خوش آمدید - امروز : سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
رستنگاه آوای هزاران

رستنگاه آوای هزاران

وی متولد شهر تبریز است و مقالات و نوشته های خواندنی از وی در نشریاتی چون فصلنامه مقام، ماهور، ماهنامه جهان کتاب و… منتشر شده اند. صفرزاده در تمهید و برگزاری نشست های تخصصی موسیقی در بنیاد ایران شناسی نیز کوششی جدی صرف کرده است. ایجاد واحد پژوهش در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی و نیز برگزاری چندین کارگاه پژوهشی در تبریز از دیگر تلاش های پژوهشگرانه وی است.
صفرزاده سعی کرده ضمن تماس با جریانات مهم موسیقی در مرکز، چراغ موسیقی سنتی و پژوهش در این زمینه را در شهر تبریز روشن نگه دارد. وی به تازگی کتاب «هنرستان موسیقی تبریز» را به بازار کتاب عرضه کرده است که تنها پژوهش متکی به اسناد و دست نوشته های تاریخی موجود در این باره به شمار می رود. هنرستان موسیقی تبریز از آن جهت اهمیت دارد که فعالیت های آن در حد هنرستان موسیقی تهران بوده است، لذا دانستن تحولات این مرکز آموزشی می تواند، دست اندرکاران موسیقی را در این زمینه یاریگر باشد. متن زیر حاصل گفت وگوی ما با وی است که می خوانید:
* چرا به تالیف کتاب هنرستان موسیقی تبریز پرداختید؟
– مقصود من از تالیف این کتاب، گردآوری و چاپ یادنامه یا مجموعه ای از سند و عکس نبود. بلکه می خواستم به دو موضوع بپردازم. نخست آن که، هنرستان موسیقی تبریز که در سال ۱۳۳۵ تاسیس گردید، چرا در سال ۱۳۵۴ به دانشسرای هنر تبدیل شد؟ و تحلیلی از عملکرد ۱۹ ساله آن داشته باشم. دوم آن که اگر شهر تبریز از چنین تجربه ای برخوردار است از آن چه استفاده ای برای فعالیت دوباره هنرستان موسیقی که گویا قرار است از مهر ماه ۱۳۸۵ راه اندازی شود، می تواند بکند.
بسیار مشتاق هستم که مسئولان و دست اندرکاران فرهنگی و هنری کشورمان با مطالعه این کتاب، در باره سرانجام بی فرجام چنین فعالیت های فرمایشی در شهرستان ها بیشتر بیاندیشند و اگر می توانند طرحی نو دراندازند.
* ولی در نگاه اول، کتاب مجموعه ای از سند و عکس به نظر می آید؟
– متأسفانه بله، ولی تمام سندها و عکس های کتاب برای ارجاع و استناد در متن کتاب به کار رفته اند. به عبارت دیگر، من برای رسیدن به دو هدفی که پیشتر گفتم نیاز به استناد و ارجاع به منابع نوشتاری و شنیداری داشتم که سندها و عکس های کتاب، بخشی از منابع نوشتاری ام بودند و حتی یک برگ سند یا عکس بدون استفاده در کتاب دیده نمی شود.
* برای نگارش این کتاب از چه منابع نوشتاری و شنیداری استفاده کرده اید و در این راه، با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
– منابع نوشتاری ام عبارت است از بیش از هفتاد عنوان کتاب که در کتابنامه ذکر شده اند و سندهایی که در پایان هر فصل آمده اند. منابع شنیداری هم، مصاحبه هایی بود که با برخی از مسئولان و هنرجویان هنرستان توانستم انجام دهم. مشکل یا مشکلاتی هم در کار نبود، از بس که نبود!!
* گفتید یکی از اهدافتان بررسی و تحلیل عملکرد ۱۹ساله هنرستان موسیقی تبریز بود، ارزیابی تان از عملکرد آن چیست؟
– فصل پنجم کتاب، به این موضوع اختصاص دارد ولی به طور مجمل می توان گفت، هنرستان موسیقی تبریز واحدی از هنرستان های موسیقی ایران بود و آسیب شناسی عملکرد این هنرستان، بدون توجه به مجموعه هنرستان ها و سیاست های کلان فرهنگی کشور در دوره پهلوی، امکان پذیر نیست. این هنرستان از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۴ روندی کم فراز و پرنشیب داشت که سرانجام به تعطیلی و تبدیل آن به دانشسرای هنر تبریز کشیده شد. البته اگر هنرستان های موسیقی پایتخت نیز گرفتار مشکلات آموزشی و اداری هنرستان های شهرستان ها بودند، فرجام بهتری نداشتند.
* گفتید که گویا قرار است از مهرماه ۱۳۸۵ هنرستان موسیقی تبریز بازگشایی شود. فکر می کنید که آیا مسئولان باید تدابیری را برای پیشگیری از بروز دوباره مشکلاتی که این هنرستان در دوره اول فعالیتش با آنها مواجه بود، بیاندیشند؟
– شهر تبریز به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی اش محل تلاقی و تعامل جریان های سیاسی- اجتماعی و به ناگزیر فرهنگی- هنری مختلفی بوده و جریان های موسیقی متنوعی از قبیل موسیقی عاشقی، کلاسیک، آذری، ایرانی، مذهبی، ارمنی و… در آن وجود دارد. لذا برنامه ریزی برای هرگونه فعالیت فرهنگی و هنری از جمله موسیقی به مطالعه، تأمل و دقت بیشتری نیاز دارد. تأسیس هنرستان موسیقی در تبریز هم، موضوعی است که علاوه بر زیرساخت های فیزیکی و سخت افزاری، پتانسیل های انسانی، کیفی و نرم افزاری مطلوبی را می طلبد. امیدوارم مسئولان توجه داشته باشند که تأسیس هنرستان موسیقی، بدون توجه به عوامل کیفی در کنار مسایل کمی، نقش بر آب زدن است.
* آیا در پیشینه هنرستان موسیقی تبریز، رگه هایی از فعالیت برای تدوین تئوری موسیقی برمبنای موسیقی ردیفی ایران، دیده می شود؟
– نه، هنرجویان هنرستان موسیقی تبریز هم مثل سایر هنرستان های موسیقی ایران، گرفتار این مشکل، یعنی نداشتن تئوری موسیقی بر مبنای موسیقی های شرقی بودند. انگار که شخصی زبان فارسی را با دستور زبان انگلیسی فرا گیرد. البته باید توجه داشت که پیشینه بحث های جدی برای ضرورت تدوین چنین تئوری هایی در ایران به دو دهه اخیر برمی گردد.
* چه آثاری در دست تألیف دارید؟
– کتاب هنرستان موسیقی تبریز، نخستین کار من در زمینه موسیقی تبریز بود و امیدوارم آخرین نیز باشد. اکنون اگرچه روی چند موضوع درباره موسیقی ایران کار می کنم ولی دوست دارم مجموعه مقالات منتشر شده و نشده ام را هر چه زودتر به سرانجام برسانم.
* در پایان، حرفی در باره موسیقی تبریز دارید؟
– هروقت به وضعیت موسیقی در تبریز فکر می کنم این شعر شفیعی کدکنی به ذهنم می آید که:
من دانم و تنهایی باغی که رستنگاه آوای هزاران بود
وینک، خنیا گرش خاموش و آرایه اش خونابه برگان پاییز است.

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است