«تنبور» همچنان، حتی حالا که سالهاست وارد فضاي حرفهاي موسیقی ایرانی شده، ساز پر رمز و رازی به حساب میآید. همچنان میتوان در بخشهایی وسیع از ایران، این ساز را نزد نوازندگانی دید که جز «موسیقی تنبور»، موسیقی دیگری نمیشناسند و از مقامات این ساز چون هدیهای آسمانی، پاسبانی میکنند.
اولین بار استاد «کیخسرو پورناظری» از این ساز در گونهای دیگر بهره برد. او در «صدای سخن عشق» قطعاتي را در این فضا آهنگسازی کرد و «سید خلیل عالینژاد» تکنوازیای از آن ارائه داد که تا پیش از آن سابقه نداشت. او در تنبور از مقام اصفهان -همان مقامی که سهراب پورناظری در آلبوم «کولی شبگرد باد» از آن استفاده کرده- بهره برد.
«کیخسرو پورناظری» از معدود نوازندگان این ساز است که در آن زمان هم مقامات تنبور را به خوبی میشناخت و هم دربارهی موسیقی ردیف-دستگاهی اطلاعات کافی داشت. او ریتم، ردیف و موسیقی ایران را میشناخت و همین به او فرصتی داد تا پردازشی ملودیک با استفاده از این ساز انجام دهد و با استفاده از تواناییهای این ساز آهنگسازی کند؛ اتفاقی که بعد از ایشان ديگر کمتر کسی توانست روی مقامات تنبور انجام داده و آن را بسط و گسترش موسیقایی دهد.
حالا فرزند او -سهراب پورناظری- در حال ادامهی این راه است. او سالهاست تلاش میکند تا فرم پختهتری از بداههنوازی در تنبور ارائه دهد. این اتفاق در آلبوم «شبگرد…» تا حدی رخ داد و حالا میتوان شکل تکامل یافتهی آن را در اثر «خداوندان اسرار» مشاهده کرد. دو اثری از این آهنگساز که در فاصلهی چند ماه منتشر خواهد شد. او ۲۳ آبانماه نيز در دانشگاه «UCLA» دربارهي موسيقي امروز ايران سخنراني خواهد كرد.
- * از آلبوم «کولی شبگرد باد» شروع کنیم که چندی قبل به انتشار درآمد. آن اثر بداههنوازی «تنبور» و «دودوک» بود. با توجه به تلاشهایی که شما در زمینهی موسیقی تنبور داشتهاید، این اثر در کجای این فعالیتها قرار میگیرد؟
«کولی…» پنج سال قبل و در فضای موسیقایی آن زمانِ من ضبط شده و به همین خاطر، با فضای امروزِ ساز زدن و احوالات من مقداري متفاوت است؛ اما بههرحال این اثر برای من یادآور آن روزها و همکاری با «روبیک آروتزیان» عزیز است و هرچند روند انتشار آن کمی طولانی شد، اما همچنان فکر میکنم اثری قابل شنیدن است.
- * فضای موسیقاییتان در حال حاضر چه تفاوتهایی با آن روزها دارد؟
طبیعی است که پنج سال فرصتِ زیادی است برای آنکه فضای ذهنیِ یک آهنگساز یا نوازنده تغییر پیدا کند و این اتفاق برای من هم رخ داده و عوالمام در نوازندگی، جملهپردازی و نگاهام به موسیقی متفاوت شده است؛ البته این به این معنا نیست که الزاماً از آن دوران بهتر شده باشد، اما بههرحال در جای دیگری ایستاده است.
- * مسألهای که در نسل شما همواره محل انتقاد بوده، این است که نسل جوان تکنیک بالایی دارد و از لحاظ کمّیّت نوازندگی رشد کرده؛ اما درگیری بیش از اندازه در تکنیک -پیچیدگیهای ملودیک، سرعت بالا در نوازندگی، نوآوریهای غیرضروری و غیره- باعث شده تا بخش دیگری از موسیقی مغفول بماند.
نسلی که شما دربارهی آن صحبت میکنید، همهشان بالای ۳۰ سال سن دارند و دیگر چندان نمیشود به آنها عنوان نسل جوان یا جدید را اطلاق کرد. ضمن اینکه ترجیح میدهم دربارهی این مسائل که این روزها در فضای رسانه رایج شده، صحبت نکنم یا دستِکم در میزگردی جامع با حضور منتقدان و اهالی موسیقی به شکلی تفصیلی در این باره اظهارنظر کنم.
- * «کولی شبگرد باد» تا چه اندازه بر اساس مقامات تنبور تصنیف شده است؟
بخشهایی از این بداههها بر اساس مقامات تنبور است؛ اما با توجه به اینکه در این اثر، ساز دیگری -دودوک- با من همراهی میکرد، باید هر دو (که از دو جغرافیای متفاوت بودیم)، به موسیقی و ساز یکدیگر نزدیک میشدیم تا بستر مشترکی را فراهم کنیم؛ اما «شبگرد كولي باد» در فضای تنبور است، با خاصیتهای این ساز که ممکن است، لحظههایی از آن امروزیتر باشد و لحظههایی هم اصیلتر.
- * اصلاً میشود به این مقامات -به گفتهی شما- طعم امروزیتری داد؟
به هر چیزی میشود طعم امروزی داد. در این میان، برداشت هنرمند مهم است.
- * قرار است به زودی آلبوم «خداوندان اسرار» نیز از شما به انتشار درآید. دربارهی این اثر هم توضیح میدهید؟
این اثر برای اولین بار سال ۹۰ در برج میلاد به مدت ۶ شب اجرا شد و بعد از آن در صحنهی تالار وحدت به صحنه رفت. بعد از آن ما در تئاتر شهر پاریس اجرایی داشتیم که قطعاتی به آن اضافه شد که در آینده به صورت یک سیدی جداگانه به انتشار درخواهد آمد؛ اما آنچه به عنوان «خداوندان اسرار» منتشر میشود، همان اجرای برج میلاد است که صیقلهایی خورده. البته تمام تلاش ما این بوده تا همان حالوهوای اجرا حفظ شود. در واقع، برای اجرايي که در صحنه داشتیم، مترونوم گذاشتم و تمام تغییرات بعدی در همان فضا انجام شد که یک کار طاقتفرسای چندصد ساعته بود.
- * با همان سازبندیای که در کنسرت شنیدیم؟
در ضبط استودیویی سازبندی هم تغییراتی کرد و همایون عزیز دوباره بخشهایی از آن را خواند. صدابرداری آن هم در چند کشور مختلف انجام شده است. در واقع ما سازهایی چون دودوک و پرکاشن و گيتارباس را به آن اضافه کردیم. میتوان گفت «خداوندان اسرار» تلفیقی از سازهای تنبور و عود –بهعنوان سازهای محوری- و همچنین گیتاربیس و دودوک است.
- * دودوک را بار دیگر آقای آروتزیان نواخته است؟
نه، آرشاک ساهاکیان.
- * و نقش سازهای کوبهای را پرکاشن غیرایرانی به عهده گرفته؟
پرکاشن ایرانی و غیرایرانی هر دو در این اثر نقش داشتهاند. سازهایی مثل دف، دومدوم و پرکاشنی که در ترکیه متداول است.
- * این برخلاف دیگر تجربههای شما نیست؟
بله؛ این کار با سازبندی و فرم خاص از ابتدا تا انتها پیش میرود و سير کار بر اساس احوال خودم در این سالها شکل گرفته است.
- * در کنسرتهایی که از این اثر دیدیم، ساز و آوازی که شما به همراه «همایون شجریان» اجرا کردید، قطعهای متفاوت از آن چیزی بود که در این سالها از تجربیات آهنگسازی شما شنیدهایم.
این اثر برای خود من بسیار اثرگذار است. هر بار که آن را میشنوم، فکر میکنم ساز من آن جایی که باید میرفته، رفته و البته در این میان «همایون شجریان» یکی از بهترین آوازهایش را خوانده است. آواز او بسیار بااحساس و زیبا است.
- * اصلاً چرا نام اثر «خداوندان اسرار» شد؟
چون فلسفهی این موسیقی پیرو خداوندان اسرار (خیام، حافظ و مولوی) است. علاوه بر آن، «خداوندان اسرار» یک سیدی چهل و اندي دقیقهای است که اگرچه از چند ترک متفاوت تشکیل شده، اما باید آن را یک موسیقی بههمپیوسته دانست که در آن پایبندی بسیاری به فرم وجود داشته است. علاوه بر آن در این اثر، یک قطعهی سهپردهاي با نام «رهایی» آمده است. پردهي اول این کار با نام «مهتاب» با ریتم آرامی شروع میشود که به عوالم شعر خیام اشاره دارد. من از چند سال قبل با خیام الفت بسیاری گرفتم. تا پیش از آن چندان با اشعارش دمخور نبودم؛ اما در این سالها همنشینیهای بسیاری با شعر این انديشمند بزرگ داشتم. پردهي دوم بر اساس شعری از حضرت «مولانا» است که با اشعارش از همان کودکی انس داشتهام و در نهایت به «حافظ» میرسد. حافظ یک رند واقعی است. انسان و عارف كه فرمول زيبايی را كشف كرده. او میگوید: «جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال/ هزار نکته در این کار و بار دلداریست».
- * این قطعه برگرفته از ملودی «یاوران» استاد پورناظری است؟
بله، چون به این فضا میخورد. هرچند برخلاف جریانِ رایجی که در این سالها وجود دارد و از این ملودی بدون اجازه و بیذکر نام آهنگساز استفاده بسيار شده، در سیدی به این مسأله اشاره کردهام. ملودی ناب «یاوران» به نظرم برای همیشه جاودان شده و به عالَم حافظ میخورد و به همین خاطر ما از او وام گرفتهایم، با ترکیبی از دو غزل با مطالع «گر تیغ بارد در کوی آن ماه/ گردن نهادیم الحکم لله» و «عیشم مدام است از لعل دلخواه/ کارم به کام است الحمدلله» که البته مطلع غزلها حذف شدهاند.
- * گویا اهمیت بسیاری برای کلام در آثارتان قائل هستید؟
قطعاً. شعر در آثارِ باکلام اهمیت بسیار زیادی دارد و من تمام احوالام را از آن میگیرم. بخش مهمی از گنجینهی فرهنگ غنی ایران بر اساس همین اشعار بزرگان است که میتواند سرچشمهی الهام –نهفقط در هنر- که در زندگی باشد.
- * اما تجربه نشان داده که مخاطب، دیگر چندان ارتباطی با اشعاری از این دست برقرار نمیکند و اتفاقاً یکی از ایراداتی که به موسیقی اصیل ایرانی گرفته میشود، همین وابستگیاش به اشعارِ کلاسیک است.
طبیعی است وقتی سطح فرهنگی جامعه -حداقل در حوزهی ادبیات- نزول پیدا میکند، ارتباط مردم با شعر این بزرگان کم شود. حتی تعدادی از آهنگسازان -و چه بسا خوانندگان- هم کمتر با اشعاری از این دست ارتباط برقرار میکنند. در حالیکه اولین آبشخور یک موزیسین، شعر است. بههرحال نمیشود این مسأله را نادیده گرفت که جامعهی ما در دهههای اخیر با سقوط فاحش ادبی مواجه شده است. روزگاری، كلام بزرگانِ ادب ضربالمثلهایمان بوده است؛ اما شما به ادبیات رايج و محاورهای این روزها و آنچه به عنوان ضربالمثل و کنایه به کار میرود، توجه کنید تا متوجه این سقوط شوید. مسئولان فرهنگی باید به تاریخ پاسخگو باشند که چرا نتوانستهاند از این گنجینهی وسیع که به اعتقاد من یکی از بزرگترین سعادتهای مردم پارسیزبان است، پاسداری کنند. من همیشه خدا را شکر کردهام که در کشوری به دنیا آمدهام که فارسیزبان است؛ اما متأسفم که سیاستگذاریهای نادرست باعث شده جامعه تا این اندازه از آن دور شود.
- * شما در «سومین جشن سالانه موسیقی ما» در چند بخش برگزیده شدید؛ اما صرفنظر از این موضوع ارزیابیتان از این رویداد چیست؟
این رخداد بدونشک اتفاق مهمی است و بیش از آنکه جزئیاتی که در این جشن رخ میدهد مهم باشد، این مسأله اهمیت دارد که با این جشن، یک اتفاق موسیقایی در حال رخ دادن است که پیش از آن سابقه نداشته است. این جشن فرصتی است برای آنکه هنرمندانِ حوزههای مختلف در یک مراسم کنار یکدیگر قرار گیرند و این فینفسه برای من باارزش است. بذر این جشن، مدتی قبل کاشته شده و حالا آن دانه جوانه زده است. به همین خاطر به نظر میرسد برای اینکه آن رسالت در طول سال نیز تأثیر خودش را حفظ کند، سایت «موسیقی ما» نیز جسارتاش را در تعیین یک خط فکری برای موزیسینها و مخاطبان بالا ببرد. درست است که جذب مخاطب، هدف هر رسانهای است؛ اما میتوان با توجه بیشتر به حوزههای نقد و برگزاری میزگردهای تخصصی، مسائل پیشِ روی موسیقی ایران را با نگاهی دقیقتر بررسی کرد؛ بهخصوص اینکه امروزه این خلأ به شدت احساس میشود. از این طریق میتوان امیدوار بود سطح کیفی جامعهی مخاطب و حتی تحلیلگران موسیقی نیز افزایش پیدا کند؛ بهخصوص اینکه سایت «موسیقی ما» حالا مرجعی آشنا برای اهالی موسیقی و مخاطبان است.
مصاحبه خوبی بود از سهراب پور ناظری