«روزبه زرعی» نوازنده جوان سازهای کوبهای که این روزها پرکار است، اولین بار به واسطهی ویدیوهای آموزشیاش شناخته شد او از سنین کودکی موسیقی را آغاز کرده و پس از یادگیری سازهای کوبهای ایرانی مانند دف و تنبک و دایره، به فراگیری سایر ریتمها و کوبهایهای نقاط دنیا همچون آفریقا، هند، آمریکای لاتین و دنیای عرب پرداخت او بسیار علاقهمند به پژوهش هنر است و تا به حال چندین مقاله علمی- پژوهشی در مجلات معتبر داخلی و خارجی به چاپ رسانده است «روزبه زرعی» عضو کانون مدرسین خانهی موسیقی است و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته معماری تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داده است با او به بهانهی برنامههای اخیرش گفتوگو کردهایم.
- * اخیرا شاهد حضور سازهای کوبهای جدیدی در ترکیب گروههای موسیقی سنتی مانند گروه راز و نیاز به خوانندگی سالار عقیلی بودیم که توسط شما نواخته میشد دربارهی این سازها توضیح مییدهید؟
بله ساختار ریتمیک در موسیقی ایرانی از گذشته تا امروز تغییراتی داشته و طبیعی است که امروز نیز دستخوش تغییرات مورد نیاز برای آینده شود برای مثال در دوره پهلوی اول و دوم تنبک و دایره بار اصلی ریتم را در موسیقی ایرانی به دوش میکشیدند ولی بعد از انقلاب شاهد حضور پر رنگ دف در آنسامبلهای ایرانی بودیم پس از آن دوره، به دلیل کمبود صدای بم در ارکستر، شاهد تغییراتی در سازبندی ایرانی شدیم که از جمله آن میتوان به استفاده از دمام، دهل، و بعد ها دم دم و دوایر کوکی اشاره کرد حال با این اوصاف و با توجه به تغییراتی که همگی احساس میکنیم، از جمله تغییرات فکری و ژانری آهنگسازان، خوانندگان و مخاطبان موسیقی سنتی ایران، طبیعی است که موسیقی امروز ما نیاز به ساختارها و خلق بافتهای ریتمیک جدید با سونوریتهی جدید دارد
- * پس شما به این تغییرات خوشبین هستید؟
بله، ضمن اینکه این تغییرات را لازمه حرکت رو به جلو میدانم پیشرفت نیاز به خلاقیت دارد؛ ولی خلاقیتی دانش بنیان و بر پایهی خردمندی در سالهای اخیر حداقل در زمینهی کمپوزوسیون یا چیدمان ریتمیک قطعات، سلیقههای متفاوتی را دیدهایم بسیاری از اینها آزمون و خطا بوده است. این یک واقعیت انکارناپذیر است که مبنای موسیقی ایرانی بر اساس تکنوازی است، بر عکس موسیقی غرب که بر اساس گروهنوازی است. در نتیجه کاملاً طبیعی است که سلیقه آهنگساز امروز، بافت پلیفونیک از ریتم باشد حتی مفاهیمی همچون هارمونی در ریتم که قبلاً مطرح نبود را بیشتر میبینیم. من قبلاً به عنوان نوازندهی دف در گروههای سنتی شناخته میشدم؛ ولی در حال حاضر فضای آثار موسیقی به شکلی شده که نمیشود فقط در آن یک ساز زد و به عبارتی نوازندهی کوبهای امروز، باید مولتی پرکاشنیست باشد و همزمان چند ساز را بنوازد.
- * دیده شده که شما از ترکیب نوعی دایره در گروهها استفاده میکنید.
درست است من از خانوادهی دایرهها یا فریم درامها استفاده میکنم که با موارد استفادهی قبلی آن، یعنی چیزی شبیه به ست مورد استفادهی جناب «پژمان حدادی» متفاوت است خوشبختانه این ترکیب به راحتی با موسیقی امروز ایران هماهنگی پیدا کرده و بسیار مورد استقبال قرار گرفته است همینطور حضور ساز کاخن در گروه های سنتی و تلفیقی که بسیار رایج شده است.
از آنجایی که شما با ویدیو های آموزش دف نوازی بسیار دیده شدید، نقش آموزش را در این حرکت رو به جلو چطور میدانید؟
آموزش مهم ترین مسئله است که متاسفانه هنوز ایرادهای بسیاری به سیستم آموزشی در ایران وارد است دانشکدههای موسیقی ما رشتهای تحت عنوان نوازندگی ساز کوبهای ندارند و نوازندگان بیرون از محیط دانشگاه رشتهی خود را دنبال میکنند از آنجایی که سالها در مدارس تهران دبیر بودم، همیشه امر آموزش برآیم امری حساس بوده است و به تشویق جمعی از شاگردان خارج از کشور، شروع به تولید فیلمهای آموزشی کردم که میزان استقبال از حد تصور فراتر رفت به عقیده ی شخصی، معلم موسیقی و نوازنده ی مطرح موسیقی دو شخصیت جدا از یکدیگر هستند که لزوما هر نوازنده ای معلم خوبی نمی تواند باشد یکی از مهم ترین عوامل برای پیشرفت موسیقی ما، نیاز به نظارت یک تیم متشکل از استادان موسیقی بر روی کتابهای در حال انتشار است متاسفانه اکثرا کتابهای کوبهای نه تنها چیزی به محتوای دانش نوازندگی اضافه نکرده است، بلکه کپی و تکراری از مباحث مطرح شده در کتابهای گذشتگان است در حال حاضر از مقایسهی متد آموزشی ساز دف با سایر سازهای کوبه ای دنیا، مانند داربوکا یا کنگا و در مییابیم که نقاط کور زیادی در شیوهی تدریس ما وجود داشته و بعضی از فرمها و الگوها وجود دارد که نوازنده ی ایرانی شاید هیچگاه با آن آشنا نشود
- * شما چند مستر کلاس هم برای دف برگزار کردید. لطفاً در این باره هم توضیح دهید.
بله، چند باری مسترکلاس دف برگزار شد که بیشتر با رویکرد تاثیر سایر سازهای همخانواده دف بر دفنوازی معاصر بود و با استقبال خوبی از جانب نوازندگان این ساز مواجه شد. جریان جهانی نوازندگی در شاخهی کوبهای، دارد به این شکل پیش میرود که تکنیکهای سازهای مختلف بر روی هم تاثیرگذار هستند و به عقیدهی بنده استفاده از تجارب سایر نقاط دنیا در پیشبرد اهداف موسیقیایی داخلی بسیار مفید است. ما شاهد فعالیتهای بسیار جدی نوازندگان کوبهای برتر دنیا هستیم و به اعتقاد من، نوازندگان ایرانی نیز به راحتی میتوانند خود را به جریانهای جهانی برسانند؛ زیرا ما در سرزمینی هستیم که یکی از اصلیترین سرچشمههای ریتم جهان است.
- * به نظر شما میزان شناخت از موسیقی ایرانی در دنیا چقدر است؟
در حال حاضر موسیقیدانهای دنیا بیش از قبل به سازها و موسیقی ایرانی توجه میکنند؛ ولی هنوز ما برای رقابت جهانی راه طولانیای در پیش داریم و دلیلش این است که برای ارائهی موسیقی خودمان به دنیا خیلی فعال نبودیم و موسیقی اعراب یا ترکیه را خیلی بیشتر موسیقی ایرانی میشناسند. در صورتی که موسیقی ایرانی در گذشته منشا الهام برای کشورهای منطقه بوده است.
- * شما در زمینه ی شناسایی موسیقی ایرانی چه فعالیتی داشتید؟
اصلیترین فعالیت من نگارش مقالاتی به زبان انگلیسی بوده که در نشریات معتبر جهانی به چاپ رسیده و همچنین از زمانی که ویدیوهای آموزش دف نوازی با زیرنویس انگلیسی در فضای مجازی منتشر شد، تعداد زیادی ایمیل خارجی را دریافت کردیم که حاکی از شوق و علاقه افراد غیر ایرانی به یادگیری سازهای کوبهای ایران بوده است.
- * چشم انداز آیندهی ریتم را در ایران چگونه میبینید؟
فضای ریتمیک موسیقی ایرانی در حال تغییر است. در جریان رایج موسیقی امروز، شاهد کم رنگتر شدن نقش دف و تنبک و سایر سازهای ایرانی هستیم و نقش سازهایی همچون کاخن و پنداریک و جیمبی و… در حال پر رنگ شدن است. به نظرم ما در یک دورهی گذار به سر میبریم. تمام تجارب جدید، به خاطر نیاز به رنگ آمیزی جدید در موسیقی سنتی است و معتقدم که با فاصله گرفتن از تعصب بیمورد، باید اجازهی عبور از این دورهی گذار را به نوازندگان بدهیم. ما احتیاج به بازنگری در مطالب آموزشی و متدهای تدریس داریم و همچنین استفاده از سازهای جدید؛ ولی با وجود نوازندگان توانایی که داریم، اوضاع قطعا بهتر خواهد شد وضعیت ساخت ساز و تولید محتوا در موسیقی باید به صورت تخصصی دنبال شود و دست از تکرار مکررات برداشته شود. موسیقی ایرانی باید به جایگاه واقعی خود در دنیا برسد و چاره ی آن خلاقیت بر پایه ی دانش به جهت پیشروی با جریان های روز دنیا است.