خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
خانه » بیوگرافی خوانندگان » آشنایی با بزرگان موسیقی » نگاهی به زندگی و آثار آنتون بروکنر
نگاهی به زندگی و آثار آنتون بروکنر

نگاهی به زندگی و آثار آنتون بروکنر

«آنتون بروكنر» آهنگساز برجسته و بزرگ اتریشی به تاریخ چهارم سپتامبر سال ۱۸۲۴ در شهر «آنسفلدن» (Ansfelden) چشم به جهان گشود. می توان گفت كه او در واقع در همان سالی به دنیا آمده است كه «اسمتانا» در سرزمینی كه امروزه جمهوری چك نامیده می شود، چشم به جهان گشود؛ در روزگاری كه تنها سه سال تا مرگ تاسف بار «لودویگ ون بتهوون» زمان باقی مانده بود. آنتون نخستین مراحل فراگیری موسیقی را زیرنظر پدرش و در سن چهارسالگی آغاز كرد. اولین مرحله از روند پرورش استعداد خارق العاده او تا هشت سال بعد یعنی تا سن دوازده سالگی اش كه سرپرستی تعلیم وی به شخصی به نام «وایس» سپرده شد، ادامه یافت. تقریباً از همین دوران بود كه بروكنر نخستین تجربیات اش را در زمینه خلق موسیقی و تصنیف قطعات سازی از سر گذراند. در سال ۱۸۳۷ پدر آنتون چشم از جهان فروبست و این در حالی بود كه فرزندش تازه به سن سیزده سالگی رسیده بود. مرگ پدر موجب تغییراتی در روند زندگی آنتون گشت و مجبور شد تا به دلایلی، معلم تازه ای برای خود انتخاب كند. آنتون در آن دوران در «سن فلورین» در گروه كر آواز می خواند، معلم جدید خود را از میان اساتید همان جا برگزید. معلم او كسی نبود مگر «مایكل آرنت» كه سمت سرپرستی گروه كر «سن فلورین» را نیز برعهده داشت. این دوران مصادف با وقایع مهم و تكان دهنده ای در تاریخ موسیقی جهان بود. «فرانتس شوبرت» كه تنها سی و یك سال از عمرش سپری شده بود و می رفت تا با نبوغ حیرت آور و غیرقابل تصور خود انقلابی بنیادین در تاریخ موسیقی جهان به پا كرده و مسیر تحول آن را دگرگون سازد، به فاصله كمی از زمان مرگ «بلینی» درگذشت. البته در همین حال ما شاهد وقایع فرخنده ای هم هستیم چرا كه «كامیل سن سان»، «یوهانس برامز» و «مودست موسورگسكی» در فاصله كوتاهی همچون فرشتگانی نجات بخش، به جهانیان هدیه شده بودند. آنتون بروكنر در سال ۱۸۴۵ یعنی در سن بیست ویك سالگی در مقام دستیار اول رهبر گروه در سن فلورین منصوب شد و از آن پس ما شاهدیم كه وی به دفعات مختلف در مشاغل و پست های مهمی برگزیده شده و سمتی درخور به وی داده می شود. از جمله آثار مهم و ماندنی بروكنر در این ایام، بی شك می توان به قطعه «ركوئیم» (Requim) اشاره ای داشت كه وی در رثای مرگ جانگداز دوست و همراه همیشگی اش «فرانتس سایلر» تصنیف كرده بود و بی شك در جای جای این قطعه آثار اندوه و یاس آهنگساز، ناشی از این مصیبت، هویدا و آشكار است. این واقعه مصادف با ایامی بود كه «فرانتس لیست» كه از مجارستان به آلمان مهاجرت كرده بود، در وایمار، در تدارك و زمینه چینی مجموعه آثار اركسترال برجسته خود تحت عنوان «پوئم سمفونیك»ها به سر می برد. آثاری كه بعدها، به صورت گل سرسبد آثار لیست بدل شدند. ركوئیم مذكور اثر بروكنر به سال ۱۸۴۹ برای نخستین بار در كنسرتی به اجرا در آمد. این سال برای بسیاری از موسیقی دوستان سالی به یادماندنی است؛ سالی كه در آن آهنگساز برجسته لهستانی یعنی فردریك فرانسوا شوپن سرانجام در پی ابتلا به بیماری سل درگذشته بود. پس از اجرای ركوئیم به یك باره سمت ارگ نواز رسمی سن فلورین به بروكنر پیشنهاد شد و او با كمال میل آن را پذیرفت. از آن پس بی شك وضعیت شغلی آنتون از ثباتی بیش از پیش برخوردار شد و لاجرم او توانست در سایه آرامشی نسبی كه به واسطه این امر به دست آورده بود به امور خلاقه در موسیقی بیشتر متمركز شود و بیشتر اوقات آزاد خود را صرف تصنیف و تصحیح آثار خود كند. بروكنر برای نخستین بار در طول حیات خود در سال ۱۸۵۲ از شهر وین دیدن كرد. این شهر فرهنگی از مدت ها پیش از آن، تقریباً پایتخت مقتدر موسیقی در جهان به شمار می رفت. پیش از بروكنر، اغلب چهره های شاخص موسیقی جهان كه به نوعی در خود شهر وین اقامت داشتند به شكلی تلاش می كردند تا ارتباط خود را با این دیار بزرگان فرهنگ حفظ كنند. حتی می دانیم كه امروزه تعداد قابل توجهی از آهنگسازان و موسیقیدانان صاحب نام، پس از مرگ، در همین شهر یا دست كم در خاك اتریش به خاك سپرده شده اند. در حالی كه دیدار از وین، می رفت تا آنتون را تحت تاثیرات مطلوب قرار داده و روحیه ای تازه در وی ایجاد كند، وی به ناگهان با فقدان یكی دیگر از حامیان وفادارش روبه رو شد؛ «مایكل آرنت» معلم و دوست آنتون با مرگ خود چنان تاثیر نامطلوب و ژرفی در روان شاگرد سابق اش برجای نهاد كه آثار این ضایعه ناگوار تا پایان عمر بروكنر در ذهن اش باقی ماند.
پس از گذر اندك زمانی، آنتون بروكنر ترجیح داد تا در «لینز» سمت نوازنده ارگ كلیسای جامع را برعهده گیرد تا شاید از این رهگذر بتواند تا حدی روان دردمند خود ناشی از مرگ حامی همیشگی اش یعنی «مایكل آرنت» را تسلی بخشد. او سرسختانه به كار خود ادامه داد تا اینكه در سال ۱۸۶۱ از كنسرواتوار وین دیپلم افتخار دریافت كرد و در همین هنگام بود كه نگاه وی به سمت شیوه اركستراسیون مدرن كه با سنت ساز بندی آثار اركسترال پیشین تفاوت های عمده ای داشت معطوف شد. او علاوه بر فعالیت های تدریس و نوازندگی، گاهی به عنوان رهبر در اجرای آثار آهنگسازان برجسته معاصرش شركت می جست. از میان آثاری كه در این حین تصنیف كرد می توان به كوارتت زهی، اورتور سل مینور، میساسولمنیس و نیز سمفونی فامینور كه امروزه از اهمیت ویژه ای برخوردار است اشاره نمود. بروكنر در سال ۱۸۶۵ اپرای «تریستان و ایزولده» اثر واگنر را برای نخستین بار در كنسرتی در مونیخ شنید. این اپرا كه از بدو پیدایش اش افق تازه ای را در آهنگسازی و به خصوص در زمینه هارمونی گشوده است و تا به امروز نیز همچنان مورد بحث موسیقی شناسان قرار گرفته، نظر بروكنر را نیز به خود جلب كرد. اولین برخورد شخصی بروكنر و واگنر نیز در همان هنگام صورت گرفت و بی شك موجبات تاثیرات متقابل را در مورد هر دو آهنگساز فراهم آورد. در سال ۱۸۶۷ اولین اختلالات عصبی كه موجب بستری شدن بروكنر شد رخ نمود و به مدت چهار ماه به درازا كشید. در پس آن او فعالیت های تازه ای را در حرفه اش آغاز كرد.
نخستین طرح های «مس فامینور» در همین احوال ریخته شد. از سوی دیگر رهبری تعدادی از آثار واگنر من جمله اپرای «خواننده استاد نورنبرگ» توسط بروكنر انجام شد. در این حین كنسرواتوار وین نیز از او برای تدریس دعوت به عمل آورد و این در حالی بود كه اركستر فیلارمونیك وین از اجرای سمفونی شماره یك بروكنر سر باز زد. اما او كه همچنان به مسیری كه در آهنگسازی انتخاب كرده بود ایمان داشت، تصنیف سمفونی شماره دو خود را با اقتدار تمام آغاز كرد و این بار نیز اركستر فیلارمونیك وین مجدداً از اجرای سمفونی دوم وی خودداری كرد. اما تمام اینها به هیچ عنوان بروكنر را متقاعد نكرد تا تصنیف سمفونی سوم خود را آغاز نكند. همچنین او به بازنویسی بخش هایی از سمفونی دوم پرداخت كه در ۱۸۷۳ برای نخستین بار توسط همان اركستری كه چندی پیش از اجرای آن سر باز زده بود یعنی اركستر فیلارمونیك وین اجرا شد. در این دوران می توان گفت كه بروكنر تمام توان خود را به تصنیف آثار سمفونیك متمركز كرده بود و اصرار داشت كه این روند را همچنان ادامه بخشد، لاجرم كار بر روی سمفونی چهارم را در مدت كوتاهی آغاز كرد. اما همچنان برخورد های ضدو نقیضی علیه سلسله سمفونی های او تكرار شد. اركستر وین مجدداً سمفونی سوم اش را برای اجرا مردود اعلام كرد و واكنش بروكنر همچنان مثل گذشته این بود كه با جدیت تصنیف اثری جدید را از همین فرم آغاز كند؛ یعنی سمفونی پنجم. سال ۱۸۷۶ مصادف است با برگزاری نخستین فستیوال موسیقی بایروت كه در آن برای نخستین بار اپراهای «حلقه نیبلونگ» واگنر به اجرا گذاشته شدند. بروكنر با حضور خود در این فستیوال، خود را كمی از جریان تصنیف پی درپی سمفونی هایش كنار كشید اما طولی نكشید كه مجدداً بیشتر اوقات خود را به آنها اختصاص داد. «گوستاو مالر» نیز در سال ۱۸۷۷ به خیل شاگردان كلاس هارمونی بروكنر پیوسته بود و این در حالی بود كه وی علاوه بر تدریس، ویرایش كلی سمفونی های اول تا پنجم خود را در برنامه كاری خویش قرار داده بود و علاوه بر آن تصنیف «كوئینتت زهی» خود را به پایان رساند. بروكنر سرانجام در سال ۱۸۹۱ از تدریس در كنسرواتوار بازنشسته شد و این در حالی بود كه حین سال های ۱۸۸۱ تا ۱۸۹۶ همچنان به ساختن آثار سمفونیك بعدی خود پرداخته بود.
به جرات می توان گفت كه بروكنر در طول حیات خود هیچ فرمی از فرم های موسیقایی را به اندازه فرم سمفونی جدی تلقی نمی كرد و به همین علت بخش اعظم وقت خود را در دوران شكوفایی استعدادش به تصنیف سمفونی اختصاص داد. آنتون بروكنر در تاریخ یازدهم اكتبر سال ،۱۸۹۶ در حالی كه تنها اندك زمانی از آغاز تصنیف موومان «فیناله» از آخرین سمفونی وی، یعنی سمفونی شماره ۹ سپری شده بود، در سن هفتاد و دو سالگی چشم از جهان فرو بست.

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است