خوش آمدید - امروز : سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
خانه » آموزش موسیقی » آشنایی با موسیقی » موسیقی، کپی رایت و سیاست گذاران
موسیقی، کپی رایت و سیاست گذاران

موسیقی، کپی رایت و سیاست گذاران

در حوزه‌ی سرگرمی ‏‎(Entertainment)‎، كه متاسفانه در كشورمان هنوز واژه مناسبی نیز برای آن وجود ندارد، ‏هنرهایی چون سینما، تئاتر و موسیقی از جمله چشمه‌های بزرگ درآمد به حساب می‌آیند. جهت تضمین حیات ‏اقتصادی هر یك از اركان این حوزه ، زیرساخت و بسترهای قانونی خاصی، كه كپی رایت مهم ترین آن است، ‏ایجاد شده است. مقوله‌ای كه مدت‌هاست در صنعت موسیقی جهان موضوعی بدیهی و پیش پا افتاده شده است، ‏برای ما هنوز حرف روز است و در آغاز قرن بیست و یكم كماكان از معماهای لاینحل صنعت موسیقی ما تلقی ‏می‌شود. البته اگر مقایسه كنیم كه عمر مترو در شهرهایی چون لندن و پاریس از مرز صد سالگی نیز گذشته است ‏ولی تهران بزرگ فقط چند سالی است كه كمابیش از نعمت آن بهره‌مند شده، می‌توان گفت كه برای حل این معما ‏خیلی هم دیر نشده است! ‏
از همان روزی كه اولین اثر خلق شد، كپی‌برداری از آثار هم رواج پیدا كرد. كپی‌برداری غیرمجاز یا دزدی هنری، ‏كار فردی است كه به هر دلیل (مالی، جسمی، روحی، تجربی، تخصصی و هزار و یك دلیل دیگر) توانایی خلق یا ‏بدست آوردن چیزی را كه اقدام به ربودن آن كرده است، ندارد. از سویی دیگر، این نگرانی نیز همواره وجود داشته ‏است كه خالق یا صاحب، چگونه از مخلوق، محصول یا دارایی خود پاسداری كند و یا در صورت از دست دادن ‏آن، مالكیت خود را اثبات نماید. این شد كه صاحب ملك, سندی قانونی دست و پا كرد، سواركار اسب خود را داغ ‏كرد، ، مخترع اختراعش را به ثبت رساند، نقاش و مجسمه ساز امضای خود را بر روی اثر حك كرد و …‏
اما در عرصه‌ی موسیقی، حراست از اثری كه موجودیت فیزیكی ندارد به مراتب دشوارتر از مصنوعات دیگر بود.
در ‏اینجا ثبت سند مكتوب اثر (پارتیتور) به عنوان معیار اصلی شناخته شد و امروزه نیز كمابیش به عنوان مهم‌ترین ابزار ‏جهت احراز هویت خالق اثر مورد استفاده قرار می‌گیرد.‏
در اغلب ممالك, و‌ با كمك دستگاه‌های سیاست‌گذار حكومتی، سازمان‌هایی تاسیس شده‌اند كه در آن مولف امكان ‏ثبت رسمی اثر خود را بدست می‌آورد. این امر در بسیاری از كشورهای اروپایی سابقه‌ای فراتر از یك قرن دارد. بر ‏اساس مقررات این سازمان‌ها، صاحب اثر امكان احقاق حقوق مادی اثر خود را بدست آورده و هر شخص حقیقی ‏یا حقوقی كه تمایل به استفاده از آن اثر را داشته‌ باشد می‌بایست ضمن كسب اجازه، حقوق متعلقه آن را نیز ‏پرداخت نماید و تخطی از آن نیز جرمی مدنی و قابل تعقیب محسوب می‌شود.‏
طی چند دهه‌ی اخیر و همگام با توسعه و پیشرفت صنعت موسیقی، مقررات كپی‌رایت نیز كامل‌تر و در عین حال ‏پیچیده‌تر شده‌است‌. ماهیت اغلب این سازمان‌ها, خصوصی یا نیمه دولتی است. اما با صراحت توسط مراجع دولتی ‏حمایت می‌شوند. سازمان‌هایی مثل ‏SACEM،‌ ‏SPFF، ‏SCCP، ‏AKM، ‏GEMA، ‏BMI‏ و …اگرچه دارای ‏مجمع عمومی و هیأت مدیره منتخب و حتی درآمد مستقل هستند، اما دولت بر عملكرد آنها نظارت داشته و از ‏سوی دیگر، قوانین و مقررات نیز با هماهنگی این سازمان‌ها توسط حكومت وضع و تصویب می‌شوند. در نهایت، ‏بخش عمده‌ی اجرای این قوانین نیز به همین سازمان‌ها (جهت اجرا) محول خواهد شد.‏
حقوق مادی كه از قوانین كپی عاید آهنگ‌ساز، نوازنده، تهیه‌كننده وسایر عوامل تولید موسیقی می‌شود، قابل ملاحظه ‏و مستمر است, به‌طوری‌كه بخش مهمی از درآمد هنرمندان را تشكیل می‌دهد. فقط كافی است به این مثال اشاره ‏كنیم كه بستگان آهنگساز مشهور فرانسوی (موریس راول ‏Maurice Ravel‏) پس از گذشت قریب به یك قرن ‏هنوز از عواید كپی‌رایت آثار او بهره‌مند می‌شوند.‏
سازمان‌های حامی حقوق مادی آهنگ‌سازان، هر یك دامنه پوشش جغرافیایی خاصی دارند. به‌عنوان مثال، ‏SACEM‏ كلیه‌ی كشورهای فرانسه زبان جهان را پوشش می‌دهد. ‏BMI‏ در محدوده‌ی آمریكای شمالی فعالیت ‏دارد، ‏GEMA‏ در آلمان، ‏AKM‏ در اطریش و … ‏
‏ به عبارت دیگر اگر آهنگ‌ساز اثر خود را در ‏BMI‏ به ثبت برساند، این سازمان متعهد است تا در خصوص جمع ‏آوری یا احقاق حقوق وی در محدوده‌ی فعالیت خود، وارد عمل شود. این سازمان‌ها در ازای انجام این امور، ‏سهمی از حقوق جمع‌آوری شده را به نفع خود كسر (بین ۱۰% تا ۲۰%) و باقی‌مانده را به پدیدآورنده (آهنگ‌ساز، ‏ترانه‌سرا، …) پرداخت می‌كنند. ‏
در گذشته، آهنگ‌ساز به منظور تحت پوشش قرار دادن اثر خود در هر منطقه، می‌بایست اثر خود را در سازمان ‏متولی همان منطقه خاص به ثبت می‌رساند. اما امروزه براساس مصوبات كنوانسیون رم در سال ۱۹۷۶، سازمان‌های ‏مورد اشاره نیز با یكدیگر (تحت چارچوب خاصی) در ارتباط هستند. به‌عنوان مثال ‏BMI‏ می‌تواند حقوق ‏آهنگ‌سازان تحت پوشش خود را در كشور فرانسه از طریق ‏SACEM‏ پی‌گیری كند.
البته در این حالت‎ ‎SACEM‏ كه به عنوان وكیل ‏BMI‏ در منطقه خود فعالیت می‌كند، درصدی از حقوق جمع‌آوری شده را به‌عنوان ‏كارمزد برداشت و مانده را به ‏BMI‏ می‌دهد. طبعاً ‏BMI‏ نیز سهم قانونی خود را از مانده‌ی دریافتی كسر و الباقی ‏به آهنگ‌ساز پرداخت خواهد شد. به همین دلیل بسیاری از آثار پرفروش معمولاً توسط تهیه‌كننده آن به‌طور جداگانه ‏در هر كشور به ثبت می‌رسد تا كارمزد كمتری از آن كسر شود. البته برای آثار كم فروش، صرف بر این است كه ‏فقط در یك كشور ثبت شود و عواید احتمالی در سایر كشورها از طریق مبادله بین سازمان‌ها جمع آوری شود. ‏مبلغی كه به عنوان هزینه اولیه ثبت اثر پرداخت می‌شود نسبت به عوایدی كه در طول زمان نصیب آهنگ‌ساز ‏می‌شود براحتی قابل اغماض است (بطور متوسط حدود ۱۰۰ یورو). ‏
حقوق مادی از محل قوانین كپی رایت عاید آهنگساز و سایر عوامل تولید موسیقی می‌شود مبالغ قابل ملاحظه‌ و ‏مستمری است كه بخش مهمی از درآمد هنرمندان را تشكیل می‌دهد
امروزه در كشورهای عضو پیمان كپی‌رایت، محمل‌های متعددی جهت جمع آوری حقوق پدیدآورندگان در نظر ‏گرفته شده است كه می‌توان به موارد عمده ذیل اشاره كرد:‏
۱) فروش صفحات وینیل، لوح فشرده، نوار كاست، … در فروشگاه‌ها
۲) پخش موسیقی در رسانه های عمومی (رادیو، تلوزیون، سایت های اینترنتی)‏
۳) پخش موسیقی در اماكن عمومی (مجتمع‌های خرید، لابی هتل‌ها، باشگاه‌های ورزشی، سمینارها ….)‏
۴) اجرای صحنه‌ای و كنسرت توسط هنرمندان و نوازندگان دیگر
۵) فروش پارتیتور (بصورت كتاب یا جزوه) جهت عرضه عمومی. (قابل ذكر است كه حتی پارتیتورهای آثار ‏آهنگسازان مشهور كه توسط رهبران اركسترهای مختلف تنظیم می‌شوند نیز بدون مجوز رهبر و پرداخت حقوق ‏وی قابل اجرا توسط اركسترهای دیگر نیست)‏
۶) استفاده موسیقی در فیلم یا برنامه های تلویزیونی …‏
۷) استفاده در ابزارهایی كه نیازمند موسیقی متن هستند (موسیقی انتظار در تلفن‌های سانترال، زنگ گوشی موبایل، ‏موسیقی در آسانسور، …)‏
۸) فروش موسیقی در فرمت های الكترونیكی (‏MP۳‎، ‏RealAudio، …)‏
۹) استفاده از موسیقی یك آهنگساز در اثر موسیقایی دیگر (حتی چند میزان)‏
حقوق كپی در هر یك از محمل‌های تعریف شده, دارای روش محاسبه خاص خود است. منافعی كه از این مجرا ‏به هنرمند تعلق می‌گیرد, فارغ از حقوق یا دستمزدی است كه از تهیه‌كننده بابت ساخت، اجرا یا واگذاری اثر ‏دریافت می‌كند.
در واقع حقوقی كه از طریق قانون كپی به صاحب اثر تعلق می‌گیرد از محل عوارض اخذ شده از ‏فروش یا عرضه عمومی آنها تامین می‌شود.
حقوق متعلقه, بر پایه‌ی گزارشاتی كه صاحبان حرفه‌های تجاری موسیقی موظف به ارائه آن هستند، محاسبه ‏می‌شود. به‌عنوان مثال كلیه كانال‌های رادیویی باید برنامه پخش روزانه خود را در انتهای هر ماه به این سازمان‌ها ‏اعلام كنند (در چه زمانی، چه اثری، متعلق به چه آهنگسازی پخش شده‌است)، یا فروشندگان محصولات صوتی ‏موظف به ارائه گزارش فروش ادواری هستند و …. كلیه اطلاعات مورد اشاره دارای رونوشت‌هایی نیز در اداره ‏مالیات بر درآمد هر كشور خواهد بود. هر گونه تخطی، عدم ارائه گزارشات شفاف (در صورت اثبات خلاف) با ‏مجازات‌های سنگینی روبه‌رو می‌شود.‏
البته ناگفته نماند كه آثاری كه در هیچ سازمانی ثبت نشده باشند حتی در صورت فروش یا پخش عمومی، شامل ‏حقوق مزبور نخواهند شد. چراكه آن اثر دارای هویت رسمی نیست. به‌همین دلیل مشاهده می‌كنیم كه آثار بسیاری ‏از هنرمندان ایرانی در خارج از کشور تكثیر یا پخش می‌شوند بدون آنكه صاحب اثر نفعی از آن ببرد. زمانی بیشتر ‏ناراحت خواهیم شد كه ببینیم كپی‌رایت محصولات صوتی (دیسك، كاست و ..) كه پدیدآورنده‌ی آن در هیچ كجا ‏ثبت نشده است، كماكان توسط صاحبان حرفه‌های تجاری موسیقی پرداخت اما به نفع سازمان حامی كپی‌رایت (در ‏كشوری كه آن اثر مصرف شده) ذخیره و بعد از مدت زمان مشخصی به‌عنوان دارایی بدون صاحب بین دولت و آن ‏سازمان تقسیم می‌شود! به عبارت دیگر, مبالغی كه می‌توانند صنعت موسیقی ما را متحول كنند به‌علت عدم حضور ‏صحیح در بازار تجارت موسیقی، ناآگاهی یا نداشتن بسترهای قانونی مناسب براحتی از كف می‌روند.بدترین حالت زمانی است كه فردی با شامه‌ی اقتصادی خوب خود بتواند آثار خوش آتیه‌ای را كشف و آنها را در ‏یكی از كشورهای صاحب كپی رایت به اسم خود یا دیگری به ثبت برساند و كلیه حقوق متعلقه را مال خود كند. ‏در واقع مالكیت یك اثر (به مانند سازمان‌هایی كه ثبت اختراع میكنند)، به فردی تعلق می‌گیرد كه زودتر اقدام كرده ‏باشد!‏
البته نباید فراموش كنیم كه در روزگاری نه چندان دور، نداشتن همین بستر قانونی برای ما ایرانیان سودآفرین نیز ‏بود. زمانی كه فقط مصرف كننده بودیم. به مثال كوچكی در بخش دیگری از صنعت كشورمان اشاره می‌كنم. ‏روزگاری بود كه كاربران و برنامه‌نویسان كشور برای تامین ابزارهای خود به‌راحتی به بازار قاچاق نرم افزار رجوع ‏می‌كردند (و می‌كنند!) و نرم‌افزاری چون سیستم عامل ‏Windows‏ یا كامپایلر ‏Pascal‏ را, كه در دنیا بیش از ۱۰۰ ‏دلار ارزش داشتند، با قیمتی كمتر از ۵۰۰۰ ریال تهیه و از آن برای تولید محصول خود استفاده می‌كردند.
طبیعتاً در ‏آن برهه، تهیه ارزان یا رایگان این‌گونه ابزارها، برای نرم‌افزارنویسان موهبتی بزرگ به شمار می‌آمد. لیكن امروز ‏شرایط تفاوت دارد و همان نرم‌افزارنویسی كه حقوق دیگران را رعایت نكرد با استفاده غیرمجاز كاربران از نرم افزار ‏قفل شكسته‌اش روبه‌روست، قافل از اینكه كمپانی مایكروسوفت با عرضه شدن حتی ده هزار نسخه غیرمجاز از ‏سیستم عاملش در ایران، سقوط نكرد (و نخواهد نكرد) اما تولیدكننده‌ی ایرانی با عرضه‌ی غیرمجاز فقط ۵۰ نسخه ‏از نرم‌افزارش در خارج از كشور با خطر ورشكستگی روبه‌رو خواهد شد.
متاسفانه این امر در موسیقی ما نیز ‏سال‌هاست كه شیوع دارد. ناشران موسیقی زیر چتر قوانین و مقررات عجیب و غریب مركز موسیقی که در هه ۶۰ ‏شمسی وضع شده بود، بدون آنكه ملزم به پرداخت حقوق كپی باشند، برای آثار آهنگسازان خارجی مجوز دریافت ‏كرده و آنها را در ایران با كمترین هزینه تكثیر و عرضه می‌كردند. آنها بغیر از خرید یك جلد لوح فشرده از یك ‏فروشگاه در خارج كشور, هیچ‌گونه هزینه‌ی اولیه‌ی دیگری را متحمل نمی‌شوند، در حالی كه تولید یك اثر ‏موسیقایی، مخارجی از قبیل دستمزد آهنگساز، دستمزد نوازنده، هزینه ضبط و خدمات استودیویی را در بر دارد كه ‏نسبت به هزینه‌های چاپ (تكثیر و مواد مكتوب) رقم بسیار بالایی است. جالب آنكه ناشر ایرانی این حق را نیز ‏به‌خود می‌دهد تا پشت جلد آلبوم تكثیری غیرقانونی خود (اعم از كاست یا لوح فشرده) عبارت “كلیه امتیاز نشر ‏این اثر متعلق به موسسه‎] ‎‏… ‏‎ [‎است و هر گونه استفاده از آن پیگرد قانونی دارد” را چاپ کند.عجبا!
این معضل البته در میان برخی موسیقی‌دانان ما نیز شیوع داشته و دارد كه از موسیقی هنرمندان دیگر استفاده و اثر ‏جدیدی بنام خود تولید می‌كردند و هنوز هم می‌كنند. موسیقی ترانه قبل از انقلابی «طلاق» به خوانندگی گوگوش ‏كه متعلق به تئاتر موزیكال ‏Jesus Christ Superstar‏ ساخته ‏Andrew Lloyd Webber‏ و ‏Tim Rice‏ بود ‏را به خاطر دارید؟ یا بخش‌هایی از تم اصلی موسیقی ‏Billy Jean‏ كاری ازخواننده پاپ آمریكایی ‏Michael ‎Jackson‏ در یكی از ترانه‌های اخیر یكی از مشهورترین آهنگسازان فعلی پاپ ایران؟ هیچیك از این دوستان ‏تصور نمی‌كردند كه روزی برسد كه آثار تولیدی خودشان یا هم صنفانشان نیز اقبال عمومی پیدا كرده و اقدامی ‏مشابه بر علیه‌ی آنها صورت پذیرد! حال ببینید ناشران و هنرمندان ما از كپی‌های انبوه آثار خود در آمریكا و اروپا ‏بیشتر ضرر كرده‌اند یا آقای مایكل جكسون؟
پول‌هایی كه می‌توانند صنعت موسیقی مارا متحول كنند به علت عدم حضور صحیح در بازار تجارت موسیقی ‏ناآگاهی یا نداشتن بستر‌های قانونی مناسبت به راحتی از دست می‌روند ‏
دامنه این ناهنجاری به نهادهای دولتی، كه از محل مالیات مردم هم صاحب بودجه هستند، نیز سرایت كرده‌ است و ‏ایشان نیز خود را موظف به رعایت حقوق دیگران نمی‌‌دانند. در كشورهای مترقی، حقوق پخش تلویزیونی یا ‏رادیویی آثار (در كنار درآمدهای حاصل از اجراهای زنده)، كمك شایانی به تداوم حركت اقتصادی موسیقی می‌كند. ‏عوایدی كه موسیقی كشورمان از آن بی‌نصیب است. آثار تولیدی بدون رعایت حقوق صاحبان اثر از طریق رادیو و ‏تلویزیون پخش (و عموماً حتی بدون معرفی) و یا در برنامه های تولیدی خودشان (از فیلم مستند گرفته تا آگهی ‏برگزاری فلان همایش) مورد استفاده قرار می‌گیرند.
این در حالی است كه سازمان صدا و سیما برای هر دقیقه ‏پخش تلویزیونی یا رادیویی بودجه تولید دارد (به انضمام درآمد تبلیغات)، ولی به راحتی زمان قابل ملاحظه‌ای از ‏برنامه‌های خود را با تولیدات رایگان بخش خصوص (كه با قیمت ۲ الی ۳ هزار تومان از بازار قابل تهیه است) پر ‏می‌كند. هر دقیقه تولید برنامه بیش از چند هزار تومان هزینه دارد كه صدا و سیما صدها دقیقه آن را در طول روز با ‏محصولات ۲ الی ۳ هزار تومانی پر می‌كند. خودتان ضرب و تقسیم كنید و سپس غصه بخورید!
برای آنكه از بركت بهره‌مند بودن از كپی رایت آگاه‌تر شویم، به مثالی اشاره می‌كنم. تصور كنیم كه یك كانال ‏رادیویی بابت حق هر بار پخش یك قطعه موسیقی موظف به پرداخت تنها یك دلار ناقابل باشد. اگر كانال مزبور ‏آن قطعه را در طول سال (۳۶۵ روز) فقط ۱۰ بار پخش كند، مبلغی سالانه برابر ۱۰ دلار به پدیدآورنده تعلق ‏می‌گیرد. در كشوری مثل آلمان، به ازای هر شهر بزرگ حداقل ۵ كانال رادیویی محلی وجود دارد كه به‌طور كامل ‏یا متناوب به پخش موسیقی مشغول است. فرض كنیم این كشور ۸۰ میلیونی فقط دارای ۱۰ شهر بزرگ باشد. به ‏عدد ۵۰ كانال محلی رسیدیم. به این رقم حداقل ۱۵ شبكه استانی یا ملی را نیز اضافه كنید.
پس تصور كنیم كه ۶۵ ‏كانال رادیویی تنها در آلمان وجود دارند که اگر با همان نرخ, به پخش یك قطعه موسیقی بپردازند، باید در مجموع ‏‏۶۵۰ دلار در سال به پدیدآورنده پرداخت كنند. اگر این محاسبه را برای كشورهایی چون فرانسه، انگلستان، اطریش، ‏ایتالیا، اسپانیا، هلند، آمریكا، كانادا …. (حداقل ۵۰ كشور واجد شرایط) عیناً انجام دهیم و عایدی ۶۵۰ دلاری را در ‏‏۵۰ ضرب كنیم به رقم ۵۰۰/۳۲ دلار می رسیم (ضمن آنكه همه میدانیم تعداد كانال‌های رادیویی نه تنها در آمریكا و ‏انگلستان، بلكه در همان كشور آلمان نیز بسیار بیشتر از ارقام ما است، و حقوق متعلقه به پخش رادیویی نیز یك ‏دلار نیست و حتی تعداد نوبت های پخش فراتر از آمار فرضی ما است). اگر حتی۳۰ درصد از مبلغ مزبور را به ‏عنوان حق كارگزار (سازمان حامی حقوق آهنگسازان) كسر كنیم، كماكان عددی برابر ۷۵۰/۲۳ دلار باقی می‌ماند ‏‏(یعنی ۰۰۰/۰۰۰/۲۰۰ ریال فقط برای یك قطعه چند دقیقه ای در طول یك سال!).
آهنگسازان و دست اندركاران ما ‏در خواب هم چنین رقمی را برای دستمزدشان نمی‌‌بینند. تازه در نظر داشته باشیم كه بسیاری از آثار موسیقایی, ‏دوره‌ی عمری بیش از یكسال دارند و شاید در طول ۲ تا ۴ سال به طور مداوم پخش شوند (به موارد استثناء مثل ‏گروه ‏Beatles‏ یا ‏Pink Floyd‏ هم كاری نداریم كه بیش از ۲۰ سال است موسیقی‌های‌شان زینت بخش ‏برنامه‌های رادیویی است و چه درآمد هنگفتی را نصیبشان کرده است).
حال این درآمد را در كنار دستمزد آهنگ‌ساز ‏یا درآمد حاصل از برگزاری كنسرت در ایران قرار دهید. همین محاسبات را برای پخش ویدئوكلیپ در صدها كانال ‏تلویزیونی موسیقی (كه تعرفه های بسیار بالاتری نسبت به رادیو دارند) نیز تكرار كنید.‏
اگر موسیقی‌دوستان تصور می‌كنند كه حتی چهره‌های غیر پاپ جهان چون مرحوم «نصرت فاتح علی‌خان» ‏پاكستانی، «راوی شانكار» هندی، «انور براهم» تونسی، …. فقط با فروش آلبوم هایشان به ثروت رسیده‌اند، كاملاً در ‏اشتباه هستند (هنرمندان مطرح موسیقی پاپ و راك جهان كه بماند). اغلب آنان در كنار فروش محصولاتشان، عواید ‏هنگفتی از محل پخش های رادیویی و تلویزیونی عمومی بدست می‌آورند كه گاه چند ده برابر درآمد حاصل از ‏فروش آلبومشان هست. ‏
ضمناً اگر روزی در بلاد خارجه در آسانسور یك هتل بودید و نوای ساكسوفون جناب آقای ‏Kenny G‏ یا پیانوی ‏آقای كلایدرمن را شنیدید، مبادا فكر كنید كه صاحب هتل، موسیقی نامبردگان را از كتابفروشی سر كوچه خریده و ‏در آسانسور پخش می‌كند، بلكه شركت معظم آسانسورسازی ‏OTIS‏ به ازای هر آسانسوری كه نصب می‌كند، ‏حقوق مادی صاحب اثر را پرداخت كرده است. تا حالا فكر كرده‌اید در سطح این كره‌ی خاكی چند دستگاه ‏آسانسور ‏OTIS‏ كه در آن موسیقی پخش می‌شود، وجود دارد؟
روایت این داستان تنها گوشه‌ای از مناسبات بازار موسیقی جهان است. موسیقی ایران در حال حاضر حضوری موفق ‏در عرصه‌های بین المللی دارد. هر روز كه در ایجاد زیرساخت‌های قانونی این صنعت درنگ كنیم، باعث می‌شویم ‏كه سرمایه‌های كلانی كه می‌تواند وارد مملكت شود، به جیب كسانی برود كه مطمئناً یك دلار آنرا نیز برای توسعه ‏یا حمایت از فرهنگ كشورمان خرج نخواهند كرد.‏
عضویت در پیمان‌های كپی‌رایت، پیش نیازهای متعددی دارد و هزینه‌های زیادی را نیز بر دولت تحمیل می‌كند. اما ‏با تصویر دورنمای منافع آن خواهیم دید كه این سرمایه‌گذاری در بلندمدت آنچنان بازگشتی را خواهد داشت كه ‏فردا بخاطر هر روز دیركرد آن افسوس خواهیم خورد.‏
شنیده‌ایم كه بودجه‌های فرهنگی دولت افزایش پیدا كرده است (بالطبع همینطور بودجه حوزه موسیقی). ای كاش ‏به‌جای مصرف این بودجه‌ها در مجاری موقت و بدون آینده (كه تنها صنعت موسیقی ما را مریض تر خواهد كرد)، ‏آن‌را در مسیری كه زیربنای كار موسیقی كشور را مستحكم‌تر كند، مصرف شود. موسیقی ما آن‌قدر توان و استعداد ‏دارد كه بتواند در دنیای موسیقی حرفی برای گفتن داشته باشد. صدای این حرف با وام‌های بلاعوض رساتر ‏نمی‌‌شود، اما با بسترسازی صحیح قطعاً تداوم خواهد یافت.‏

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است