خوش آمدید - امروز : چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
کارل ماریا فن وبر

کارل ماریا فن وبر

كارل مریا فن وبر Carl Maria von Weber در ۱۸ دسامبر ۱۷۸۶ از یك خانواده هنرمند در ایالت هلشتاین به دنیا آمد . چهار تن از افراد این خانواده در موسیقی اهمیت یافتند . دو نفر از آنها آلویزیا و كنستانس دختر عموهای كارل خواننده اپرا بودند كه یكی از محبوبه و دیگری زن موتسارت شد .

پدر كارل نیز مرد هنرمندی بود و می خواست فرزندش را كودك نابغه ای تربیت كند اما تحصیلات وبر به طور منظم صورت نگرفت با این حال به واسطه استعداد فوق العاده ای كه داشت به زودی به تصنیف آهنگ پردات و در سیزده سالگی شش فوگ كوچك Fuguette برای پیانو ، چند سونات ، یك مس و یك اپرا كمیك نوشت ولی این آثار در یك حادثه حریق از میان رفت .

در سال ۱۸۰۰ وبر اپرای «دختر جنگل» را تصنیف كرد و در همین سال اپرای دیگری به نام «پتر شمل Peter Schmoll و همسایگان» به وجود آورد كه مورد توجه بسیار واقع شد و امروز اورتور این اپرا غالباً در كنسرت ها اجرا می شود . اما وبر هنوز تحصیلات كافی در موسیقی نداشت به این جهت در ۱۸۰۴ به وین رفت و نزد آبه فوگلر دوست بتهون به تحصیل موسیقی مشغول شد پس از پایان تحصیلات در هجده سالگی به رهبری اركستر تآتر برسلاو منصوب شد و در آن شهر نخستین اپرای افسانه ای «روبتسال Rubezahl» را نوشت .

از سال ۱۸۰۷ تا ۱۸۱۰ وبر دوره خوشی در اشتوتگارت گذرانید به همین جهت اكثر آثار او در این دوره دارای لحن نشاط آور و تمسخرآمیز است . اما برای امرار معاش خود دست به كارهای ناروا زد و یك بار به تهمت كلاهبرداری زندانی و تبعید شد و در نتیجه به جز اپرای «سیلوانا» بقیه آثارش ناتمام ماند .
پس از این دوره وبر از خطاهای جوانی دست كشید و به مطالعه كتابهای فلسفی به خصوص آثار كانت و شلینگ پرداخت و مصمم شد راه نوی در موسیقی اختیار كند و به این قصد اپرا كمیك یك پرده ای جدیدی به نام «ابوحسن» تصنیف كرد . وقتی سپاهیان ناپلئون به آلمان هجوم آوردند وبر تحت تأثیر احساسات خود یك سرود جنگی «لیر و شمشیر» و یك كانتات میهن پرستانه «پیكار و پیروزی» تصنیف كرد . اما بزرگترین خدمت او به وطنش از سال ۱۸۱۶ هنگامی كه به ریاست تآتر درسدن منصوب شد صورت گرفت زیرا او توانست با همه مشكلاتی كه در پیش داشت اپرای رمانتیك آلمان را تأسیس كند .

ایجاد اپرای آلمان

پیش از وبر سه آهنگساز بزرگ آلمان هندل ،گلوك و موتسارت در موسیقی اپرا آثار برجسته به یادگار گذاشته بودند اما هندل تحت تأثیر موسیقی انگلستان ،گلوك تحت تأثیر اپرای فرانسه و موتسارت تحت تأثیر سبك ایتالیایی واقع شد . در زینگ شپیل Singspiel آلمان نیز آهنگسازانی مانند كایزر ، موتسارت و بتهون كار كرده بودند ولی آثار آنها نمی توانست پایه محكمی برای اپرای آلمان باشد .

وبر برای ایجاد اپرای آلمان افكار و عقاید هردر Herder را مطالعه كرد و ادبیات جدید آلمان به خصوص آثار گوته و شیللر از نظر او پنهان نماند و بالاخره با آشنایی و معاشرت هوفمان Hoffmann داستانسرای رمانتیك راه جدیدی برای منظور خود پیدا كرد . با این مقدمات وبر موضوع اپرا را از افسانه های قدیم آلمان انتخاب كرد و در سال ۱۸۲۱ توانست نخستین اپرای بزرگ آلمانی راتحت عنوان فرایشوتسDer Freischutz (تیرانداز) به وجود آورد.

از اختصاصات این اپرا تنوع ضرب و ملودی ، بسط یك فرم جدید هم آهنگی كامل اركستر و آواز و استفاده از خاصیت سازها برای توصیف صحنه های شاعرانه و طبیعی بود . در این مورد وبر به خصوص كلارینت و كر را به كمال استادی به كار برده است . در قسمتهای آوازی وبر به جای بل كانتوی ایتالیایی تكنیك آوازی جدید و مشكلی به سبك لید و ترانه های آلمانی به وجود آورد و در بسیاری موارد از دیالوگ «صحبت های دو نفری» طبق سنن نمایش آلمان استفاده كرد . در تقسیم بندی صحنه های اپرا به جای پیروی از قواعد آریای ایتالیایی طبق مقتضیات داستان صحنه های اپرا را تعیین كرد .
اما این اپرای جدید برای مردم آن عصر بسیار «مدرن» و غیرقابل فهم بود به طوری كه حتی یكی از نویسندگان بزرگ رمانتیك مانند تیك ، فرایشوتس را «در ردیف بد آهنگ ترین اپراهایی كه تا آن زمان روی صحنه آمده» می شمرد . با این حال وبر قدم دیگری در پیشرفت منظور خود گذاشت و در سال ۱۸۲۳ اپرای «اویریانته Euryanthe» را در وین به روی صحنه آورد. در این شهر وبر به ملاقات بتهون رسید و از جانب او صمیمانه استقبال شد اما شوبرت كه در نمایش اویریانته حضور داشت آن را اپرای ضعیفی تشخیص داد . اپرای اویریانته شاید از این نظر كه نمایشنامه آن را خانم شاعر بی ذوقی تهیه كرده بود نتوانست اهمیت فرایشوتس را حایز شود . وبر بار دیگر به فكر تصنیف اپرا افتاد و به تصنیف اپرای «ابرون Oberon» پرداخت و در سال ۱۸۲۶ برای اجرای آن به لندن مسافرت كرد و با استقبال شایان انگلیسیها مواجه شد .

اما بر اثر كار فوق العاده و بیماری ریوی صحتش مختل شد . پیش از سفر انگلستان وبر به دوستانش گفته بود «برای معاش خانواده ام باید پول فراهم كنم . من به لندن می روم تا در آنجا بمیرم .» و این پیش بینی به حقیقت پیوست زیرا چند روز پس از نمایش ابرون در ۵ ژوئن ۱۸۲۶ به سن چهل سالگی درگذشت .

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است