خوش آمدید - امروز : جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
ساز های کهن

ساز های کهن

اما همچنان دلایل منحصر به فرد بودن شیوه نوازندگی اسکات راس را نمی توان با اطمینان تمام ابراز کرد. حتی او پس از گذشت سال ها از تاریخ مرگش بیش از پیش در معرض توجه قرار دارد و ظاهراً این سنتی است که قرار شده همچنان پایدار باقی بماند. همچون اسکات راس چه بسا شخصیت هایی بوده اند که تنها پس از مرگ اذهان را به خود جلب کردند و چه بسا افرادی که ما هیچ گاه نامی از آنها نخواهیم شنید. آیا شخصیتی همچون راس ظهور پیدا خواهد کرد که شیوه نگرش آدمیان را به سازهای کهن متحول سازد؟ آیا توفیقی که او در تفسیر آثار مختص به هارپسیکورد به دست آورد همچنان دست یافتنی است؟ از این پس نباید انتظار داشت سالن های کنسرت از مشتاقانی که برای شنیدن اجرای هارپسیکورد بی قرارند لبریز شوند. یکی از توانایی های بالقوه راس علاوه بر تسلط غیرقابل تصور در تکنیک نوازندگی و اشراف بر بیان موسیقی، قابلیت های او در جذب مخاطبانش بود. او نبض شنوندگان را در اختیار می گرفت و با خود می برد. به هر جا که اراده می کرد. موسیقی هارپسیکورد بدون شک تنها عده معدودی را جذب خود می کند. پس بدیهی است که در یک ریستال هارپسیکورد جمعیت معدودی که معمولاً از متخصصان موسیقی تشکیل شده اند، حضور یابند. بخشی از توفیق راس به مسائل تکنیکی و فنی امر نوازندگی مربوط می شود. کیفیت صوتی نوازندگی او گونه ای اطمینان و آسودگی خاطر را به شنونده منتقل می کند. شنونده در وضعیتی قرار می گیرد که گویی اساساً جای هیچ نگرانی در هیچ کاری نیست. گویی همه چیز مطابق میل پیش می رود و الزاماً چنین خواهد شد. این حس اطمینان که از سوی اجرا کننده موسیقی به مخاطب منتقل می شود چون جادویی جلوه گر خواهد شد. حتی امروزه که ما هیچ گاه توفیق نخواهیم داشت تا نوازندگی اسکات راس را از نزدیک بشنویم، این جادو در همان لحظات نخست استماع اجراهای ضبط شده توسط راس رخ خواهد نمود. از سوی دیگر می توان المان های اساسی شیوه نوازندگی راس را یکی یکی استخراج کرد و تا حدی به رموز کاری وی پی برد.
آنچه که در اجرای راس بیش از سایر خصیصه ها شاخص می نماید، کیفیت دقیقی است که در نوازندگی او مشهود است. همین کیفیت موجب می شود که او بتواند به نقاطی دست نیافتنی عزیمت کند و بدان نایل شود. البته این ایده در خود تناقضی به همراه دارد لیکن چاره ای نمی ماند جز پذیرش همین تناقض و تن دادن به آن.
اسکات راس در سال ۱۹۵۱ در پنسیلوانیای آمریکا چشم به جهان گشود. تقریباً پنج ساله بود که ناگهان پدرش را از دست داد. نخستین تعلیمات موسیقایی او بازمی گردد به سال ۱۹۵۷ که به تبع آنها وی نوازندگی سازهای هارپسیکورد و ارگ را آغاز می کند. در سال ۱۹۶۴ او به همراه دیگر اعضای خانواده اش به فرانسه عزیمت می کند. البته به نظر می رسد تغییراتی که به واسطه سفرش به فرانسه در زندگی او پدید می آید نقش مثبتی در پیشرفت او در موسیقی داشته است. او سرانجام برای ادامه تحصیل موسیقی به کنسرواتوار شهر نیس می رود. از این موقع به بعد او در شرایطی قرار می گیرد که ناگزیر با دیگر موسیقیدان ها مورد مقایسه قرار می گیرد و در نتیجه نکات برجسته کار او بیش از پیش مورد توجه قرار می گیرند. او سرانجام به عنوان نوازنده اول کنسرواتوار در دوران تحصیلش شناخته می شود. تمامی شرایط مهیا می شوند تا او بتواند به یکی از برجسته ترین آکادمی های موسیقی در جهان یعنی کنسرواتوار پاریس راه یابد. موفقیت های او به همین شکل در پاریس نیز تکرار می شوند. پس از فراغت از تحصیل او در مقام نوازنده و نیز معلم به فعالیت می پردازد. یکی از مهم ترین دوران های زندگی اسکات راس مربوط می شود به زمانی که وی در مقام معلم در کبک به پرورش نسل نخست شاگردان برجسته اش می پردازد. در سال ۱۹۷۵ اسکات راس یکی از مهم ترین پروژه های دوران حیات خود را به پایان می رساند و طی آن ضبط مجموعه کامل قطعات برای کلاوسن اثر ژان فیلیپ رامو را انجام می دهد. همین پروژه بازتاب بسیار گسترده ای می یابد و بدین شکل راس جایزه گرندپری را از آن خود می سازد. او دو سال بعد مفتخر به دریافت دکترای افتخاری می شود. در سال ۱۹۸۱ پروژه بعدی به اتمام می رسد و این بار مجموعه کامل قطعات برای هارپسیکورد اثر فرانسوا کوپرن توسط راس ضبط می شوند. این بار نوبت به هندل می رسد. اما آنچه که بسیار حیرت انگیز به نظر می رسد تهور او در اجرا و ضبط کلیه سونات های دومینکو اسکارلاتی است. او در حدفاصل میان سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۵ تعدادی بالغ بر پانصد و پنجاه سونات را از شش صدواندی سونات اسکارلاتی اجرا و ضبط می کند. اسکات راس در تمامی طول این دوران نیم نگاهی نیز به رهبری آثار آوازی آهنگسازان باروک و نیز آثار برجسته برای ارگ داشته است. در نهایت او کلیه آثار برای ارگ کوپرن را نیز ضبط می کند. او سرانجام در سن سی و هشت سالگی و در شرایطی که برای سالیان به طور ادواری در بیمارستان بستری می شد، چشم از جهان فروبست. واقعه مرگ زودهنگام او در واقع آغازگر شهرت عالم گیر او بود. جای خوشبختی است که میراثی از او همچنان برای آیند گان باقی مانده است.
ترجمه: طاها پیشوا

منبع : روزنامه شرق

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است