آن زمان که نامش در آلبوم «پرچم سفید» محسن چاوشی به چشم مخاطبان خورد شاید خیلیها تصور نمیکردند که او بتواند در بازار موسیقی پاپ به عنوان یک تنظیمکننده، کارش را ادامه دهد. چون از یک سو جوان بود و از سوی دیگر خیلیها او را با مقوله خوانندگی و نام هنری «امیراکس» شناخته بودند. اما «امیر جمالفرد» موفق شد پس از آن آلبوم چند همکاری موفق دیگر با محسن چاوشی و سایر خوانندهها نظیر حامد زمانی داشته باشد. او چندی پیش هم در آلبوم «یادم تو را فراموش» با صدای مازیار فلاحی حضور داشت و قطعاتی را برای این خواننده تنظیم کرده بود. حالا این روزها امیر جمالفرد دوباره روی خوانندگی متمرکز شده و به نوعی میتوان گفت که این حیطه، پنجاه درصد دغدغههایش شده است. این تنظیمکننده و خواننده چندی پیش مهمان دفتر سایت «موسیقی ما» بود و با هم درباره کارهای اخیرش و برنامههایی که برای آینده دارد گپ زدیم. بحث درباره جزئیات همکاری با محسن چاوشی و همچنین بیان نظرات امیر جمالفرد درباره سایر تنظیمکنندهها از جمله نکات دیگر این گفتگو بود که متن کامل آن اکنون پیش روی شما قرار داد:
- *کاراکتر آرام و بی سر و صدایی دارد که نشان میدهد که بچه درسخوان بودی ولی چه شد که وارد موسیقی شدی؟!
بچه درسخوان بودم! (خنده) اما همان زمان موسیقی را هم دوست داشتم. مشکل بزرگ این بود که به کلاس میرفتم و میگفتم همه چیز را بلد هستم و بدون مطالعه سر جلسه امتحان میرفتم. در دبیرستان ریاضی خواندم و دانشگاه هم نرم افزار کامپیوتر ولی موسیقی از هفت سالگی با من بود. پدرم یک کیبورد برایم خریده بود که به آن ارگ میگفتند. یکی از اقوام ما در جمعهای خانوادگی دو آهنگ را به من یاد داد و موسیقی برایم از همان ارگ کوچک شروع شد و ارتباط خوبی با این هنر برقرار کردم.
- *چه کارهایی آن زمان گوش میکردی؟
آهنگهای خارجی و خصوصاً قطعاتی که گرایش به الکترونیک داشت را خیلی دوست داشتم. «رابرت مایلز» آن زمان آلبومش را منتشر کرده بود و با اینکه کلام نداشت، نت به نت کارهایش را حفظ بودم. در همان سالها «متالیکا» هم گوش میدادم.
- *زمان نوجوانی تو با دوران طلایی موسیقی پاپ همراه بود. کارهای خوانندههای پاپ را هم گوش میکردی؟
کارهای پاپ داخلی را گوش نمیکردم و برایم جذاب نبودند.
- *آن زمان ساکن تهران نبودی. درست است؟
بله من ساکن قزوین بودم و همان سالها با دو نفر از دوستانم استودیویی راهاندازی کردیم و یکی از اولین استودیوهایی آن شهر محسوب میشد.
- *چند ساله بودی؟
حدوداً ۱۶ سالم بود و همان سالها در حال آشنایی با نرمافزارها و تجهیزات جدید هم بودم. شروع به کار استودیوی ما تقریبا با آن آلبوم «کاوه یغمایی» که «سیروان خسروی» برایش میکس و مستر کار کرده بود همراه شد. کاوه یغمایی را میشناختم و کارهایش را دوست داشتم و گریز ریزی هم به موسیقی راک میزدم. کارهای «کریس دیبرگ» را هم پیگیری میکردم. آن زمان آلبوم گروه اوهام را هم حفظ بودم. در ادامه سیروان خسروی آلبوم «تو خیال کردی بری» را منتشر کرد و همان دوره هم قطعه «وایسا دنیا» رضا صادقی را تنظیم کرده بود. سلیقه سیروان خسروی را دوست داشتم و دارم چون به نظرم با بازار موسیقی متفاوت است. اما آن سالها خیلی حرص میخوردم!(خنده)
- *از دست سیروان؟!
نه برعکس . من سیروان و سلیقهاش را واقعاً دوست دارم. خیلیها به استودیوی ما میآمدند و میگفتند چقدر این قطعه رضا صادقی با کارهای گذشتهاش متفاوت است. وقتی دلیل تفاوت این کار را از آنها میپرسیدم تقریباً هیچکسی به تنظیمکنندهاش اشاره نمیکرد. من حرص میخوردم که چرا تنظیمکننده را نمیشناسند و متوجه نیستند که چه کسی عامل این تفاوت است. وقتی دیدم کسی به تنظیمکننده اهمیت نمیدهد به فکر خواندن افتادم. یک کار برای خودم ساختم و آن را با نام هنری amirox منتشر کردم. نکته جالب اینکه همیشه سیروان را تحسین میکردم که با وجود توانایی و خلاقیت در تنظیم، خوانندگی را هم به شکل جدی دنبال میکند. اتفاقاً برای عکاسی این کار نزد «محسن عسگری» رفته بودم و او عکاس خوانندگانی نظیر محسن چاوشی و مازیار فلاحی بود. او کارهای من را گوش کرد و پسندید. محسن عسگری کار من را برای محسن چاوشی ارسال کرده بود و یک روز پس از پخش قطعه خودم، به دفتر محسن چاوشی رفتیم.
- *پس میتوانیم بگوییم سیروان خسروی الگوی تو بود؟
سیروان را خیلی دوست دارم و باعث افتخار است اگر بگویم او الگوی من بوده است. اما سیروان خسروی مهمترین هنرمند ایرانی بود که در سلیقه من تأثیر داشت ولی الگوی من همیشه موسیقیهای خارجی بود.
- *در دورهای که کارهای خارجی را دنبال میکردی، به دنبال تحقیق و ارتقای دانش خودت هم رفتی؟
بله. آن زمان فضا محدودتر بود و اینترنت و شبکههای اجتماعی وجود نداشت. راستش را بخواهی هیچ جای ایران آموزشگاهی برای آموزش موسیقی الکترونیک وجود نداشت. چون هنوز این ژانر ارائه نشده بود که کسی بخواهد آن را آموزش دهد. چند قطعه از بهروز صفاریان که تنظیم الکترونیک داشت را دوست داشتم و واقعاً لذت میبردم. بهروز صفاریان یکی از بهترین تنظیمکنندههای ایران و تکرارنشدنی است. همچنین از آلبوم «شبح» که او برای برادرش تهیه کرده بود لذت میبردم.
- *از اوایل دهه هشتاد موسیقی الکترونیک رواج پیدا کرد.
رواج پیدا کرد ولی فقط چند نفر تولیدکنندگان این کار بودند.
- *شاید کم بودند ولی از اواسط دهه هشتاد این نوع تنظیم و موسیقی گسترش چشمگیری داشت.
قبل از قطعه تو خیال کردی بری، موسیقی الکترونیک نداشتیم و هیچ مشابه ایرانی وجود نداشت.
- *چرا عنوان امیراکس را انتخاب کردی؟
حروف O و X را همیشه دوست داشتم. اگر دقت کرده باشید یک برند وجود دارد که عکس یک بوفالو است و به آن بوفالو OX میگویند. آن سالها این نکته در ذهنم بود که aligator به معنای تمساح میشود و اسم کوچک آن هنرمند علی بود، من هم تصمیم گرفتم پسوند OX را برای نام هنری خودم انتخاب کنم.
- *پس از اولین قطعهای که منتشر کردی و ظاهراً با استقبال محسن چاوشی هم همراه شد تصمیم نگرفتی راهت را به سمت خوانندگی ببری؟
باید از ابتدا به سمت خوانندگی میرفتم اما از همکاریهایی که کردهام پشیمان نیستم و تک تک قطعاتی که تنظیم کردهام را دوست دارم. البته کارهایی که برای محسن تولید کردهام را هیچ وقت برای فضای خوانندگی خودم نمیساختم. چون این قطعات مختص فضای خواندن خاص محسن چاوشی بود.
پس از آلبوم اول محسن چاوشی که با او کار کردیم، حامد زمانی نزد من آمد و به دفتر «محسن رجبپور» رفتیم. چون حامد زمانی با محسن رجبپور قرارداد یک آلبوم داشت. محسن رجبپور به من گفت آهنگ تو را گوش کردهام و اتفاقاً در دفترش هم آن کار را داشت. او گفت که پس از همکاری با حامد، قرارداد خوانندگی با خودت را میبندیم. پیشنهاد خوبی در آن سال برای من بود ولی همان دوره شدیداً درگیر کارهای محسن بودم و به خوانندگی بها ندادم.
- *کاری ندارم با چه آدمهایی در مقوله تنظیم کار کردی ولی مشخص است که بابت عدم پیگیری خوانندگی ناراحت هستی.
از کارهایی که تا الان تولید کردهام رضایت دارم و ناراحت نیستم. به نظرم باید درصد فعالیتم در خوانندگی و تنظیم را شصت به چهل یا پنجاه پنجاه میکردم. الان برنامهای که دارم دقیقاً همین پنجاه پنجاه است.
- *به نظرم الان کار تو کمی سخت باشد. چون کاراکتر تو در زمینه تنظیم برای مخاطبان شکل گرفته و اگر بخواهی امیر جمالفرد خواننده را هم به آنها معرفی کنی کارت سخت خواهد شد.
قطعاً همینطور که میگویی هست ولی کار خوب و متفاوت جای خودش را باز میکند.
- *نکته این است که تا کنون به جز سیروان، هر تنظیمکنندهای که وارد عرصه خوانندگی قطعه هیت و موفقی منتشر نکرده است.
اولین ورود من به عرصه موسیقی با خوانندگی بود و من قصد ندارم کار معمولی بخوانم.
- *چند سال پیش در مصاحبهای گفته بودی که آغاز کار هنری من با محسن چاوشی بوده است. این جمله جالب و کمی عجیب بود. چون معمولاً تنظیمکنندههای ما اسم یک خواننده را به این شکل عنوان نمیکنند تا زیر سایه شهرت او نروند.
جمله من یک کلمه اضافه ترهم داشت! ورود من به عرصه حرفه ای موسیقی، با محسن چاوشی بود و به این قضیه افتخار میکنم. همیشه هم قدردان او هستم چون حمایت کرد و پا به پای من زحمت کشید و وقت گذاشت.
- *و ریسک هم کرد.
قطعاً همینطور است. زمانی که نزد محسن چاوشی رفتم، دوره تولید آلبوم پرچم سفید بود. او گفت فضای کارهایت را دوست دارم و این آلبوم را باید میکس و مستر کنیم و این قطعات هم برای تنظیم داریم. آن زمان کمی برایم همکاری با محسن چاوشی سخت بود چون او در سطح اول موسیقی کشور قرار داشت و در فوکوس رسانهها و منتقدان و طرفداران زیادش بود. آلبومی که محسن چاوشی با کوشان حداد جمع کرده بود را خیلی دوست داشتم و خوشحال بودم که زیرصدای محسن یک موسیقی الکترونیک با کیفیت است. آلبوم پرچم سفید چالش سختی برای من بود و خدا را شکر نتیجه خوبی داشت و آلبوم بعدی را کار کردیم. خوشحال هستم که در آلبوم پرچم سفید ، من خود آن سیزدهم و پاروی بی قایق حضور داشتم و همیشه از همکاری با محسن چاوشی لذت بردم.
- *انتظار میرفت همکاریهای شما بیشتر شود و تداوم داشته باشد.
قرار بود یک قطعه در آلبوم امیر بیگزند هم تنظیم کنم اما متأسفانه یک مشکل کوچک خانوادگی برایم پیش آمد و دو سه ماه درگیر بودم. تنظیم کار «شرمساری» دست من بود که الکترونیک بود و خودم و محسن دوست داشتیم اما نتوانستم آن را به مرحله اخذ مجوز برسانم و تمام نشد. در ادامه هم وارد پروژههای شخصی خودم و همکاری با مازیار فلاحی شدم. شاید دوباره با محسن چاوشی همکاری کنم و مشکل خاصی وجود ندارد.
- *نکتهای که در تنظیمهای تو برای محسن وجود دارد دو فضا بیشتر توجه من را جلب کرد. یا تنظیمهایت برای او یک عصبانیت و خشونت خاصی دارد یا فضای غمگینی دارد.
اغلب تنظیمهای من برای محسن در همین دوفضا است. کار خواب یک اثر عاشقانه با تنظیمی وهمآلود و کمی غمگین و البته رویایی است. «غلط کردم غلط» در عین حال که عاشقانه است، یک انزجار و پشیمانی را هم نشان میدهد. در همان تنظیم هم دو فاز متفاوت داریم. یک بخش آرام است و محسن هم آرام میخواند و در فاز بعدی که او روی اکتاو خواندن میرود، آهنگ هم همان جا اوج میگیرد.
- *سوالی که همیشه از دوستان محسن چاوشی پرسیده میشود این است که او چطور میخواند؟
محسن چاوشی بی نظیر میخواند.
- *اگر پای او به استیج برسد روند موفقیتهایش به همین شکل خواهد بود؟
قطعا همینطور است. به سختی میتوانید جلوی محسن چاوشی بنشینید و با خواندن او گریه نکنید. چون احساس محسن وقتی میخواند وصف نشدنی است. گاهی اوقات او در بین تولید کارهای جدید و برای آنتراک، کارهای قدیمیاش را میخواند و نمیتوانستیم جلوی اشکهایمان را بگیریم. اجرای زنده محسن فوق العادست و بسیار تأثیرگذار. امیدوارم به زودی زود، طرفدارانش بتوانند از نزدیک صدای او را بشنوند چون یک تجربه خاص است.
- *در ادامه یکی از همکاریهای خبرسازی که داشتی با حامد زمانی بود. اما تا پیش از این توضیح چندانی درباره نحوه آشنایی با او عنوان نکرده بودی.
شروع آشنایی ما از همان زمانی بود که برای آلبومش با محسن رجبپور صحبت کردیم. قرارداد حامد با ایشان به مشکل خورد و او فضای کارش را عوض کرد و به سمت فضای سیاسی و مذهبی آمد تا اینکه حدوداً سه سال پیش تهیهکنندهاش با من تماس گرفت. با حامد هم صحبت کردیم و همکاریام با او را دوست داشتم و دارم. فضای خواندن حامد و ژانر و سیاستهای کاری او مرتبط با خودش است و من تلاش کردم نقشم به عنوان یک تنظیمکننده را به درستی ایفا کنم. اگر دقت کنید کارهایی که با حامد تولید کردم دقیقاً برای همان فضا و کلام و صدا است و شاید تنظیمهایی که با او داشتم را برای کارهای خودم، انجام ندهم.
حامد زمانی منتقد دارد ولی موافقان زیادی هم دارد. شاید منتقدان حامد زمانی باور نکنند که او این حجم از طرفدار را دارد. من به عنوان تنظیمکننده کار خودم را انجام دادم و اعتقادات او را قبول دارم چون کارهای حامد برخلاف عرف و شئونات اسلامی و جامعه نیست. حامد مسئول سیاست کاری خودش است اما مسیری که میرود اشتباه نیست به همین دلیل کار کردن در کنار او مشکلی ندارد.
- *فکر کنم اولین تجربه حضورت روی صحنه هم با حامد بود. درست است؟ چون معمولاً تنظیمکنندهها پروژه را آماده میکنند و روی صحنه نمیروند.
بله اجراهای زیادی با حامد داشتیم . کنسرتهایی که با حامد داشتیم تجربههای خوبی بود و برایم جذابیت داشت. اما در یک دوره دیدم که در حال دورشدن از تنظیم و خوانندگی است دور میشوم و به این نتیجه رسیدم پیشرفتی که در خوانندگی و تنظیم میتوانم داشته باشم در کنسرت نیست چون کنسرت فقط تکرار است. این جمله محسن چاوشی هم هست. چون یک بار با او در مورد کنسرت صحبت می کردیم محسن گفت ، اجرا برای زمانی است که من حرف جدید ندارم و فقط میخواهم کارهای قبلی را بخوانم و هر وقت بخواهم حرفهای قبلی را تکرار کنم روی صحنه میروم.
- *ارتباطت با حامد این روزها چطور است؟
هنوز دوست هستیم و چند کار منتشر نشده هم داریم.
- *چون او این روزها برای تنظیم قطعات آلبومش با چند تنظیمکننده دیگر هم وارد همکاری شده و به نظر میرسید مشکلی وجود دارد که او با دیگران هم در حال کار است.
اینکه کل آلبوم را من جمع کنم کار درستی نبود و با اینکه تنظیمکنندهای فول آلبوم کار کند مشکل دارم.
- *پس از همکاریهایت با محسن و حامد زمانی و خصوصاً اینکه اغلب کارهای حامد پخش تلویزیونی داشت، تصور من این بود که امیر جمالفرد به یک تنظیمکننده پرکار تبدیل شود. اما چرا اینطور نشد؟
زمان تولید من کوتاه نیست و از این مهمتر اگر نتوانم یک شعر و ملودی را درک کنم، به سراغ آن اثر نمیروم. الان مشغول یک کار با «بابک جهانبخش» هستم. او یک ملودی و شعر برای من فرستاد و زمان خواستم تا گوش کنم. نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که روی یک شعر و ملودی دیگر کار کنیم و این برقراری ارتباط برای من بسیار اهمیت دارد. من تنظیمکنندهای نیستم که تکرار سبک کنم و اگر همه کارهای من را بررسی کنید محال است دو قطعه تکراری پیدا کنید. حتی به سختی اِلِمان مشابه دارند. من تنظیمکننده صرفاً یک سبک خاص نبودم که بگویند اگر فلان مدل تنظیم خواستید سراغ امیر جمالفرد بروید.
- *حس میکنم این نوع ایده و تفکر چون جوان هستی در تو وجود دارد. همه تنظیمکنندهها چنین دیدگاهی دارند اما پس از چند سال به شهرتی که میرسند بیشتر به دنبال چرخه مالی کارهایشان هستند.
خدا را شکر مشکل مالی ندارم که هرکاری را تنظیم کنم و به همین دلیل همیشه دوست دارم کارهایی که تنظیم میکنم را دوست داشته باشم. همین موضوع باعث شد تا با همه کار کردن و هر کاری کردن را کنار بگذارم. من یک پروژه نظیر خواب برای محسن چاوشی تولید کردم و شاید هرکسی اگر جای من بود ده مورد مشابه آن را تولید میکرد. اما من پروژه یک آهنگ را پس از انتشارش، هرگز باز نمیکنم. نکته جالب این است که همیشه تلاش میکنم علاوه بر تغییر در ادوات، میکسهای خودم را هم تغییر دهم تا عین هم صدا ندهند.
- *فکر میکنی تا چه زمانی این روند ادامه داشته باشد؟
تا همیشه.
- *اگر یک روز امیر جمالفرد حس کند ایده جدید ندارد و به تکرار رسیده چطور؟
اگر شعر و ملودی متفاوت باشد، تنظیمکننده هم ایدهپردازی میکند. هر زمان شعر و ملودی جدیدی به دستم برسد قطعاً فکری به حال آن میکنم. این نکته را هم بگویم که شاید یکی از دلایل پرکاری برخی تنظیمکنندهها شباهت کارهایشان باشد. چون زمان کمتری برای تولید صرف میکنند و میتوانند با هرکسی کار کنند. تعداد کمتری از من کار پخش خواهد شد و همکاریهای کمتری خواهم داشت ولی شما خودتان یک مرتبه همه تنظیمهای من را گوش کنید تا دقیقاً به این نکته برسید که اصلاً به هم ربطی ندارند.
- *پس منتقد تنظیمکنندههای فعال بازار هستی.
پرکاری برای تنظیمکنندهها منجر به کاهش سطح هنری تولیدات است. مثل این است که سراغ یک طراح لباس برویم و او بر اساس قد، سایز، وزن، رنگ پوست و کاراکتر ما طراحی کند و خیلی هم جذاب باشد. اما همین طراح اگر پرکار باشد فقط در کارهای بعدی سایز را اندازه میگیرد و هنر و دقتی به خرج نمیدهد. شاید او در همان ابتدا یک مرتبه هنر را خرج کرده باشد اما در کارهای بعدیاش وجود ندارد. طی این چند سال خوانندههایی کار برای تنظیم به من دادند و به خودشان هم گفتم که تا پایان تنظیم کردهام ولی به دلیل اینکه خودم آن کار را دوست نداشتم، پاکش کردم.
- *چرا اینقدر آرمانگرا هستی؟!
خوشحالم که تا الان با این طرز فکر به مشکل برنخوردم و همه کارهایی که تولید کردهام را دوست دارم. اگر من هنری دارم باید در هر قطعه آن را خرج کنم در غیر اینصورت صرفاً یک اپراتور هستم که پول گرفتهام و یک کار را به انتها رساندهام. در حالی که برای من نوع به پایان رسیدن یک اثر مهم است.
- *یک مقدار درباره همکارانت در بازار موسیقی صحبت کنیم. به اعتقاد من تنظیمکنندهها در حال حاضر دو گروه هستند. یک سری چهرههایی که در دهه هشتاد فعالیت خود را آغاز کردند و به شهرت رسیدند و الان باسابقه محسوب میشوند. گروه بعدی هم چهرههای جوانی هستند که در چند سال اخیر کارشان گرفته و موفق شدهاند. تا چه کارهایشان را دنبال میکنی و با کدام یک از همکارانت ارتباط داری؟
در فلش مموری ماشین من همین الان شاید فقط سه قطعه ایرانی باشد و کلاً موسیقی ایرانی خیلی گوش نمیکنم.
- *آن سه قطعه برای چه کسانی است؟
برای یکی از بهترین دوستان من است که سالها قبل همکاری داشتیم ولی در ادامه روند کاری هر دو ما تغییر کرد ولی الان کارهای بسیار خوبی در دست تولید داریم. «سینا رفیعی» یکی از بهترین خوانندههایی است که تا الان با او کار کرده ام چون واقعاً خوب میخواند و به زودی کارهایه خبر ساز بسیاری باهم تولید و پخش خواهیم کرد.
- *برگردیم به همان بحث تنظیمکنندهها و پاسخت ناقص ماند!
برخی تنظیمکنندهها سعی میکنند کارهایشان مدرن باشد اما خلاقیت و فضای الکترونیک در آنها وجود ندارد و به همین دلیل برای من کارهایشان جذابیت ندارد.
- *کارهای کوشان حداد هم اینطور است؟
کوشان حداد یکی از بهترینهای موسیقی الکترونیک است و کارهایش را همیشه گوش میکنم چون رنگ خاصی دارند.
- *مهران عباسی؟
او کارهای خوبی دارد و فقط دو قطعه از تنظیمهایش را شنیدهام. یک ریمیکس برای محسن یگانه زده بود که دوست داشتم.
- *آرون حسینی؟
تا حدودی او را میشناسم.
- *در بین تنظیمکنندههای نسل جدید موسیقی چهرههایی نظیر مسعود جهانی و حامد برادران حضور دارند که علاوه بر تنظیم، مدیریت هنری در پروژههای خود انجام میدهند و پرودیوسر هستند. چند خواننده و گروه این دو هنرمند در حال حاضر به شهرت زیادی رسیدهاند و کارهایشان موفق بوده است. درباره آنها چه نظری داری؟ چون اغلب تنظیمهای آنها الکترونیک هم هست.
آنها به دنبال تولید یک اثر موفق از همه جوانب نظیر شعر و ملودی و ترانه و وکال هستند و دنبال ارائه یک تنظیم خاص نبودند قطعا و به نظر من کار درستی انجام دادهاند و یک دلیل هم دارد. مسعود جهانی و حامد برادران تمام توان مطرحشدن خودشان در عرصه خوانندگی را با خوانندههای دیگر به اشتراک گذاشتند. آنها قطعاً میتوانستند خودشان خوانندههای موفقی باشند. حامد برادران که گاهی کارهایی را میخواند و یقیناً میتوانست خواننده موفقی باشد اما تصمیم گرفت توانش را با دیگران به اشتراک بگذارد. نمیدانم مسعود جهانی هم کاری را میخواند یا نه ولی قطعاً او هم میتوانست در این زمینه خوانندگی موفق باشد.
تا الان کارهایی که من انجام دادهام صرفاً در آنها نقش تنظیمکننده را داشتهام و در انتخاب ملودی و شعر و صدای خواننده نقشی نداشتم. در کارهای جدیدی که انجام میدهم سعی میکنم در بخشهای دیگر هم دخالت کنم.
- *با توجه به موفقیت این چهرهها به فکر نیفتادی تو هم یک خواننده جوان را به این شکل مطرح کنی؟
به این فکر افتادم اما دو نفر برایم از همه مهمتر بودند و همه زمانم را برای این دو نفر صرف خواهم کرد. یکی خودم هستم! و دیگری هم سینا رفیعی است.
- *سینا رفیعی خواننده تازه کاری نیست. او قبلاً هم آثاری را منتشر کرده بود.
کارهایش به محدودترین حالت ممکن در آن سالها پخش شد اما بازخوردهای خوبی از سوی مخاطبان و تهیهکنندهها دریافت کرد. ما در آن زمان نتوانستیم به بذری که کاشته بودیم رسیدگی کنیم تا گل بدهد.ولی به طور یقین از تمام پتانسیل و تجربه های این سالها استفاده میکنیم تا بهترین آثار رو امسال ارائه کنیم . از حالا نوید یک اتفاق عجیب و دوست داشتنی به نام سینا رفیعی رو به همه اعلام میکنم.
- *آلبوم مازیار فلاحی چندی پیش منتشر شد و بعداً درباره جزئیات و نقد این اثر صحبت خواهیم کرد. اما همکاری و ارتباط تو با او از کجا شروع شد؟
مازیار فلاحی خواننده بسیار پراحساسی است و صدای دلنشینی دارد. کارهای او را در زمان آلبوم قلب یخی گوش کرده بودم. او قطعهای به نام «لیلا» دارد که خیلی دوستش داشتم. مازیار فلاحی همیشه خلاف جهت بازار موسیقی حرکت کرده چون همه تلاش میکنند تنور بخوانند اما او همیشه فوسه میخواند و این کار را به بهترین شکل انجام میدهد. همکاری من و مازیار به واسطه «علی ثابت قدم» شکل گرفت. من و علی سالها با همدیگر دوست هستیم و شاعر بخش عمده کارهای مازیار بوده و هست. او یکی از بهترین شاعرهایی است که در زندگی دیدهام و کلام بسیار با نفوذ و خاصی دارد.
مازیار فلاحی کارهای من با محسن چاوشی گوش کرده بود و دوست داشت و توانستم با او ارتباط حسی و دلی برقرار کنم.
- *در تنظیمهایی که با مازیار داشتی به نظر میرسید قصد داشتی تغییرات عمدهای در مدل کارهایش انجام بدهی. مثلاً یکی از نمونههایش همان قطعه «دست بزن» است.
قطعاً این برنامهریزی و خواست خود مازیار هم بوده که با حفظ مدل خواندنش، در تنظیمهایش فضای متفاوتی را تجربه کند. در چالشی که با هم به این جمع بندی رسیدیم. فضاهای کاری او همیشه آکوستیک بود اما من تلاش کردم لطافت خواندنش را در کارهای الکترونیک او لحاظ کنم.
- *برخی از تنظیمکنندههای ما علاوه بر مارکت داخلی، همیشه به فراتر از مرزهای ایران هم نگاه میکردند و تلاش داشتند همکاریهای بینالمللی انجام دهند یا در فستیوالهای خارجی شرکت کنند. افق نگاه امیر جمالفرد کجا است؟ دوست داری خارج از مرزهای ایران را هم تجربه کنی؟
محال است یک قطعه با کلام فارسی در سطح بینالمللی مطرح شود. هر زمان هم که خوانندگان ما به زبان انگلیسی کار خواندهاند اصلاً مورد توجه شنوندگان خارجی قرار نگرفته است. در زمینه موسیقی بیکلام هم من فعالیت چندانی ندارم چون همیشه کلام را دوست دارم.
- *پس یعنی به دنبال اتفاقات بزرگ و همکاریهای بینالمللی نیستی؟
دوست دارم اتفاقات بزرگ در داخل کشور رقم بزنم اما نگاه بینالمللی به فعالیتهایم ندارم.
- *فکر نمیکنی محدود شدن به مارکت داخلی صرفاً یک چرخه تکراری باشد؟
حضور در فستیوالها یا مارکت بینالمللی برای ما بسیار سخت است. اما یک نکته مهم وجود دارد آن هم اینکه معروفترین تنظیمکنندههای خارجی زمانی به شهرت رسیدهاند که یک کار با کلام با یک خواننده یا اصطلاحاً فیت تولید کردهاند. مثلاً دیوید گوئتا ، زدد ، اسکلیرکس زمانی مطرح شدند که با یک خواننده کار فیت منتشر کردند . البته این سوال را از شما دارم که کلاً به نظر خودتان امکان دارد تنظیمکنندهای از ایران یک کار هیت بینالمللی تولید کند؟
- *منظور من صرفاً کار هیت نیست. همین که یک هنرمند به فستیوالی برود یا با شرکتهای خارجی برای همکاری مکاتبه داشته باشد میتواند دایره کارهایش را گستردهتر کند.
هیچ کسی از فستیوال نمیتواند با جاستین بیبر همکاری کند. تیستو، دیوید گوئتا یا زد و… کل زندگی خودشان را براساس موسیقی بیکلام تنظیم کردند و کار ساختند و منتشر کردند. ما اصلاً چنین کارهایی نمیتوانیم انجام دهیم. اینکه شما در یک سایت ثبت نام کنید و یک وکال بگیرید و روی آن کار تنظیم کند نتیجهای برایتان نخواهد داشت. تیستو و دیگران در چنین سایتهایی فعالیت نمیکنند و هیچ وقت هم نتیجه جهانی برایمان نخواهد داشت.