنوان نوازنده در آن حضوری موثر دارد. او خود دربارهی این اثر نوشته: «ساختمان و آهنگ اصلی گوشهها بهکارگرفته شده و ابداعاتی چه به صورت بداههنوازی، چه به صورت ابتکاراتی نوین در تنظیم و تدوین و رنگآمیزی سازها توسط نوازندگان انجام شده است. نکتهی اساسی و قابل بررسی و تعمق در این مجموعه، نحوهی نگرش به ریتم و ملودی است که از جوهر اصلی ردیف گرفته شده و تنها به حفظ اصالت بسنده نشده، بلکه گوشهها به صورت غنیتر و زیباتری مطرح شدهاند که نمایانگر استعداد و بسط و گسترش آنها است.»
- * جوایز:
«حسین علیزاده» خود را چندان مقید به عناوین و نامها و جایزهها نکرده است. برای همین است که آن زمانکه میخواستند به او نشان شوالیه دهند، آن جایزه را رد کرد و گفت نمیخواهد به عنوان شوالیهی تار شناخته شود و میخواهد «حسین علیزاده» باشد: «به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود.» با این حال او تا کنون سهبار برای آلبومهای «فریاد»، «بی تو به سر نمیشود» و «به تماشای آبهای سپید» نامزد جایزه گرمی در بخش «بهترین آلبوم سنتی جهان» شدهاست. او رکوردار سیمرغ بلورین برای بهترین آهنگساز در جشنوارهی موسیقی فجر نیز هست (گبه، زشت و زیبا، آواز گنجشکها و ملکه) دریافت جایزهٔ دو سالانهٔ موسیقی جهانی آسیا از دیگر افتخارات او است.
او همچنین در دومین جشن سالانه موسیقی ما عنوان بهترین آهنگساز را برای اثر «باده تویی» دریافت کرد؛ شبی که با تقدیرِ استادش «فرهاد فخرالدینی» -که علیزاده خود میگوید عاشقانه دوستش دارد- همراه بود. او این شب را شبِ انسِ اهالی موسیقی دانست و مثلِ همیشه از این فرصت بهره برد تا نظراتش دربارهی موسیقی بگوید.