خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
خانه » مصاحبه و گفتگو » این شاعر آیینی و انقلابی در گفتگو با ما عنوان کرد..!
این شاعر آیینی و انقلابی در گفتگو با ما عنوان کرد..!

این شاعر آیینی و انقلابی در گفتگو با ما عنوان کرد..!

این شاعر آیینی و انقلاب در گفتگو با «موسیقی ما» عنوان کرد

به او لقب بچه‌محل امام رضا(ع) را داده‌اند؛ چون هم مشهدی است و هم اینکه همیشه ورودش به دنیای شعر را از عنایت ویژه آن حضرت می‌داند. دنیایی که برایش صرفاً محدود به نوشتن نبود و آن را به شعرخوانی هم گسترش داد. این روزها «مصطفی صابر خراسانی» با شعرخوانی‌ها و آن لحن حماسی‌اش میان مردم مشهور شده و توانسته طیف‌های مختلف جامعه را به شعر مذهبی جذب کند.

این شاعر آیینی سابقه سرودن و اجرای کارهای متعددی در مدح و رثای ائمه اطهار (ع) را دارد و ما هم در آستانه ایام عزاداری رحلت پیامبر اسلام (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) دقایقی با او هم‌کلام شدیم. صابرخراسانی ضمن بیان نظرات خود درباره شعر مذهبی، نکات مهمی هم در زمینه شعرخوانی مطرح کرد. بخش پایانی صحبت‌های ما هم درباره موسیقی بود.

* در مصاحبه‌های قبلی گفتید که بر حسب یک اتفاق وارد عرصه شعر شدید. این اتفاق چه بود؟
شعر یک احساس و جوشش درونی است. من هم به شعر مذهبی علاقه داشتم اما با این فضا آشنا نبودم. یک اتفاق خاص باعث شد که این احساس در وجودم شکل بگیرد و شروع به نوشتن کردم. با چند نفر از دوستانی که در این عرصه حضور داشتند، آشنا شدم و این احساس در وجودم بود که می‌توانم بنویسم. آن زمان خودم آن چیزهایی که فکر می‌کردم شعر است را نوشتم و در ادامه، اتفاقات دیگری پیش آمد که با دوستان شاعر اهل‌بیت آشنا شدم. با این عزیزان ارتباط گرفتم و توانستم نوشتن‌ام را وارد فضای آکادمیک کنم. پس از مدتی، دوستانم گفتند که چرا خودت شعرهایت را نمی‌خوانی؟ من در این بخش تجربه‌ای نداشتم و با لطف دوباره خدا و حضرت امام رضا(ع) خواندن را از جلسات کوچک شروع کردم و با دعای خیر خانواده و مردم توانستم در این مسیر پیشرفت کنم.

* جالب است که از همین اولین نوشته‌هایتان به سراغ کارهای مذهبی رفتید. چون حتی شاعران قدیمی و باسابقه هم از نوشتن درباره ائمه هراس دارند و می‌گویند که این بار بزرگی بر دوش شاعر است.
برخی شعرای بزرگ خودشان وارد این عرصه نمی‌شوند، چون معتقدند که این عرصه مقدس است. اما شعر اهل‌بیت یک عنایت ویژه به شاعران است. به نظرم شعر اهل‌بیت یک جوشش است و پس از آن باید با کوشش همراه شود و نباید بگوییم هر آنچه که جوشید، حتماً خوب است و نیازی به تحصیل و علم و فن و صنایع ندارد.

* هر کسی و هر شاعری می‌تواند در مدح ائمه شعر بگوید؟
تا عنایت ویژه اهل‌بیت نباشد، هیچ شعری سروده نمی‌شود. این موضوع شامل حال من نیست و از همه شعرای اهل‌بیت می‌توانید سوال کنید که چه شد در این عرصه قلم زدند؟ قطعاً همه می‌گویند که اتفاقی ایجاد شد و «اگر از جانب معشوق نباشد کششی/ کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد». حتماً یک الهام و عنایت ویژه در کار است.

* به نظر شما همه کارهایی که درباره اهل‌بیت نوشته می‌شود، خوب‌اند؟ چه ملاک‌هایی برای تعیین کیفیت شعرهای این حوزه وجود دارد؟
از لحاظ معنوی همه اشعار این حوزه خوب است ولی از لحاظ آکادمیک باید یک‌سری ملاک‌ها وجود داشته باشد. به نظر من، باید شعر اهل‌بیت یک سر و گردن از شعر و ترانه عاشقانه بالاتر باشد؛ چون جایگاه ویژه‌‌ای دارد و شما می‌خواهید درباره یک انسان بزرگ و معصوم بنویسید. نکته دیگر اینکه خود شاعر باید با آنچه که می‌گوید، ارتباط برقرار کند. یعنی اگر شعر مدح می‌گویید، در خودتان آن ذوق و هیجان را ایجاد کند. اگر مرثیه‌ای می‌گویید، عاطفه شما را برانگیخته کند. از سوی دیگر، شعر اهل‌بیت چارچوب خاصی دارد که باید از آن خارج نشوید. یعنی مثلاً در شعر آزاد می‌توانید معشوق را در هر لباسی و هر شکلی تصور کنید. اما در شعر اهل‌بیت حق ندارید به سراغ برخی موضوعات بروید، چون مرزبندی‌های مقدسی وجود دارد. این حوزه حساسیت بالایی دارد و باید طبق تاریخ و سندیت باشد و اختیارات شاعری به اصل و مضمون نباید لطمه بزند.
من یک عقیده‌ای دارم و آن هم این است که اگر در شعر اهل‌بیت موفق باشیم، باید خروجی آن را در جامعه ببینیم؛ چون شعر یک رسانه است. در آن زمان با یک شعر، حکومتی را پایین می‌آوردند یا مظلومی را به دنیا نشان می‌دادند. شعر اهل‌بیت اگر شامل سندیت تاریخی و صنایع و ظرافت‌ها باشد، در دل مخاطب تأثیر می‌گذارد. چند سال است که در محرم و صفر می‌گویند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است»؟ این یک کار تأثیرگذار بوده که هنوز هم در جامعه جریان دارد. به قول یکی از دوستان، شعر باید عوام‌فهم و خواص‌پسند باشد. ما از این الگو دور هستیم و اگر در این چارچوب حرکت می‌کردیم، اتفاقات بهتری رخ می‌داد.

* البته حقیقت این است که شعر مذهبی و شعر اهل‌بیت در حال حاضر در جامعه ما و خصوصاً میان نسل جوان کمتر جریان دارد.
ما در این عرصه کم‌کاری کرده‌ایم و جوانان ما چندین ترانه عاشقانه از حفظ هستند ولی شناخت کمی نسبت به شعر آیینی دارند. علت این است که ما در جامعه دارای کُرسی شعرخوانی نیستیم. در جامعه چندین خواننده داریم و این یعنی چندین نوع سلیقه داریم، چون هرکدام با صدا و هنری که دارند، طیفی از مخاطبان را درگیر کرده‌اند. اما در عرصه شعرخوانی نتوانسته‌ایم ذائقه‌های متعددی را درگیر کنیم.

* شعرخوان هم کم داریم.
همین‌طور است. در عرصه مدح‌خوانیِ اهل‌بیت و خوانندگیِ اهل‌بیت، افراد زیادی داریم که طیف‌های مختلفی را درگیر کرده‌اند؛ اما شعرخوان کم داریم. مثلاً من شنیده‌ام آقای «محمدرضا شریفی‌نیا» در جلسه‌ای گفته بودند که در اوایل انقلاب کار شعرخوانی می‌کرده‌اند یا جلوتر که بیاییم، آقای «احمد عزیزی» در اجرای کارها لحن داشتند. کمی جلوتر که بیاییم، استاد «حِسان» و استاد «آغاسی» بودند که مرحوم آغاسی توانستند شعرخوانی را به خانه‌های مردم بیاورند و ارتباط مخاطبان با این حوزه بیشتر شد. همه این کارها تک بودند و انشعاب پیدا نکردند. ما هیچ‌وقت کارگاه و کارگروهی درست نکردیم تا از استعدادهای مملکت، افرادی را معرفی کنیم که شعرخوانی می‌کنند. زمانی که برای نسل جوان و نوجوان و ذائقه آنها خوراک ایجاد نشود و شعر مذهبی و اهل‌بیت را به آنها ارائه نکنیم، مشخص است که به سمت‌های دیگری می‌روند. اصلاً اجباری نیست که همه شاعر باشند ولی نیاز ضروری به شعرخوان داریم.
خود ما هم چند سالی است که مثل خواننده‌ها سفارش شعر به شاعرها می‌دهیم و اجرا می‌کنیم. باز هم می‌گویم که اگر جوانی شاعر نیست ولی صدای خوبی دارد، می‌تواند به سراغ شعرخوانی برود. وقتی در این زمینه تقریباً هیچ‌کسی فعالیتی ندارد، جوانان ما چندین ترانه عاشقانه حفظ می‌کنند و کمتر کارهای مذهبی را حفظ هستند. اگر هم جوانی شعر مذهبی حفظ باشد، به خاطر فعالیت‌های مداحانی است که به‌روز حرکت می‌کنند و توانسته‌اند نسل جدید را به خود جذب کنند.

* یک نکته در این بین وجود دارد و آن هم اینکه شما در زمینه شعرخوانی به شکل جدی فعالیت می‌کنید اما به این موضوع متهم می‌شوید که از مرحوم «آغاسی» تقلید می‌کنید.
این اتهام نیست و اشکالی ندارد. چون هیچ‌کسی در ابتدا از خودش چیزی ندارد و همه آدم‌ها از هستی و دیگران وام گرفته‌اند. مثلاً بین چندین خواننده‌ای که داریم، شاید خیلی‌ها عین هم بخوانند. در همه هنرها هم این وام‌گرفتن و تقلید مرسوم است. این تقلید در سال‌های اولیه فعالیت هنری ایرادی ندارد اما کم‌کم باید فکر کنید و به فکر خلق‌کردن باشید و ببینید که نیاز روز جامعه چیست. مرحوم آغاسی واقعاً سبکی ایجاد کردند که قبل از آن نبود و از هر لحاظ بی‌نظیر است. ایشان در زمان خودشان به تنهایی علمداری کردند و دیده شدند و تا سال‌ها اگر کسی بخواهد در این زمینه فعالیت کند، حتماً می‌گویند که از ایشان تقلید می‌کند. در ادامه، افرادی که پس از مرحوم آغاسی فعالیت کردند، ظرافت‌ها و نکاتی را به شعرخوانی اضافه کردند. چندی پیش هم من با یکی از دوستان آن مرحوم صحبت می‌کردم و ایشان گفتند که شما اصلاً تقلید نمی‌کنید. حدود ده سال پیش که من شروع کردم، این تقلید وجود داشت؛ اما رفته‌رفته سعی کردم تا کمترش کنم.
من از شنیدن چنین سوالی که شما پرسیدید، ناراحت نمی‌شوم؛ چون مرحوم آغاسی موفق بودند و کارشان جاوید است. چند وقتی هم هست که می‌شنوم برخی دوستان می‌گویند که فلانی از سبک شما تقلید می‌کند یا مثل شما لباس می‌پوشد و شعر می‌خواند. این به معنای تأثیرگذاری در جامعه است؛ اما اگر چنین افرادی را ببینم، حتماً به آنها می‌گویم که کم‌کم به فکر ایجاد سبک خودتان باشید و اگر می‌خواهید ماندگاری بیشتری داشته باشید، رفته‌رفته از میزان تقلید کم کنید. اگر هنوز هم چنین انتقادی در کار من وجود داشته باشد، آن را کمتر خواهم کرد و خدا را شکر و به لطف حضرت رضا (ع) توانسته‌ام هر سال یک نوآوری در سبک اجرایمان داشته باشیم.

* شنیده‌ام که بابت این نوع شعرخوانی در دانشگاه صدا و سیما تحصیل هم کرده‌اید. درست است؟
آن دانشگاه طرحی به نام «جمع» برگزار کردند و برای کسانی بود که کار اجرا انجام می‌دادند. کلاس‌هایی با حضور اساتید مختلف برگزار کردند و مدرک اجرا اعطا می‌کردند. در آن کلاس‌ها، روان‌شناسی رفتار و کلام و زبان بدن و نوع اجرا و… تدریس می‌کردند.

* در آستانه ایام رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) هستیم و این انتقاد نسبت به شعرای مذهبی وجود دارد که آثار کمتری درباره این دو معصوم دارند. این موضوع را قبول دارید و اینکه حضرت رسول (ص) و امام حسن(ع) در شعر «صابر خراسانی» چه جایگاهی دارند؟
دقیقاً همین‌طور است که شما می‌گویید. اما جریان سیدالشهدا(ع) ویژگی‌های منحصر به فرد خود را دارد و اسلام را محرم و صفر زنده نگه داشته است. حتی اگر از مردم بخواهیم که چند اثر شاخص استاد فرشچیان را نام ببرند، قطعاً اولین آنها تابلوی عصر عاشورا است. خدا و خود پیامبر (ص) هم می‌خواهند که امام حسین (ع) دیده شوند، چون پیشانی دین هستند. اما این بهانه‌ای نیست که ما در جریان‌های دیگر کم‌کاری کنیم و باید برای همه اهل‌بیت هم فعالیت جدی داشته باشیم. با شعر آیینی و مذهبی می‌توان آموزه‌های زندگی پیامبر اسلام(ص) یا امام حسن(ع) را به دنیا معرفی کرد؛ چون این معصومین و همه ائمه، نور هستند و کلام آنها در همه‌جای دنیا حق است. اما فعالیت شعرای مذهبی در این زمینه کم بوده و من این انتقاد را می‌پذیرم. این مظلومیت است و شاعران اهل‌بیت باید بیشتر به این موضوع بپردازند. من هم در موضوع پیامبر (ص) و امام حسن (ع) فعالیت‌هایی کرده‌ام که این هم از لطف آن بزرگواران بوده است. ما به دلیل اینکه بیشتر با مردم در ارتباط هستیم، وظیفه داریم که به همه موضوعات زیرمجموعه شعر آیینی و اهل‌بیت بپردازیم. حتی اگر در موضوعی خودم کاری نداشته باشم، به یکی از دوستان سفارش می‌دهم و آن را می‌خوانم.

* مناسبت بعدی که پیش رو داریم، شهادت امام رضا(ع) است و این سوال وجود دارد که چرا شعرای اهل‌بیت آن‌قدر که به حیات و سیره امام رضا(ع) پرداخته‌اند، در باب شهادت ایشان کارهای کمی سروده‌اند؟ این سوال را شاید شما که اهل دیار آن امام هستید، بتوانید به خوبی تشریح کنید.
همان‌طور که سیدالشهدا(ع) چهره ویژه و علمدار دین هستند، حضرت رضا(ع) هم برای ایرانی‌ها ویژه است. در میان اهل‌بیتی که همگی مهربان هستند، ایشان لقب خاص رأفت دارد. یعنی در میان مهربان‌ها، مهربان هستند. همچنین من حس می‌کنم خداوند حضرت علی‌ابن موسی‌الرضا(ع) را به ما ایرانی‌ها هدیه داده و اعتقاد دارم همه مردم ما با امام رضا(ع) بزرگ شده‌اند. آن‌قدر مردم و ما شعرا درگیر مهربانی و معجزات امام رضا(ع) هستیم که کمتر به شهادت ایشان می‌‌پردازیم. شاید این یک انتقاد باشد ولی به هرحال احساس قرابت و همسایگی با حضرت ثامن‌الحجج(ع) برای مردم ما بسیار شیرین است؛ ولی باید به هرحال در این موضوع هم فعالیت بیشتر شود.

* خاطره جالبی از شعرهایی که برای امام رضا(ع) سروده‌اید یا هنگام اجرای شعر امام رضا (ع) دارید؟
لطف و برکت امام رضا(ع) در تمامی ابعاد شعر و شعرخوانی من جریان دارد و همه ما مهمان سفره پربرکت ایشان هستیم. خاطره که زیاد دارم، ولی یک سال تولد حضرت رضا(ع) با تاریخ ۸/۸/۸۸ مقارن شده بود. برای ایشان شعری گفتم و می‌خواستم که آن را ادامه دهم ولی هرکاری می‌کردم این شعر ادامه پیدا نمی‌کرد. به دلیل اینکه من شعرها را اجرا می‌کنم، باید سروده‌ای با حداقل ۱۵ یا ۲۰ بیت داشته باشم؛ چون ما مثل خواننده‌ها نمی‌توانیم چند بیت را دو سه مرتبه بخوانیم. من هم هرکاری کردم آن شعر ادامه پیدا نکرد و بعداً که شمردم، دیدم آن شعر هشت بیت دارد و در آخر به پایان رسیده بود و نمی‌شد ادامه‌اش داد. اتفاق عجیبی برایم بود و این شعر که با گویش مشهدی هم گفته بودم، بازخوردهای زیادی در جامعه داشت.
اتفاق شیرین دیگری که می‌توانم عرض کنم، این است که ما یکی دو سال پیش ده شب در جشنواره تابستانه برج میلاد اجرا داشتیم. شب دوم در بک‌استیج نشسته بودم که یک آقای تقریباً پنجاه‌ساله وارد شدند و دیدم حال خوبی ندارند. من را بغل کرد و با گریه گفت که همسرم مشکل روده داشته و چند سالی بهتر بوده اما اکنون می‌گویند که در کبد او غده وجود دارد و خواست که دعا کنیم تا چراغ خانه‌اش خاموش نشود. از این اتفاق واقعاً ناراحت شدم و در این موارد مردم که مراجعه می‌کنند، روی ما حسابی باز نمی‌کنند. چون مشهدی و همسایه حضرت رضا(ع) هستیم، به عنوان واسطه به ما نگاه می‌کنند و به آن امام التماس دعا می‌گویند. آن شب روی صحنه رفتم و پس از اجرا به مردم گفتم که سمت حرم امام رضا(ع) بایستند و صلوات خاصه را بخوانند. آن بنده خدا هم در میان جمعیت نشسته بودند. به مردم گفتم که کسی امشب برای خودش دعا نکند، چون آقایی نزد من آمده و چنین مشکلی داشتند و برای ایشان دعا کنید؛ چون از اینجا هم امام رضا (ع) صدای ما را می‌شنود و می‌توانیم زائر ایشان باشیم. دقیقاً این جمله را به خاطر دارم و در شب آخر پس از اجرا با مردم خداحافظی کردم و در حال خروج از پشت‌صحنه بودم که دیدم همان آقا با خنده وارد شد و گفت: «درست شد» و تعریف کرد که پس از آن برنامه سه شب به مشهد رفتند و پس از بازگشت، نزد دکتر رفته بودند. با اتمام مراحل نمونه‌برداری و عکس‌برداری، دکتر به آنها گفته بود که غده‌ها نیستند و شما کجا رفته‌اید؟ این آقا به دکتر گفته بود که به حرم امام رضا (ع) رفته‌اند. از او خواستم این قضیه را روی سن تعریف کند و ابتدا قبول نمی‌کرد اما گفتم که این تبلیغ تو نیست و تبلیغ امام رضا(ع) است. با او روی صحنه رفتم و گفتم که ای مردم به خاطر دارید آن شب گفتم که از اینجا هم می‌شود زائر امام رضا(ع) شد؟ آن بنده خدا هم اتفاقات را تعریف کرد و دوستان برج میلاد هم از وقایع آن شب فیلم‌برداری کردند. کلاً به نام حضرت رضا(ع) اتفاقات زیادی از این دست برایم رخ داده اما من هرچه دارم، از مهربانی آن حضرت است و فکر کنم همه ایرانی‌ها به این موضوع معتقد باشند.

* رابطه «صابر خراسانی» با موسیقی و اهالی موسیقی چطور است؟
خیلی خوب است.

* یعنی آثار خواننده‌ها را گوش می‌دهید؟
کارها را گوش می‌دهم و خیلی از خواننده‌ها دوستان من هستند. این عزیزان را در اجراهای مختلف ادارات و ارگان‌ها می‌بینم. ما هم در اجرای کارمان از موسیقی استفاده می‌کنیم و قطعات بی‌کلامی را برای اشعار می‌سازیم و در صحنه پخش می‌کنیم. همچنین بعضاً از کارهای دوستان الگویی برمی‌دارم و گاهی اجراهای صحنه‌ای خواننده‌ها را هم می‌بینم. بعضاً برخی دوستانِ خواننده تماس می‌گیرند و می‌خواهند که برخی کارهای ما را بخوانند و از این بابت هم با دوستان ارتباط دارم. به دلیل اینکه زمینه کار ما شعرخوانی است، با زمینه کاری خواننده‌ها و مداح‌ها تفاوت دارد. چون این شعرها به‌گونه‌ای است که بیشتر مناسب اجرای صحنه‌ای شعرخوان است. ولی مداحان اهل‌بیت از این اشعار در جلسات استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، شعری برای حضرت زهرا(س) سروده بودم که مداح خوب کشورمان حاج «محمود کریمی» این شعر را بسیار زیبا در سینه‌زنی اجرا کردند؛ به طوری‌که من خودم از اجرای ایشان به وجد آمدم و بارها گوش کردم. این کار با ابیات «تو که می‌توانی بمانی، بمان/ عزیزم تو خیلی جوانی، بمان/ اگر می‌شود می‌توانی، بمان» بین مردم هم شنیده شد.

* کار کدام یکی از خواننده‌ها را بیشتر دنبال می‌کنید و دوست دارید؟
کارهای «احسان خواجه‌امیری»، «همایون شجریان» و «محمد علیزاده» را می‌شنوم و صدایشان را دوست دارم. «محمدرضا مقدم» و «میثم ابراهیمی» از دوستان من هستند. آقا «مهدی یراحی» از دوستان خوب من است و کارهایش را دوست دارم و آرامش خاصی در صدایش است. نوع گویش و انتخاب اشعار آقای «فریدون آسرایی» را هم می‌پسندم. به خاطر دارم که آقای «احسان علیخانی» برای برنامه تحویل سالی که داشتند، کارهایی را به ما سفارش دادند. در یکی از آن کارها که برای حضرت زهرا(س) ساخته بودیم، از اذان مهدی یراحی گل استفاده کردیم و همان کار را با کمی ویرایش در بیت رهبری اجرا کردم. کارهای دیگری هم می‌خواستیم بسازیم و قرار بود آقای «معین راهبر» (که بسیار آهنگساز خوبی هستند) کارها را بسازند. از مدت‌ها قبل و از طریق احسان علیخانی با مهدی یراحی آشنا بودم و ایشان هم به بنده لطف دارند و پسر بسیار خونگرمی است. البته زیاد اهل گوش کردن به موسیقی در ماشین نیستم، چون بیشتر سعی می‌کنم که شعر بخوانم و بنویسم و حفظ کنم.

* شما یکی از شاعرانی هستید که در محضر رهبر انقلاب برخی از آثارتان را اجرا کرده‌اید و با ایشان صحبت هم داشته‌اید. کمی از تجربه اجرای شعر در محضر ایشان بگویید و اینکه دیدگاه‌ها و نظرات ایشان چه تأثیری در اشعارتان داشته است؟
شعر خواندن در محضر رهبری بسیار سخت است. مقام معظم رهبری در مقوله شعر متخصص هستند، چون علاقه‌ دارند و خودشان شعر می‌گویند و از قدیم با شعرا در ارتباط بوده‌اند. اما با توجه به تخصص ایشان در زمینه‌های هنری، همیشه از نکاتی که بیان می‌کنند، استفاده می‌کنم و دیدگاه‌های ایشان سرلوحه خوبی برای همه شعرا است.

* و کلام آخر؟
مقوله شعرخوانی اهمیت زیادی دارد و امروز مردم در جامعه به این نوع اجرا علاقه‌مند هستند ولی متأسفانه کار زیادی روی آن انجام نشده است. شعرخوانی می‌تواند مسیر جدیدی از اجرا در ایران و همه جهان باز کند و شاید روزی در خارج از کشور افرادی را ببینید که خواننده نیستند ولی شعرخوانی می‌کنند. در میان سر و صداهای مختلف، شعرخوانی به مردم آرامش می‌دهد و این آرامش مورد نیاز جامعه است. متأسفانه در شعرخوانی رتبه‌بندی نداریم و برای مخاطب حق‌ انتخاب قرار نداده‌ایم. به نظر من شعرخوانی می‌تواند مسیر جدیدی از اجرا برای جذب مخاطب و کسب کُرسی باز کند و از این طریق می‌توانید آموزه‌های دینی و اخلاقی متنوعی را به مردم عرضه کنید. در حال حاضر، خیلی‌ها مخاطب شعر هستند چون از تلویزیون پخش می‌شود ولی شعر کاربردی نشده و در فضای رادیو و تلویزیون باقی مانده است. ما باید شعرخوانی را به صورت سینه به سینه منتقل کنیم؛ همان‌طور که همه مداح‌ها و خواننده‌ها از طریق مردم پیامی که دارند را منتقل می‌کنند. باید داخل مردم بروید تا صدای شما، فریاد خواسته‌ها و عشق و علایق و بیانگر احساس آنها شود.
یک روز دوستی به من گفت که صابر تو فقط اشک مردم را در می‌آوری و من همین صحبت را به آقای «کاظم بهمنی» منتقل و با ایشان مشورت کردم اما گفتند که چنین دیدگاهی اشتباه است. نظرشان این بود که فضای مجازی مردم را درگیر خنده‌های کاذب کرده و ما به این گریه و زلالی نیاز داریم.
حتی اعتقاد دارم که باید شعرخوان شعر آزاد داشته باشیم. یعنی شعر عاشقانه بخوانند، چون مسیر جدیدی برای جذب مخاطب است. همچنین اگر ما حرف دل مردم را بزنیم، قطعاً ما را می‌پذیرند. همان‌طور که رهبری می‌فرمایند شاعر باید شاعر زمان خودش باشد و این یعنی باید من شعرخوان دغدغه‌های امروز مردمم را بیان کنم. سال گذشته دیدم که مهدی یراحی قطعه‌ای برای بیان مشکلات گرد و خاک اهواز خواند و کار او تحسین‌‌برانگیز بود، چون حرف مردم را بیان کرد. حتماً نباید همیشه حرف عاشقانه و تعریف در شعر داشته باشیم و باید نقد کنیم. شعرخوان هم چنین وظیفه‌ای دارد. شعرخوان اهل‌بیت باید دغدغه همه ابعاد جامعه را داشته باشد. یعنی اگر موضوع سیدالشهدا(ع) می‌گوید، باید نوع رفتار او با خانواده‌اش را هم بیان کند. اگر از امام رضا(ع) می‌گوید، باید از نوع رفتار آن امام با دوست و دشمن بگوید. امام حسین(ع) فقط در کربلا نبوده و یک عمر زندگی پربرکت دارد که می‌توانیم سیره زندگانی او را بیان کنیم یا مثلاً «جورج جورداق» مسیحی از زندگی حضرت علی(ع) وام می‌گیرد. ما هم باید از زندگی ائمه (ع) استفاده کنیم.
مردم ما لطافت و زیبایی شعر را دوست دارند و شعرخوانی می‌تواند از جمله هنرهای پرمخاطب و موفق باشد. مثلاً ما تئاتری به نام «غبار» را در تالار وحدت روی صحنه می‌بردیم و آقای «جهانگیر الماسی» در نشست خبری آن برنامه گفت که شعر، زبان تئاتر بود و کم‌کم تغییر کرد. یعنی مردم در همه جای دنیا با شعر ارتباط برقرار می‌کنند و مردم ما هم که همسایه سعدی و حافظ و نظامی و عطار و فردوسی هستند، از این قاعده مستثنی نیستند.

این شاعر آیینی و انقلابی در گفتگو با ما عنوان کرد..!
4.00/55
امتیاز 4.00 ( 1 رای )
اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است