خوش آمدید - امروز : چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
خانه » آموزش موسیقی » آشنایی با موسیقی » پیشـــرفت همچــون یک اصل بنیادین…قسمت اول(I)
پیشـــرفت همچــون یک اصل بنیادین…قسمت اول(I)

پیشـــرفت همچــون یک اصل بنیادین…قسمت اول(I)

سرآغاز سده‌ی بیستم پر بود از امیدواری. امیدواری به انسان، امیداوری به آینده‌ی او که پرتو دانش و فناوری روشنش کرده بود. خوشبینی در فضا موج می‌زد، که خرد سرانجام نادانی و جنگ و بیماری و همه‌ی نادرستی‌های دیگر را ریشه‌کن خواهد کرد و خوشبختی ماندگار خواهد شد. در چنین فضایی امروز از دیروز و فردا از امروز بهتر بود. در پندار مردمی که در این دوره می‌زیستند تغییر و دگرگونی مفهوم فَرگَشت (تکامل) و پیشرفت داشت.

در نظر آن مردم تاریخ و گذر زمان خطی بود نسبتا مستقیم که هر لحظه‌اش از لحظه‌ی قبل بهتر بود -یا باید می‌‌بود- و از همین رو دگرگونی‌های اجتماعی-هنری همچون یک پدیده‌ی زیست‌شناختی تفسیری فَرگَشتی می‌یافتند.

روش آهنگسازی آرنولد شونبرگ و مکتب دوم آهنگسازی وین در چنین شرایطی برپا شد.

بنیان‌گذار این مکتب راه آهنگسازی خود را از سده‌ی نوزدهم آغاز کرده و به سده‌ی بیستم پیوند زده بود.

پس دو دوره‌ی؛ گسترش کروماتیزم در سده‌ی نوزدهم و سپس آتونالیته (و سپس‌تر جستجو برای جستجوی سازماندهی برای آن) را از سر گذراند و در هر دوی آنها تصور «پیشرفت» در اندیشه، نوشتار و کنش هنرمندانه‌ی او و شاگردانش (و صد البته بسیاری دیگر از هم‌عصرانش) به چشم می‌خورد.

گوهر اندیشه‌ی او را در مورد حرکت تاریخی هنر می‌توان در یک جمله‌ی کوتاه از کتاب «نظریه‌ی هارمونی» دید: «بگذارید هنرجو […] یاد بگیرد تصدیق کند که امر همیشگی؛ دگرگونی و امر زودگذر؛ [بی‌تغییر] بودن است.» (۱) او تغییر را در حوزه‌ی کار خودش تا حد امری استثناناپذیر برکشیده بود.

شگفت نیست و نباید باشد زیرا همه‌ی تجربه‌های زندگی بشر آن را تایید می‌کنند، خواه در تاریخ موسیقی باشد و خواه در بقیه‌ی جنبه‌های عمومی‌تر. تاریخ موسیقی کلاسیک اروپایی نیز دست‌کم از دوره‌ی رنسانس به بعد با همین دیدگاه نوشته، روایت و درک شده است. اما آنچه به راستی وضعیت آغاز سده‌ی بیستم را متفاوت می‌کند پیوند خوردن این اندیشه‌ها با اندیشه‌های دیگری است که موفقیت‌شان در آن دوره زبانزد بود.

از جمله مهم‌ترین اندیشه‌ها که بر بسیاری از اندیشمندان رشته‌های دیگر نیز تاثیر گذاشت نظریه‌ی فرگشتی داروین است. بسیاری از دانش‌های دیگر در ابتدای سده‌ی پیش تحت تاثیر موفقیتی که این نظریه برای توضیح داده‌های پراکنده‌ی زیست/دیرین‌شناسی دوران خودش به دست آورده بود، یا شاید به دلایل دیگری (از جمله یافتن تاییده‌ی علمی بر ایده‌ی برتری انسان) داده‌های خودشان را به ترتیبی فرگشتی بازبینی کردند و این به ویژه در دانش‌های انسانی و هنرها نیز نمود یافت.

افزون بر این دیگر موفقیت‌های دانش و فناوری که بدون هر گفتگویی در آن روزگار پیشرفت محسوب می‌‌شدند (و اکثرشان امروز نیز از نگاه ما همچنان به معنای پیشرفت‌اند، دست‌کم با چون و چرای کم‌تری نسبت به پیشرفت در هنر یا موسیقی)، تاثیری ژرف بر پنداشت متخصصان دیگر رشته‌ها از دگرگونی تاریخی در دیگر رشته‌ها و نگرش تاریخی انسان به گذشته‌ای داشت، که از سر گذرانده بود.

پی‌نوشت

۱- Arnold Schoenberg, Theory of Harmony, P. 29

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است