خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
سزار فرانک

سزار فرانک

سزار فرانک (César Auguste Jean Guillaume Hubert Franck) آهنگساز، نوازنده ارگ و استاد موسیقی بلژیکی-فرانسوی، یکی از بزرگترین چهره های موسیقی رومانتیک نیمه دوم قرن نوزدهم است. فرانک در شهر لژ، بلژیک از پدری آلمانی-بلژیکی و مادری آلمانی به دنیا آمد. پدرش آرزو داشت فرانک پیانیست ماهری شود. وی پیش از آنکه در سال ۱۸۳۸ به کنسرواتوآر پاریس برود، در لژ تحصیل موسیقی را آغاز نمود.

در سال ۱۸۴۲ به بلژیک بازگشت اما دو سال بعد مجدد به پاریس رفت و تا پایان عمرش در این شهر زندگی کرد.

در آن دوره تصمیم وی مبنی بر رها کردن موسیقی، اختلاف شدیدی را با پدر منجر شد. در سالهای اولیه اقامت او در پاریس، فرانک از طریق تدریس خصوصی و تدریس در مدارس، خرج خود را تامین می کرد. وی همچنین در سالهای ۱۸۴۷ تا ۵۱ به عنوان نوازنده ارگ در کلیسای نوتردام و از سال ۱۸۵۱ تا ۵۸ در کلیساهای ژین مقدس و فرانچسکوی مقدس فعالیت داشت.

در این دوره با سازنده فرانسوی مشهور ارگ، آریستیده کاولیه کول (Aristide Cavaillé-Coll) آشنا شد و روی تکنیک نوازندگی و بداهه نوازی خود بیشتر کار کرد. در سال ۱۸۵۸ در کاخ کلوتیده مقدس به عنوان نوازنده ارگ کاخ منصوب شد، جایی که تا پایان عمرش این سمت را حفظ نمود. در آنجا بود که توجه همگان به مهارت بالای بداهه نوازیش جلب شد و اولین قطعه برای ارگ را نیز در این دوره ساخت: “Grande Pièce Symphonique” اگرچه این قطعه تا سال ۱۸۶۸ به چاپ نرسید.

در سال ۱۸۳۷ شهروند فرانسه شد. از سال ۱۸۷۲ به تدریس ارگ در کنسرواتوآر پاریس مشغول شد. از هنرجویان وی، وینسنت دیندی (Vincent d’Indy)، ارنست شاسون (Ernest Chausson)، لوئیز ویرنه (Louis Vierne) و هنری داپراک (Henri Duparc) را می توان نام برد. پس از باخ، از دید بسیاری از منتقدین موسیقی، فرانک به عنوان بزرگترین آهنگساز ارگ شناخته شده است.

آثارش برای ارگ در فرانسه قرن نوزدهم بهترین هستند و پایه نوشتن سمفونی ارگ فرانسه را نیز او بنا کرده است. “قطعه ای بزرگ برای سمفونی” اثری است که ۲۵ دقیقه طول می کشد و راه را برای سازندگان قطعه های سمفونی ارگ همچون: چارلز ماری ویدور (Charles-Marie Widor)، لوئیز ویرنه (Louis Vierne) و مارسل دوپره (Marcel Dupré) هموار نموده است.

در سال ۱۸۹۰ فرانک با گاری اسبی تصادف کرد. پس از این تصادف بود که قطعه “تریو کرال” (Trois chorals) را برای ارگ نوشت. فرانک هیچ گاه پس از این تصادف بهبود نیافت و در همان سال بر اثر صدمات شدید جسمی ناشی از این حادثه پس از به پایان رسانیدن قطعه کرال، از دنیا رفت! وی در قبرستان مونتپارناس پاریس به خاک سپرده شد.

بسیاری از آثار فرانک فرم چرخشی (cyclic form) می باشند؛ روشی که هر موتیف مشخص شده توسط ترکیبی تکراری، در حرکت بعدی یا بخشی از قطعه، در جهت یکی شدن ساختار اصلی ملودیک قرار می گیرند. در واقع این نوع موسیقی، کونتراپوئنتالی (contrapuntally) می‌باشد. در این فن تاکید بر روند افقی نت‌ها می‌باشد تا بر روند عمودی، هر یک از نت‌هایی که با هم نواخته می‌شوند دارای ریتم و تم مستقل از هم بوده ولی در کلیت آهنگ، دارای هارمونی هستند.

این سبک به نوعی روش اواخر دوره رمانتیک است که تاثیر به سزای از فرانتس لیست و ریچارد واگنر گرفته است. در این آهنگها فرانک استعداد بالای خود برای به کار گیری درست “مدلاسیون” (modulations) را در آهنگسازی خود نشان داده است.

مسلم است که هنرجویان فرانک گفته اند که گوش زد همیشگی فرانک: “مدلاسیون، مدلاسیون” بوده، این شیوه فرانک و ساختار ویژه وی از قطعات ملودیک منحرف شونده، از بارزترین ویژگیهایش می باشد. روش شناخت موسیقی او در شناخت از شخصیت وی می باشد. دوستانش او را “مردی محترم، فروتن، ساده و هنرمند” می نامیدند.

در آن زمان چنین شهرت و اهمیتی برای یک آهنگساز غیر معمول بود، شهرت او بیشتر بر روی قطعاتی که در سالهای پایانی عمرش ساخت آرمیده است، به ویژه: سمفونی در ر مینور سال ۱۸۸۶-۸۸، واریاسونهای سمفونیک برای پیانو ارکستر سال ۱۸۸۵، اورتور، کرال و فوگ برای سولوی پیانو سال ۱۸۷۹، سونات برای ویلن و پیانو در لا ماژور ۱۸۸۶، کوئینتت پیانو در فا مینور سال ۱۸۷۹ و پوئم سمفونیک، شکارچی ملعون (Le Chasseur maudit). سمفونیهای فرانک به ویژه توسط نسل جدید آهنگسازان فرانسوی مورد ستایش قرار می گرفت و بر روی آنان اثرگذار بود و سنت سمفونی فرانسوی را که سالها بی اهمیت باقی مانده بود، احیا کرد.

یکی از مشهورترین و کوتاه ترین آثار وی پانیس آنجلیکو (Panis Angelicus) بود که برای سولوی تنور با ارگ و همراهی ساز زهی ساخته شد، اگرچه این قطعه طوری تنظیم شده که نوع دیگری از صدا و دیگر سازها نیز می توانند مجریش باشند. سزار فرانک نقش بسزایی در موسیقی داشت. وی به نو کردن موسیقی مجلسی کمک کرد و فرم چرخشی (cyclic form) را بهبود بخشید. کلود دبوسی (Claude Debussy) و موریس راول (Maurice Ravel) از این روش وی استفاده کردند اگرچه مفهوم موسیقی آنان شباهتی به فرانک نداشت.

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است