این روزها همه از تکرار موسیقی مینالند بدون آنکه بدانند برای تغییر این مقوله همه مولفههای آن نیز باید با این موضوع کنار آید و از همه مهمتر اینکه تفکر هنرمند باید این تغییر را بپذیرد و به مخاطب معرفیاش کند.برخی از سازندههای ساز معتقدند که هم اکنون کیفیت سازها پایین آمده است زیرا اغلب سازندگان تنها به بازار توجه دارند، در نتیجه به کیفیت ساز اهمیت نمیدهند. نیاز بازار، ساز با قیمت پایین است و سازنده برای فروش راحت ساز خود به کیفیت کار توجهی نمیکند.
بحث ورد سازهای چینی یکی دیگر از مشکلات این عرصه محسوب میشود و با وجود سازهای چینی کمر ساز سازی ایرانی خرد شده است. همچنین از آن جایی که مردم اطلاعاتی در این زمینه نداشته و ظاهر کار برایشان اهمیت دارد، از این سازها خریداری میکنند.رامین جزایری از جمله سازندگان پیشکسوت ساز در ایران بشمار میرود. وی در زمینه موسیقی و نوازندگی ساز نیز فعال است و در سالهای گذشته در آلبومیبه نام حدیث صبا به بازآفرینی شیوه تکنوازی سه تار استاد صبا پرداخته است. او در حال حاضر نیز سمت سخنگویی کانون سازندگان ساز را بر عهده دارد. این هنرمند در تاریخ ۱۳ آذر ۱۳۴۰ در تهران به دنیا آمد. از خانواده – خصوصاً مادری – علاقه به موسیقی را به ارث برد. برادر بزرگترش به نواختن تار علاقهمند شد و مدتی نیز نزد محمدرضا لطفی در سال ۱۳۵۰ مشق تار نمود.
رامین جزایری پس از تحصیل و پایان دوره دبیرستان در آمریکا در سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت و مدتی بعد به دلیل همین علاقه و آشنایی به موسیقی در آبان ۱۳۶۰ به کانون چاووش رفت و در کلاس تار آقای زیدا… طلوعی ثبت نام کرد. پس از یک سال و نیم نزد آقای لطفی رفته و پس از سفر ایشان از کلاسهای آقایان محمد جمال سماواتی، هوشنگ ظریف، و حسین علیزاده استفاده کرد.از سال ۱۳۶۲ شروع به ساخت ساز بهصورت ابتدایی نمود و از سال ۱۳۶۳ با شروع کانون سازسازی چاووش از معلمان این کلاس، آقایان فرهمند، ناجی و روحانی روش ساخت تار و سه تار را آموخت و در زمستان همان سال نیز به همت آقای لطفی با آقای کمالیان آشنا شد که این دوستی – شاگردی تا سال ۱۳۷۴ ادامه یافت.به دنبال کار موسیقی، نگارش چند مقاله، اجرای کنسرت و سخنرانی و کلاس – کارگاه آموزشی در ایران و اروپا، حضور در یک دوره هیات مدیره خانه موسیقی و چهار دوره هیات مدیره کانون سازندگان ساز، ضبط آلبوم « حدیث صبا » که پس از هشت سال کار مستمر روی شیوه سه تار نوازی استاد صبا انجام شد. آرمان در گفتوگویی با وی به مسائل مختلف حوزه ساز سازی و اتفاقات این حرفه پرداخته که در ادامه می خوانید.
برای شروع از اوضاع سازسازی و شرایط سازسازان برای ما بگویید؟
در ابتدا باید بگوییم که ساخت ساز حرفهای بسیار ظریف و دقیق است و علاقه و عشق برای شروع و ادامه آن شرط اول است. تمامیهنرمندان سازنده ساز از روی عشق به این کار پرداختهاند وبیشتر آنان که معمولا نوازنده موسیقی نیز هستند، نوازندگی را به علت علاقه به آفرینش ساز به کناری نهادهاند. البته بحث عدهای که این حرفه را به جهت جنبه اقتصادی دنبال میکنند سواست که طبیعتا جزء هنرمندان محسوب نمیشوند و آثارشان نیز اثر هنری بشمار نمیرود. اما علاقهمندان این رشته با مشکلات خاصی نیز درگیرند، که مهمترین این مشکلات، نداشتن مدرسه یا محلی برای آموزش آکادمیک آنهاست و در نتیجه همه آنان باید سالهای بسیار به آزمون و خطا بپردازند و اینکه آیا ساز، ساز خوبی میشوند یا نه. این مساله کندی بسیاری در پیشرفت علاقهمندان این حرفه ایجاد میکند. مورد دیگر عدم حمایت جامعه موسیقی از سازندگان هنرمند ساز است. متاسفانه نوازندگان موسیقی به علت بهره مالی از فروش سازهای بازاری، موجبات رشد و اعتلای سازندگان مستعد را فراهم نمیکنند و با معرفی و فروش سازهای ارزان ساخت تجاری به شاگردان، موجب خروج جوانان با استعداد از چرخه اقتصادی این حرفه میشوند و در نتیجه این عدم حمایت به مرور شاهد مشکلاتی در این زمینه شدهایم که تنها یکی از این مشکلات کمبود سازندگان استاد کار و در نتیجه کمبود سازهای حرفهای برای نسل جوان نوازنده است. صد البته همه این مباحث و مسائل دیگری از این نوع جای بحث بیشتری دارد.
فکر نمیکنید که سازهای ایرانی احتیاج به تغییراتی در جهت پیشرفت دارند؟
صد در صد همین طور است و بیشتر سازها، در همه جهان، همواره در دورانهایی طولانی دوران تکامل و تکوین خود را گذراندهاند. مثلا ویلن بیش از هشت قرن را سر کرده تا به شمایل فعلی خود رسیده است. اما در ادامه پاسخ سوال قبل باید بگویم چه کسی باید این تحولات را بیافریند؟ آیا یک موسیقیدان یا کسی که حتی شغلی غیر از موسیقی دارد میتواند موجب این تغییرات شود. یا این کار باید توسط استادکار سازسازی و با همکاری نوازنده خبره آن ساز انجام پذیرد. به یاد داشته باشید که ساز یک دستگاه بسیار پیچیده و در عین حال ظریف است که کار طراحی و تغییر در مکانیزم آن محتاج به شناخت بسیار بالایی از روند تولید صوت در ساز میباشد. هیچ کس بهعنوان این که من سالها موسیقی شنیدهام نمیتواند به تغییر در ساز دست زند،چه آنکه بخواهیم سازی از بنیاد طراحی کنیم. حتی بهعنوان مثال اینکه کسی بخواهد کمیالگو و شکل سازهای فعلی را قدری دستکاری نماید احتیاج به چندین سال تجربه و آزمایش دارد تا بتواند مثلا ادعا کند که اگر کاسه سه تار یا تار یک سانتیمتر بزرگتر شود چه اتفاقی در حیطه صوتی ساز میافتد.حال چگونه میشود که تصمیم بگیریم هفتهای یک ساز جدید اختراع کنیم.
هم اکنون در کدام از سازها از نظر فیزیک ساز مشکل داریم و چرا تاکنون این مشکل برطرف نشده است؟
سازهای ایرانی باید به سمت یک کمال مطلوب و ایدهآل بروند و استانداردها خاصی را پیدا کنند. بعضی از سازها که در طول تاریخ سازندگان نابغه و خبرهای داشتهاند مثل تار و سنتور، کمیبه این مرحله نزدیک ترند و بعضی سازها مثل سه تار و کمانچه قدری شخصیتر و سلیقهایتر ماندهاند. به هر صورت راه برای رسیدن به این مقصد عالی، طولانی و زمان بر است و کاری به عجله من و شما ندارد و باید این مرحله تاریخی تدریجا و با سعی و خطای بسیار طی شود. همانطور که گفتم برای خیلی از سازها دورههای طولانی چندین قرنی را برای تکاملشان از سر گذراندهاند. اما از طرفی ما نیز نمیتوانیم بنشینیم و صبر پیش گیریم و حداقل میتوانیم با پرورش سازندگان متخصص و صاحب نظر از طرفی و نوازندگان دقیق و استاد و صداشناس از سوی دیگر و با برگزاری جلسات ممتد بحث و گفتوگو ونشستهای تخصصی و مناظرات فراوان،این راه را کمیکوتاهتر کنیم. هیچ کس نمیتواند با کار در کارگاه خویش مدعی رفع مشکلات سازهای ایرانی شود. باید این فرصت فراهم آید تا نظرات گوناگون شنیده شود و راهحلها و پیشنهادات بررسی شود و از خرد جمعی بهره ببریم. اما جا دارد از مشکلی دیگر که در حال حاضر گریبانگیر ما است نیز صحبت کنم و آن این است که این رشته در حال حاضر متولی ندارد وهرکس با کوچکترین تلاشی خودش را مدعی کشف در سازسازی میپندارد.یکی خود را نه سازنده ساز بلکه طراح ساز میداند. خلاصه بازار ادعا گشوده و بیدرو پیکر است.حال آنکه وقتی پس از گذشت چند سال این دعاوی را مرور میکنیم، میبینم که ایشان حتی از ساخت یک ساز خوب معمولی نیز درماندهاند. در حالی که در تمامیشاخههای موسیقی، برای رشد و ارتقای آن رشته بالاخره تلاشهایی میشود اما کمتر کسی قدمیدر راه اعتلای سازسازی که حامیو قوام دهنده موسیقی ماست، برمیدارد و قطعا در طولانی مدت لطمه آن به کل موسیقی میخورد.
برای کاربردی شدن سازهای ایرانی و استفاده از آنها در موسیقی ارکسترال اصولا چه تغییراتی در فیزیک و صدای سازها باید رخ دهد؟
میدانیم که سازهای فعلی موسیقی ایرانی که در موسیقی شهری از آنها استفاده میشود برای اجرا در موسیقی تکنوازی طراحی شدهاند و کاربری آنان چنین است. شاید یکی ازسازهایی که بنظر میآید برای موسیقی در مجالس ساخته شده است ساز پر صدای تار باشد که با تغییراتی در ساز سه تار، مثل جفت سیم کردن، دو کاسه شدن،پوست داشتن به جای صفحه چوبی و چند تغییر دیگر به جهت تولید صدایی بلندتر از سه تار طراحی و ساخته شده است. بنا بر اسنادی که هست و مشاهده سازی دو کاسه در مینیاتورهای دوره افشاریه،زندیه و اوایل قاجار همین ساز تار دورهای بیش از صد سال را گذرانده تا به شکلی نزدیک به شکل فعلی رسیده است. اما در مورد سوال شما و استفاده از سازها در موسیقی ارکسترال، جدا از کیفیت صدا دهی مطلوب که طبیعتا باید برای ارائه موسیقی ایرانی، باید بر حفظ طعم وخواص صوتی آن دقت کافی شود، مساله ثبات ساز در حین اجراست. چون چیزی که خیلی از نوازندگان را در این سالها آزار داده عدم ثبات ساز در زمان اجرای صحنهای است. این عدم ثبات نیز نتیجه دو چیز است که یکی پوست ساز و دیگری سیمهای نازک و حساس سازهاست و جالب اینکه دستکاری و تغییر در هر یک باعث از دست دادن کیفیت صدای خاص و تمبر ایرانی سازها میشود. اما به هر صورت کاری نشدنی نیست و باید برایش سعی کرد.
آیا ما نیاز به سازهای جدید در موسیقی ایرانی نداریم و اگر داریم چرا کسی در این راه آغاز گر نیست؟
این سوال را قطعا باید آهنگسازان پاسخگو باشند. اما تجربه این صحبتها که در سالهای اخیر شنیدهایم این است که هیچ کدام از آهنگسازان بطور واقعی این نیاز را نداشتهاند و حتی اگر از آن هم صحبت کردهاند یا شاید کاری هم ضبط کردهاند به این نیاز ادامه ندادهاند و از آن بهعنوان یک تجربه یاد کردهاند و هرگز نتوانستهاند هیچ کدام از این چند ساز آزمایشی را بصورت حقیقی جا بیندازند. شاید تنها سازی که در این سالها بهعنوان سازی جدید از آن نام میبرند سازی است به نام شورانگیز ( که بعضی به اسامیدیگری نیز نامیده اند) که در اصل همان سه تار پوستی است که از قدیم نیز وجود داشته است و واقعا چیز جدیدی نیست و حتی همین ساز نیز هنوز در حال تکوین است و هر سال آن را با الگویی جدید و فرمیتغییر کرده میبینیم. ساخت ساز جدید کاری بسیار پیچیده است و نبوغی خاص میطلبد. البته منظور سازی که ماندگار شود و صدایی نو داشته باشند و نه سازهایی شبیه کاردستی که در این سالها بسیار دیدهایم و اغلب جنس صدایی مانند سازهای قدیمی،ولی با کیفیتی بسیار نازل، دارند. تنها شما را به این نکته کوچک توجه میدهم که تمام سازهای کششی و آرشهای که بهعنوان ساز بم آرشهای طراحی شدهاند از سیمهای ویلنسل استفاده کردهاند و حتی سازنده بدنبال سیم مخصوص برای سازش که صدایی مطلوب نظر خودش را تولید کند هم نرفته است.
آیا در خاتمه صحبت خاصی دارید؟
توجه کنیم که ساز وسیله تولید موسیقی است و کیفیت بهتر آن به کیفیت هنر نوازندگی و موسیقی در کل میانجامد. امیدوارم نسل جدید نوازندگان سازهای ایرانی لزوم توجه به مسائل سازسازی و دقت در این حوزه را در کنار دیگر حوزههای موسیقی درک کند، تا علاوه بر تشویق سازندگان نخبه به تمرکز بیشتر بر روی کیفیت ابزار ارائه موسیقی ایرانی، تدریجا قدمهای مثمرثمری در کنار یکدیگر، در جهت اعتلای فرهنگ و موسیقی ایرانی برداشته شود