خوش آمدید - امروز : سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
خانه » آموزش موسیقی » آشنایی با موسیقی » ویژگــی هـــای موسیقــــــی قرن بیستم (قسمت اول )
ویژگــی هـــای موسیقــــــی قرن بیستم (قسمت اول )

ویژگــی هـــای موسیقــــــی قرن بیستم (قسمت اول )

Music_image001

موسیقی قرن بیستم ،از جنبه های گوناگونی دارای ویژگی های خاصی می باشد .یکی از مهمترین ویژگی های موسیقی قرن بیستم رنگ صوتی به عنوان یک عنصر موسیقایی بود . این عامل در موسیقی سده بیستم اغلب نقشی مهم در خلق و تنوع ،پیوستگی و حالت دارد .

در موسیقی قرن بیستم اصوات به گونه ای صدای غیر موسیقایی نیز به کار می رود (اصواتی که دارای زیر و بمی نیستند مانند شکستن شیشه و …)اصوات می توانستند به صورتی غیر معمول از صداهای بم یا زیر نیز استفاده شوند یعنی صداهای موسیقایی باید در محدوده های صوتی بسیار زیر یا بسیار بم به صدا در آیند . اصواتی که تا قبل از قرن بیستم به صورت نامطبوع و شاید به نظر غیر خوشایند می آمد .

برای نمونه تکنیک گلیساندو (glissando )،که خزشی سریع به بالا یا پائین برای نواختن ساز است و به صورت لیز خوردن دست در سازهای زهی آرشه ای و زهی زخمه ای اجرا می شود در قرن بیستم کاربرد زیادی پیدا کرد . اغلب از نوازندگان بادی چوبی و بادی برنجی خواسته می شود که با لرزندان سریع زبان هنگام نواختن ،صداهایی مرتعش پدید آورند و نوازندگان سازهای زهی نیز به جای کشیدن آرشه بر سیم ،به وفور با چوب آرشه بر سیم ها ضربه می زنند .

در قرن بیستم سازهای کوبه ای تنوع و اهمیت فراوان یافت ،که این خود بازتابی از دلبستگی و توجه آهنگسازان به ریتم ها و رنگ های صوتی نامتعارف است . سازهایی مانند «زایلوفون »،«چلستا»وبلوک چوبی فقط شماری از این سازها به شمار می آیند . در ارکستر قرن بیستم ،پیانون نیز برای افزودن خصلتی کوبشی به صداهای ارکستر به کار گرفته می شود .

اثار ارکستری و مجلسی مدرن اغلب صوتی شفاف دارند ؛به این معنا که در آن ها هر یک از رنگ ها به وضوح شنیده می شوند . در این اثار ،آهنگساز اغلب برای نمایاندن خط های ملودیک گ/وناگونی که همزمان نواخته می شوند آن ها را با رنگ های صوتی متفاوت عرضه می کند . به طور عام ،موسیقی سده بیستم در قیاس با آثار رمانتیک پافشاری کمتری بر آمیختن صداها دارد .

هارمونی نیز در قرن بیستم بسیار مورد توجه بود و تغییراتی بنیادی در شیوه پرداخت و یا استفاده از آکوردها در آن به خوبی مشهود است . آکوردها تا قبل از قرن بیستم به دو صورت متضاد تقسیم می شدند : دیسوناس ،کنسونانس ،آکورد کنسونانس آکوردی پایدار بود و به عنوان نقطه سکون و فرود به کار می رفت . آکورد دیسونانس ،کیفیتی ناپایدار داشت و تنش حاصل از آن ،تداوم حرکت و حل آن بر یک آکورد پایدار یعنی کنسونانس را ایجاب می کرد . از دیدگاه سنتی ،فقط تریاد (آکوردی که دارای سه نت اصلی باشد )آکورد کنسونانس بود . در سده نوزدهم ،آهنگسازان به استفاده بیشتر از دیسونانس ها روی آوردند و آن ها را هر چه آزادانه تر به کار گرفتند . تا آغاز سده بیستم ،تمایز سنتی میان کنسونانس و دیسونانس تا اندازه زیادی از میان رفته بود . آکوردهایی که پیش از آن برای ایجاد حس ناپایداری و انتظار به کار می رفتند ،از آن پس آکوردهایی پایدار شمرده می شدند که خود می توانستند نقطه فرود باشند .

البته باید گفت «ازادی دیسونانس » مانع آن نشد که آهنگسازان میان آکوردهایی با قابلیت های تنش زای متفاوت تمایز قائل شوند . آکوردهای کم و بیش ملایم می توانند مقصد و نقطه فرود باشند و آکوردهای ناهنجارتر به عنوان اصواتی گذرا به کار گرفته شوند اما دیگر اصلی عام برای مشخص ساختن پایداری و یا ناپایداری یک آکورد وجود ندارد . چنین تمایزی دیگر به طور کامل بسته به تشخیص و گزینش آهنگساز است . استراوینسکی می گوید :«خود را رویاروی منطقی نو در موسیقی می یابیم که برای استادان پیشین در خور تصور نیز نبود ،این منطق نو چشم ما را به گنجینه هایی گشوده است که هرگز انتظار وجودشان نمی رفت.»

پیش از سال ۱۹۰۰ ،اصولی عام بر ساختمان آکورد حاکم بود : تنها آمیزه های معینی از صداها به عنوان آکورد شناخته می شود و باقی را آکورد نمی دانستند . مفهوم تریاد اساس هارمونی سنتی است . تریاد می تواند از صداهای گام ماژور یا مینور به صورت یک در میان ساخته شود ،مانند نت اول گام دو ماژور« C MAJ » دو ،می ،سل در تریاد دو فاصله سوم وجود دارد .

گرچه تریاد در موسیقی سیده بیستم نیز اغلب دیده می شود ،اما دیگر مانند گذشته نقشی بنیادی ندارد. برخی از آهنگسازان سده بیستم با آمیختن دو آکورد سنتی هارمونی هایی تازه می آفریدند . چنین آمیزه ای را پلی آکورد می نامند . به این شکل که مثلا آکورد دو ماژور را با آکورد می می ماژور به هم به صدا در می آورند و در نتیجه دیسونانسی که از دو فاصله کروماتیک در نت سوم آکورد دو ماژود یعنی سل با نت دوم آکورد می ماژور یعنی سل دیز ایجاد شده است استفاده کنند . در چنین شرایطی از معکوس های آکوردها برای تطبیق نت های مشترک و تنش دیسونانسی استفاده می شود .

از دیگر نو آوری های هارمونی قرن بیستم آکورد غیر تریادی به نام آکورد چهارم است (sus4یا forth chord ) که در آن صداها به جای فاصله سوم به فاصله چهارم از یکدیگر قرار می گیرند .

از دیگر دیسونانس های شدید در هارمونی قرن بیستم آکوردهایی خوشه ای نام دارد (tone cluster )آکوردی ساخته شده از صداهایی به فاصله پرده و یا نیم پرده ،که به صورت یک جا به صدا در می آیند . این گونه آکورد ها را در سازی مثل پیانو حتی می توان با ساعد دست اجرا کرد .

پ.ن.: رنگ صوتی به معنای مشخصه صدای ساز می باشد هر سازی مبنی بر صدای تولیدی خود دارای یک رنگ صوتی نیز هست در واقع صدای تولید شده از هر سازی رنگ صوتی آن ساز به شمار می آید . با رنگ صوتی هست که شنونده صدای سازهای مختلف را از هم تمیز می دهد . این مشخصه فیزیکی بارزه ای از نسبتی موسیقایی برای صوت در فن مهندس اصوات به شمار می آید.

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است