خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
خانه » مصاحبه و گفتگو » گفت‌وگو با نوازندۀ برجستۀ گیتار (آنتونیو ری)
گفت‌وگو با نوازندۀ برجستۀ گیتار (آنتونیو ری)

گفت‌وگو با نوازندۀ برجستۀ گیتار (آنتونیو ری)

«آنتونیو ری» - نوازندۀ برجستۀ گیتار فلامنکو- که می‌توان او را از بزرگ‌ترین نوازندگانِ فلامنکو دانست، این روزها در همکاری با «سهراب پورناظری» - نوازندۀ نامدار تنبور و کمانچه- مشغولِ اجرای پروژۀ «زریاب» است. پروژه‌ای که  تاکنون دو کنسرتِ آن برگزار شده و قرار است به زودی آلبومی نیز از آن منتشر شود و البته قرار است پروژه به شکل‌های گوناگونی نیز ادامه داشته باشد. این در حالی است که او چهارم و پنجم ماهِ جاری، همچنین مسترکلاسی برای هنرجویانِ گیتار فلامنکو برگزار کرد که دربارۀ مباحث نوازندگی حرفه‌ای گیتار فلامنکو، تکنیک، دستگاه‌های مختلف، ریتم و کومپس و بررسی مشکلات نوازندگان، کلاس‌های آموزشی خود را برگزار کرده است. با او دربارۀ این پروژه و همچنین برنامه‌های آتی‌اش گفت‌وگو کرده‌ایم.        * به عنوانِ سوالِ اول دربارۀ نحوۀ آشنایی‌اتان با «سهراب پورناظری» توضیح می‌دهید که چگونه به این همکاری منجر شد؟  ابتدا برای حضور در جشنواره‌ِ موسیقی فجر از من دعوت شد تا در این فستیوال به اجرای برنامه بپردازم. حضورم در ایران منجر به آشنایی‌ام با «سهراب» شد و از همان‌جا، این ایدۀ مشترک برایمان شکل گرفت که با یکدیگر کنسرت دهیم و کار مشترک ضبط کنیم. خوشبختانه این ایده محقق شد و برای من افتخار بزرگی است که با ایشان می‌نوازم. به خصوص این‌که موسیقی ما و نگاهمان به این هنر با یکدیگر اشتراکاتِ بسیاری دارد.      * نتیجۀ این همکاری تا کنون چه بوده است؟  من در ایران که بودم، با یکدیگر کنسرتی برگزار کردیم که احتمالاً آن را مشاهده کرده‌اید.بعد از مدتی ایشان به «فرس» -شهر من- آمد و با هم برای مدتی تمرین کردیم و همان‌جا، ضبطِ یک آلبوم را شروع کردیم که می‌توان آن را تلفیقی از موسیقی ایران و موسیقی فلامنکو دانست. تعدادی از قطعاتِ این آلبوم را من ساخته‌ام و تعدادی دیگر را «سهراب» و تعدادی قطعه را نیز به صورت بداهه به اجرا درآورده‌ایم.      * بداهه‌نوازی برای دو نوع موسیقی از دو فرهنگِ متفاوت کار دشواری نیست؟‌  شاید در ظاهر این دو نوع موسیقی با یکدیگر متفاوت باشند، اما قلب و روحِ این نوع موسیقی‌ها، هارمونی‌ و ریتمشان یکی است. درست به همین خاطر است که من با روانیِ بسیاری با ایشان ساز می‌زنم.      * یعنی آنچه ما در این دو کنسرت دیدیم، کاملاً به صورت بداهه روی صحنه رخ داد؟‌  اگر کنسرت را دیده باشید، مشاهده کرده‌اید که من در بخش اول، دستگاه‌های خالص فلامنکو را نواختم. در قسمت دوم «سهراب» به همراه گروهش روی صحنه رفت و در بخشِ سوم تلفیقی از این دو نوع موسیقی صورت گرفت که بخش مهمی از آن بداهه‌نوازی میان من و ایشان بود. ما پیش از اجرای برنامه ساختار کلی آن را تصنیف کرده‌ بودیم. اما این اتفاق تنها در ساختارِ کلی رخ داد و دیگر به شکل بداهه با یکدیگر گفت‌وگوی موسیقایی کردیم. اتفاقاً برخلافِ آنچه شما تصور می‌کنید، این اتفاق به هیچ‌وجه غیرممکن یا حتی مشکل نیست. من و «سهراب» موزیسین‌هایی هستیم که سال‌های زیادی است که موسیقی کار می‌کنیم و سال‌های زیادی را پشتِ سر گذاشته‌ایم. بنابراین به صورت «آنی» -روی کلمۀ «آنی» تاکید می‌کنم- توانستیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. البته که شاید ابتدا از نظر روحی توانسته‌ایم با هم به این ارتباط درونی برسیم و بعد از آن، این مساله در موسیقی‌مان نیز متبلور شده است. جالب است که من همیشه بداهه‌نوازی را دوست دارم و می‌توانم در آن موفق باشم. به نظرم در این شیوۀ نواختن، احساس، ریتم، هارمونی و به طور کلی تمام روحِ موزیک به بهترین شکل متبلور می‌شود و خوشحالم از اینکه «سهراب» -بگذارید استاد صدایش کنم- توانایی فوق‌العاده‌ای در نواختن به این شکل دارد. شما کمانچه را بیشتر دوست داشتید یا تنبور را؟‌ با کدام یک از این سازهای سهراب پورناظری ارتباط بیشتری برقرار می‌کنید؟ کمانچه. به نظرم این ساز، خودش آواز می‌خواند. ملودی‌هایی از آن بیرون می‌آید که مثل گیتار است. این ساز را به جهان موسیقایی خودم نزدیک‌تر می‌دانم. تا پیش از این با موسیقی ایرانی آشنایی داشتید؟‌ نه.      * و حالا که آشنا شده‌اید، نظرتان دربارۀ آن چیست؟‌  برایم مثل پیدا کردنِ یک نورِ جدید است. جالب است که من بعد از این پروژه، تحقیقاتِ بیشتری روی موسیقی مشرق زمین انجام داده‌ام و با این موسیقی‌ها آشنا شده‌ام. تا پیش از این، همیشه به کار خودم اشتغال داشتم و موسیقی فلامنکو تمامِ زندگی من بود. تمامِ مرجعِ من «پاکودلوسیا» بود. اما بعد از اینکه با «سهراب» و موسیقی خارق‌العاده‌ای که او می‌نوازد، آشنا شدم، متوجۀ این ماجرا شدم که این نوع موسیقی تا چه اندازه اعجاب‌انگیز است و تعجب نمی‌کنم اگر در کارهای موسیقایی آتی من تاثیر داشته باشد،‌ همان‌طور که کسی که خیلی دوستش دارم (پاکودلوسیا) با موسیقی‌دانانی از ژانرهای مختلف همکاری داشته و نواخته است. با ضبطِ آلبوم و برگزاری این دو کنسرت، پروژۀ «زریاب» به اتمام رسیده است؟ نه. می‌خواهیم آن را ادامه دهیم. جالب است که من دوباره به زودی به ایران می‌آیم تا این کنسرت‌ها را در تهران و همچنین خیلی شهرهای دیگرِ کشور شما برگزار کنیم و علاوه بر آن، کنسرت‌هایی نیز در اروپا و امریکا خواهیم داشت. اغراق نمی‌کنم، اما «زریاب» یکی از مهم‌ترین پروژه‌های زندگی من است و واقعاً از این همکاری بسیار خوشحال هستم. من می‌توانم ساعت‌ها دربارۀ نبوغِ «سهراب» و موزیکش حرف بزنم و با اطمینان بگویم که او یک «نابغه» است.      * چرا این اثر را تا این اندازه دوست دارید؟‌  چون برایم مثل یک انفجار احساسات است. وقتی روی صحنه هستم یا حتی هنگام ضبطِ آلبوم، در یک حالت خاصی موسیقی‌ام شکل می‌گیرد. هم من و هم «سهراب»،‌ موزیسین‌هایی هستیم که همه چیز از گوش و دلمان بر می‌خیزد. تم‌هایی که ایشان یا من تصنیف کرده‌ایم، هر کدامشان یک ملودی پایه دارد و بعد فضاهایی برای هر کدام از ما شکل می‌گیرد که می‌توانیم خودمان را بروز دهیم. امیدوارم که در کنسرتِ بعدی‌مان در ایران، از این اثر رونمایی کنیم تا مخاطبان هم از حظی که من دربارۀ آن صحبت می‌کنم، شریک شوند.      * کمی دربارۀ فضای آلبوم توضیح دهید.  کار بیشتر بر اساسِ کمانچه و گیتار است و بعد سازهای کوبه‌ای ایرانی و فلامنکو و همچنین آواز ایرانی و آواز فلامنکو و در این میان «مهیار طریحی» نیز سنتور نواخته است. من موسیقی آقای طریحی را بسیار دوست دارم و از ساز زدنش دیوانه می‌شوم. همان‌طور که «آرین کشیشی» و «همایون نصیری» هم موزیسین‌های بسیار خوبی هستند. این یک گروه ویژه است که علاوه بر آنکه موسیقی‌دانانِ‌ خوبی هستند، با من هم بسیار مهربان هستند.      * آوازها را خودِ شما و آقای پورناظری اجرا کرده‌اید؟  تا جایی که من می‌دانم،‌ قرار است یک خوانندۀ معروف ایرانی آن را بخواند، من نیز از یکی از خواننده‌های معروف اسپانیایی -مندس- که صدایش را بسیار دوست دارم و موزیسین متبحری است، استفاده خواهم کرد.      * نظرتان دربارۀ کشور ما چیست؟‌  واقعاً نمی‌توانستم باور کنم که تا این اندازه با موسیقی فلامنکو آشنا باشند. اصلاً فکر نمی‌کردم من را تا این اندازه بشناسند. من با ذهنِ بازی به ایران آمدم و اینجا و مردمانش را بسیار دوست دارم و مهم‌تر اینکه دوست‌های بسیار زیادی پیدا کرده‌ام. فقط ترافیکش اذیت‌کننده است.      * از سایر کارهایتان هم بگویید.  همان‌طور که گفتم در حال حاضر اصلی‌ترین پروژه برای من همین اثر است. البته کارهای دیگری هم در دست دارم؛ یک آلبوم و قرار برای برگزاری کنسرت در کشورهای مختلف. علاوه بر آن در ایران مسترکلاسی خواهیم داشت که در آن دربارۀ پایه‌های فلامنکوی سنتی صحبت می‌کنم و تکنیک‌های گیتار فلامنکو را بررسی می‌کنیم. به طور کلی تمام تجربیات خودم را در زمینۀ این نوع موسیقی ارائه خواهم داد و امیدوارم به موزیسین‌های اینجا کمک کند تا بتوانند فلامنکو را کشف کنند.  ***** آنتونیو ری چند روز پیش در قالب فستیوال موسیقی «بارانا» اجرای مشترکی با «سهراب پورناظری» داشت که عکس‌های آن را در ادامه می‌بینید.

«آنتونیو ری» – نوازندۀ برجستۀ گیتار فلامنکو- که می‌توان او را از بزرگ‌ترین نوازندگانِ فلامنکو دانست، این روزها در همکاری با «سهراب پورناظری» – نوازندۀ نامدار تنبور و کمانچه- مشغولِ اجرای پروژۀ «زریاب» است. پروژه‌ای که  تاکنون دو کنسرتِ آن برگزار شده و قرار است به زودی آلبومی نیز از آن منتشر شود و البته قرار است پروژه به شکل‌های گوناگونی نیز ادامه داشته باشد. این در حالی است که او چهارم و پنجم ماهِ جاری، همچنین مسترکلاسی برای هنرجویانِ گیتار فلامنکو برگزار کرد که دربارۀ مباحث نوازندگی حرفه‌ای گیتار فلامنکو، تکنیک، دستگاه‌های مختلف، ریتم و کومپس و بررسی مشکلات نوازندگان، کلاس‌های آموزشی خود را برگزار کرده است. با او دربارۀ این پروژه و همچنین برنامه‌های آتی‌اش گفت‌وگو کرده‌ایم.

  • * به عنوانِ سوالِ اول دربارۀ نحوۀ آشنایی‌اتان با «سهراب پورناظری» توضیح می‌دهید که چگونه به این همکاری منجر شد؟

ابتدا برای حضور در جشنواره‌ِ موسیقی فجر از من دعوت شد تا در این فستیوال به اجرای برنامه بپردازم. حضورم در ایران منجر به آشنایی‌ام با «سهراب» شد و از همان‌جا، این ایدۀ مشترک برایمان شکل گرفت که با یکدیگر کنسرت دهیم و کار مشترک ضبط کنیم. خوشبختانه این ایده محقق شد و برای من افتخار بزرگی است که با ایشان می‌نوازم. به خصوص این‌که موسیقی ما و نگاهمان به این هنر با یکدیگر اشتراکاتِ بسیاری دارد.

  • * نتیجۀ این همکاری تا کنون چه بوده است؟

من در ایران که بودم، با یکدیگر کنسرتی برگزار کردیم که احتمالاً آن را مشاهده کرده‌اید.بعد از مدتی ایشان به «فرس» -شهر من- آمد و با هم برای مدتی تمرین کردیم و همان‌جا، ضبطِ یک آلبوم را شروع کردیم که می‌توان آن را تلفیقی از موسیقی ایران و موسیقی فلامنکو دانست. تعدادی از قطعاتِ این آلبوم را من ساخته‌ام و تعدادی دیگر را «سهراب» و تعدادی قطعه را نیز به صورت بداهه به اجرا درآورده‌ایم.

  • * بداهه‌نوازی برای دو نوع موسیقی از دو فرهنگِ متفاوت کار دشواری نیست؟‌

شاید در ظاهر این دو نوع موسیقی با یکدیگر متفاوت باشند، اما قلب و روحِ این نوع موسیقی‌ها، هارمونی‌ و ریتمشان یکی است. درست به همین خاطر است که من با روانیِ بسیاری با ایشان ساز می‌زنم.

  • * یعنی آنچه ما در این دو کنسرت دیدیم، کاملاً به صورت بداهه روی صحنه رخ داد؟‌

اگر کنسرت را دیده باشید، مشاهده کرده‌اید که من در بخش اول، دستگاه‌های خالص فلامنکو را نواختم. در قسمت دوم «سهراب» به همراه گروهش روی صحنه رفت و در بخشِ سوم تلفیقی از این دو نوع موسیقی صورت گرفت که بخش مهمی از آن بداهه‌نوازی میان من و ایشان بود. ما پیش از اجرای برنامه ساختار کلی آن را تصنیف کرده‌ بودیم. اما این اتفاق تنها در ساختارِ کلی رخ داد و دیگر به شکل بداهه با یکدیگر گفت‌وگوی موسیقایی کردیم. اتفاقاً برخلافِ آنچه شما تصور می‌کنید، این اتفاق به هیچ‌وجه غیرممکن یا حتی مشکل نیست. من و «سهراب» موزیسین‌هایی هستیم که سال‌های زیادی است که موسیقی کار می‌کنیم و سال‌های زیادی را پشتِ سر گذاشته‌ایم. بنابراین به صورت «آنی» -روی کلمۀ «آنی» تاکید می‌کنم- توانستیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. البته که شاید ابتدا از نظر روحی توانسته‌ایم با هم به این ارتباط درونی برسیم و بعد از آن، این مساله در موسیقی‌مان نیز متبلور شده است. جالب است که من همیشه بداهه‌نوازی را دوست دارم و می‌توانم در آن موفق باشم. به نظرم در این شیوۀ نواختن، احساس، ریتم، هارمونی و به طور کلی تمام روحِ موزیک به بهترین شکل متبلور می‌شود و خوشحالم از اینکه «سهراب» -بگذارید استاد صدایش کنم- توانایی فوق‌العاده‌ای در نواختن به این شکل دارد.
شما کمانچه را بیشتر دوست داشتید یا تنبور را؟‌ با کدام یک از این سازهای سهراب پورناظری ارتباط بیشتری برقرار می‌کنید؟
کمانچه. به نظرم این ساز، خودش آواز می‌خواند. ملودی‌هایی از آن بیرون می‌آید که مثل گیتار است. این ساز را به جهان موسیقایی خودم نزدیک‌تر می‌دانم.
تا پیش از این با موسیقی ایرانی آشنایی داشتید؟‌
نه.

  • * و حالا که آشنا شده‌اید، نظرتان دربارۀ آن چیست؟‌

برایم مثل پیدا کردنِ یک نورِ جدید است. جالب است که من بعد از این پروژه، تحقیقاتِ بیشتری روی موسیقی مشرق زمین انجام داده‌ام و با این موسیقی‌ها آشنا شده‌ام. تا پیش از این، همیشه به کار خودم اشتغال داشتم و موسیقی فلامنکو تمامِ زندگی من بود. تمامِ مرجعِ من «پاکودلوسیا» بود. اما بعد از اینکه با «سهراب» و موسیقی خارق‌العاده‌ای که او می‌نوازد، آشنا شدم، متوجۀ این ماجرا شدم که این نوع موسیقی تا چه اندازه اعجاب‌انگیز است و تعجب نمی‌کنم اگر در کارهای موسیقایی آتی من تاثیر داشته باشد،‌ همان‌طور که کسی که خیلی دوستش دارم (پاکودلوسیا) با موسیقی‌دانانی از ژانرهای مختلف همکاری داشته و نواخته است.
با ضبطِ آلبوم و برگزاری این دو کنسرت، پروژۀ «زریاب» به اتمام رسیده است؟
نه. می‌خواهیم آن را ادامه دهیم. جالب است که من دوباره به زودی به ایران می‌آیم تا این کنسرت‌ها را در تهران و همچنین خیلی شهرهای دیگرِ کشور شما برگزار کنیم و علاوه بر آن، کنسرت‌هایی نیز در اروپا و امریکا خواهیم داشت. اغراق نمی‌کنم، اما «زریاب» یکی از مهم‌ترین پروژه‌های زندگی من است و واقعاً از این همکاری بسیار خوشحال هستم. من می‌توانم ساعت‌ها دربارۀ نبوغِ «سهراب» و موزیکش حرف بزنم و با اطمینان بگویم که او یک «نابغه» است.

  • * چرا این اثر را تا این اندازه دوست دارید؟‌

چون برایم مثل یک انفجار احساسات است. وقتی روی صحنه هستم یا حتی هنگام ضبطِ آلبوم، در یک حالت خاصی موسیقی‌ام شکل می‌گیرد. هم من و هم «سهراب»،‌ موزیسین‌هایی هستیم که همه چیز از گوش و دلمان بر می‌خیزد. تم‌هایی که ایشان یا من تصنیف کرده‌ایم، هر کدامشان یک ملودی پایه دارد و بعد فضاهایی برای هر کدام از ما شکل می‌گیرد که می‌توانیم خودمان را بروز دهیم. امیدوارم که در کنسرتِ بعدی‌مان در ایران، از این اثر رونمایی کنیم تا مخاطبان هم از حظی که من دربارۀ آن صحبت می‌کنم، شریک شوند.

  • * کمی دربارۀ فضای آلبوم توضیح دهید.

کار بیشتر بر اساسِ کمانچه و گیتار است و بعد سازهای کوبه‌ای ایرانی و فلامنکو و همچنین آواز ایرانی و آواز فلامنکو و در این میان «مهیار طریحی» نیز سنتور نواخته است. من موسیقی آقای طریحی را بسیار دوست دارم و از ساز زدنش دیوانه می‌شوم. همان‌طور که «آرین کشیشی» و «همایون نصیری» هم موزیسین‌های بسیار خوبی هستند. این یک گروه ویژه است که علاوه بر آنکه موسیقی‌دانانِ‌ خوبی هستند، با من هم بسیار مهربان هستند.

  • * آوازها را خودِ شما و آقای پورناظری اجرا کرده‌اید؟

تا جایی که من می‌دانم،‌ قرار است یک خوانندۀ معروف ایرانی آن را بخواند، من نیز از یکی از خواننده‌های معروف اسپانیایی -مندس- که صدایش را بسیار دوست دارم و موزیسین متبحری است، استفاده خواهم کرد.

  • * نظرتان دربارۀ کشور ما چیست؟‌

واقعاً نمی‌توانستم باور کنم که تا این اندازه با موسیقی فلامنکو آشنا باشند. اصلاً فکر نمی‌کردم من را تا این اندازه بشناسند. من با ذهنِ بازی به ایران آمدم و اینجا و مردمانش را بسیار دوست دارم و مهم‌تر اینکه دوست‌های بسیار زیادی پیدا کرده‌ام. فقط ترافیکش اذیت‌کننده است.

  • * از سایر کارهایتان هم بگویید.

همان‌طور که گفتم در حال حاضر اصلی‌ترین پروژه برای من همین اثر است. البته کارهای دیگری هم در دست دارم؛ یک آلبوم و قرار برای برگزاری کنسرت در کشورهای مختلف. علاوه بر آن در ایران مسترکلاسی خواهیم داشت که در آن دربارۀ پایه‌های فلامنکوی سنتی صحبت می‌کنم و تکنیک‌های گیتار فلامنکو را بررسی می‌کنیم. به طور کلی تمام تجربیات خودم را در زمینۀ این نوع موسیقی ارائه خواهم داد و امیدوارم به موزیسین‌های اینجا کمک کند تا بتوانند فلامنکو را کشف کنند.

*****

آنتونیو ری چند روز پیش در قالب فستیوال موسیقی «بارانا» اجرای مشترکی با «سهراب پورناظری» داشت که عکس‌های آن را در ادامه می‌بینید.

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است