میگویند همه چیز از ضبط یک قطعه مشترک شروع شد و به یک آلبوم ختم شد؛ ختم که نه، چون آنقدر این همکاری برایشان لذتبخش بوده که دوست دارند باز هم آن را تکرار کنند.
میلاد درخشانی و مصباح قمصری، در این سالها از پرکارهای موسیقی ایران بودهاند که اتفاقاً تجربههایشان فقط به یک ژانر و حوزه هم محدود نشده است؛ هم نوازندگی میکنند، هم آهنگسازی و تنظیم و در کنارش صدای خود را هم به گوش مخاطبان رساندهاند. دو موزیسینی که معمولاً ترجیح دادهاند به صورت انفرادی کار کنند؛ هر چند که به قول خودشان علاقهای به تکروی ندارند و یونیک بودن موسیقیشان آنها را به این سمت سوق داده است.
حالا آنها در یک آلبوم با نام «عیش جاودان» با یکدیگر همکاری کردهاند که قرار است به زودی منتشر شود. با آنها درباره این تجربه گفت و گویی داشتهایم.
- * میلاد، فکر میکنم آلبوم «عیش جاودان» اولین همکاری مشترک شما با یک موزیسین دیگر به این شکل باشد. حالا نام آلبوم با حال و هوای این روزهای شما در موسیقی هم سازگار است؟
میلاد درخشانی: بله. در این آلبوم که خیلی به من خوش گذشت و حال و روزم هم کاملاً با نامش سازگار بود. اوایل سال ۹۶ آلبوم بسته شد و الان که به آن گوش میکنم میبینم چقدر زود گذشت و چقدر خوش بودیم.
- * اصلاً این همکاری چطور شکل گرفت؟
میلاد: اصولاً موزیسینها دورادور از هم خبر دارند، نوای موسیقی هم را میشنوند و با هم آشنا هستند. من هم برای ضبط یک قطعه پیش مصباح آمدم و از همانجا معاشرتمان شروع شد. به دلیل اشتراکات زیادی که در بخش موسیقی داشتیم، این دوستی خیلی زود شکلگرفت و بعد از آن هم فکر کردیم بد نیست که با هم گپ موسیقایی بزنیم. این دوستی و مهری که از ابتدا برای این کار وجود داشت باعث شد الان که به آلبوم گوش میکنم، جدای از اینکه چه فیدبکی در گوش شنونده دارد، برای خود من نوای بسیار خوشی داشته باشد.
- * این همکاری از این جهت میتواند جالب باشد که هم مصباح قمصری تمایل دارد از نوازندگی سازها تا آهنگسازی و تنظیم و میکس و مستر کارهایش را خودش انجام دهد هم شما این روحیه را داری…
مصباح قمصری: جرقه که زیاد میزدیم اما خب بامزه هم بود (میخندند). ما حوزه تخصصیمان را کلاً جدا کردیم. بحث تألیف کاملاً دست میلاد بود و من در این بخش تا حد امکان هیچ اظهار نظری نکردم. اما اینکه میگویید تمایل به تکروی داریم، باید بگویم در مورد من که اینگونه نیست و خیلی دوست دارم شخص دیگری هم کمی جور ما را بکشد و به ما کمک کند. اما خب وقتی سبک موسیقی در یک جامعه یونیک میشود، مجبور میشوی خودت خیلی از کارها را انجام دهی. من بدم نمیآمد کسی باشد که به من کمک کند اما الان که نگاه میکنم میبینیم همین رویهای که در پیش گرفتهام بهتر است تا اینکه به واسطه حضور شخص دیگری سبک موسیقی به بیراهه برود. اما خب همکاری با میلاد برای من خیلی شیرین بود. چون جدا از سواد آن موزیسین، شخصیت و رفتار طرف مقابل و ایجاد ارتباط دلی هم برای من اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل هم این آلبوم روی روال و به شکل مطلوبی پیش رفت.
میلاد: مصباح علاوه بر اینکه در این آلبوم نوازنده بمکمان و سازهای کوبهای بود، صدابرداری کار را هم انجام داد. هر کاری که انجام میدهم، سعی میکنم تا حد ممکن بیاموزم، در این کار هم به همین شکل بود و چیزهای خوبی یاد گرفتم و باعث شد به این فکر کنیم که باز هم بخواهیم همچین تجربهای داشته باشیم. البته ما قرار بود یک نفر دیگر را هم اضافه کنیم که بعد از مدتی ترجیح دادیم خودمان دو نفر، آن را به سرانجام برسانیم.
- * یعنی ساز جدید اضافه کنید یا یک نوازنده دیگر؟
مصباح: میخواستیم برای پرکاشن از دوستان دیگری کمک بگیریم، چند اتود هم زدیم، اما نشد. موضوع مهمی که در موسیقی به آن توجه نمیکنیم این است که همیشه نوازنده باس و پرکاشن باید با هم هماهنگ باشند و با هم گرووسازی کنند برای همین این دو نوازنده باید خودشان را بیشتر با موسیقی وفق دهند که متأسفانه این تخصص، بین بچهها کمیاب است. برای همین تصمیم گرفتیم خودم نوازندگی آن را به عهده بگیرم.
- * فکر نمیکنید با وجود این تعداد نوازنده خوبی که داریم، شما کمی سختگیر هستید؟ این تفاوت در تفکر و سلیقه آنها است یا فکر میکنید نوازندههای ما از عهده ژانری که شما در آن فعالیت میکنید بر نمیآیند؟
میلاد: نوازنده استودیویی با نوازنده صحنهای فرق میکند؛ نوازنده استودیویی سطح بالاتری دارد. ما هم نمیگوییم چنین نوازندهای نیست اما از نظر من، وقتی قرار باشد برای یک نوازنده خیلی توضیح دهی، یعنی یک جای کار ایراد دارد. علاوه بر آن اگر قرار بود کسی به این پروژه اضافه شود، بهتر بود کسی باشد که خلقیاتش به ما نزدیک باشد تا بتوانیم به یک روح واحد برای ضبط این اثر برسیم. البته در این سالها من کمتر شاهد این اتحاد بین نوازندهها بودهام.
- * از تغییرات زیادی که این سالها در گروه خود دادهای، میتوان متوجه این تفکر شما شد.
میلاد: من همانی هستم که بودم اما احساس میکنم شرایط تجاری که بر موسیقی حاکم است، باعث شد خیلی از دوستانم را در عالم موسیقی (نه در عالم رفاقت) از دست بدهم. در ژانرهای دیگر هم همین اتفاق میافتد و مرتباً نوازندگان تغییر میکنند که البته از عالم حرفهای به دور است. اگر کسی حرفی برای گفتن داشته باشد، حرفش را چه یک نفره و چه بیست نفره میزند، به همین دلیل برای من فرق چندانی نمیکند.
- * میلاد، پیش از شروع این گفتوگو، گفتی آلبوم اینسترومنتال (بیکلام) مثل شهاب سنگی است که در آسمان رها میشود. یعنی دیده نمیشود یا عده کمی آن را میبینند و سرانجامش هم مشخص نیست. اما با تمام این تفاسیر باز هم این کار را ادامه میدهی. بحث مالی و این موضوع که موسیقی بیکلام نسبت به موسیقی باکلام کمتر شنیده میشود، باعث نمیشود کمی نسبت به انتشار این گونه موسیقیها دلسرد شوید؟
مصباح: ببینید، وقتی یک نقاش نقاشی میکشد از دو منظر به آن نگاه میکند؛ یکی اینکه من دوست دارم چه چیزی روی بوم ببینم و یک منظر دیگر اینکه مردم دوست دارند چه چیزی ببینند که دو دید کاملاً متفاوت است؛ یکی از آنها کاملاً شهودی است و یکی کاملاً منطقی و عقلانی. شوپنهاور میگوید موسیقی انتزاعیترین هنر است و موسیقی بیکلام انتزاعیترین موسیقی.
میلاد: اینکه هر کس یکجور آن را تعبیر میکند، آن را بسیار جذاب میکند. من هیچ وقت دوست نداشتم کارهای بیکلامم اسمی داشته باشند، چون این قطعات را برای منظور خاصی نساختهام و بر اساس نوع زندگی و تفکر من در آن برهه ساخته شدهاند. همین موضوع باعث میشود تفکر من به صورت مستقیم به مخاطب ارائه نشود اما موسیقی باکلام به واسطه شعرش، کاملاً رو بازی میکند.
- * یعنی میخواهید بگویید یک وجهه خوانندگی شما از اینجا نشأت میگیرد که بخوانید تا بتوانید یکسری حرفها را هم به صورت مستقیم به مخاطب خود بزنید؟
میلاد: طبیعتاً خوانندگی کار بسیار جذابی است اما با این وجود ما باز هم کار بیکلام را ادامه میدهیم.
مصباح: مد شده که میگویند خواننده یک ساز است. به نظرم این حرف یک شوخی است. شعر وقتی وارد موسیقی میشود باید محور داستان باشد و لزوم آن حفظ شود. گاهی از من میپرسند که چرا موسیقی باکلام کار میکنی و جواب من این است که دلم خواست این کار را انجام دهم. من فکر میکنم بیشتر باید از این واژه استفاده کنیم و اصلاً هم کلمه بدی نیست. باید بیشتر کارهایی که دلمان میخواهد انجام دهیم.
- * گاهی یک نوازنده که حتی باتجربه و حرفهای شده به جایی میرسد که فکر میکند چرا باید خواننده معروف باشد و منی که این همه زحت کشیدهام پشت او بایستم.
مصباح: این تفکر اشتباه است. این یک بحث وسیع است که اصلاً چرا خیلی از آهنگسازها میخواهند معروف شوند؟ اصلاً برای چه آهنگساز باید معروف شود؟ این به صنعت موسیقی ما برمیگردد. واقعاً مردم از کجا میدانند که آهنگساز فلان قطعه مایکل جکسون چه کسی است؟ اصلاٌ برایشان مهم هم نیست…
- * البته اگر به قبل و اوایل انقلاب نگاه کنید، میبینید که نام و عکس آهنگساز در کنار نام خواننده ذکر میشده است؛ از اسفنیار منفردزاده تا پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده.
مصباح: میدانید موضوع چیست؟ اتفاق غمگینانگیز برای من این است که در جمع دوستان خودم میبینم خواننده از یک جایگاه دیگری برخوردار است. روی استیج مردم برای خواننده دست میزنند اما در استودیو خواننده باید یک گوشه بنشیند تا آهنگساز به او بگوید چه کند. این یکی از مسائل کلیدی ما است. مشکل از اینجا شروع میشود که همین دوستان ما به خواننده جور دیگری نگاه میکنند و همین هم باعث میشود بخواهند جای خواننده را بگیرند.
میلاد: خواندن برای من به این شکل بوده که خودم میتوانم بهترین راوی فلان قطعهای که ساختهام باشم. من بارها کارهای خودم را از زبان شخص دیگری شنیدهام اما برایم اصلاً جذاب نبوده است. خیلی از آرتیستهای دنیا اینگونه هستند؛ مثل التون جان، جورج مایکل و… اینها میتوانند کلام را کاملاً با موسیقیشان مچ کنند، به نحوی که انگار نمیتوان آنها را از هم تفکیک کرد. مصباح هم بیانی در خواندن دارد که اگر خودش بخواند خیلی راحتتر است تا بخواهد آن را برای کسی توضیح دهد تا آن را بخوانند. برای ما منظور از خوانندگی چیز دیگری است اما این موضوع هم که همه دوست دارند دیده و شنیده شوند غیرقابل کتمان است و اگر کسی بگوید اینطور نیست، دروغ گفته است.
- * خود شما هم در ایام عید یک تیتراژ تلویزیونی خواندی که آن هم میتواند در راستای همین بیشتر دیده شدن باشد.
میلاد: بله. من این موضوع را تکذیب نمیکنم اما خوانندگی کل داستان نیست. ببینید، با اینکه از موسیقی بیکلام من کمتر استقبال میشود اما اصلاً از این قضیه ناراحت نمیشوم. جالب اینجا است که الان که میخواهم کنسرت بدهم به من اعتراض هم میشود! از من میپرسند دلیل اینکه موسیقی بیکلام کار میکنم چیست؟ واقعاً برای آنها سوال است و فکر میکنند یک کار غیرطبیعی انجام میدهم! راستش را بخواهید دیگر خیلی دنبال دیده شدن نیستم، همینکه یک اثر خلق و منتشر میشود خداراشکر میکنم.
- * نقدی که این روزها به موسیقی سنتی ما میشود این است که به سمت موسیقی پاپ رفته است. شاید یکی از دلایل این موضوع هم این باشد که اهالی موسیقی سنتی به دلیل استقبال مخاطب، به این سمت رفتهاند.
میلاد: کاملاً درست است. من خیلی وقت است که دیگر موسیقی سنتی نمیشنوم. من چون تجربههای مختلفی داشتهام و آنها را از هم تفکیک کردهام، وقتی میخواهم موسیقی اصیل ایرانی کار کنم، سعی میکنم تمام آن نکات را رعایت کنم، به همین دلیل در کارهای خودم و همین آلبوم «عیش جاودان» بیشتر موسیقی ایرانی اصیل میشنوم.
- * برخی هم معتقدند این موسیقی را باید با زبان امروز جامعه به گوش مخاطب رساند چون در غیر اینصورت کمکم تبدیل به موسیقی میشود که فقط باید در موزه بماند و هیچ کاربردی نخواهد داشت.
مصباح: خیلیها میگویند هنر ایران مثل تخت جمشید است. من هم میگویم شما تشریف ببرید تخت جمشید ببینید میتوانید دو روز زندگی کنید؟! معلوم است که نمیشود و طبیعتاً باید با شرایط روز پیشرفت کرد. موضوع دیگر این است که معتقدم مردمف این روزها خیلی کم به موسیقی گوش میکنند یعنی آنها بیشتر هنرمند دوست هستند تا هنر دوست؛ حالا میخواهد آن هنرمند یک استاد واقعی باشد، یا میخواهد صرفاً یک آدم خوشتیپ باشد که این ضعف مردم است نه هنرمند. البته تمام دنیا به این مشکل دچار شده و فکر میکنم یک قشر از هنرمندان باید این مسیر را هدایت کنند. یکی از تخصصهای من ارائه تخصصهای جدید است؛ مثل تخصص تولید که آن را برای اولینبار معرفی کردم. علت اینکه من میتوانم در طول سال تا این حد پرکار باشم این است که این تخصص را در مورد خودم به کار میگیرم. تخصص تولید کننده این است که حلقههایی که به صورت مستقل کار میکنند را به هم وصل و شرایطی مهیا میکند که همه بتوانند بهترین کارایی خود را داشته باشند. مخاطب امروز، موسیقی پاپ، راک و نیوایج گوش میدهد و در مقابل آنها، موسیقی ایرانی یکمقدار فقیر صدا میدهد. یک دلیلش همین بحث تولید است و یک دلیل آن استفاده از «باس» در موسیقی سنتی است که به شدت در آن ضعف داریم. واقعاً برایم عجیب است که چرا تا بهحال اساتید ما به این مسئله فکر نکرده و روی آن کار نکردهاند!
میلاد: آمدهاند و سازهای دیگر را به سمت باس سوق دادهاند در صورتیکه مثلاً تارباس سازی است که هیچوقت کارایی درستی نداشته و حتی نوع تفکر در ساخت آن ساز هم اشتباه بوده است!
مصباح: من فکر میکنم حرکات روشنفکری ما یک مقدار ابزارگرایانه است، برای همین هم همیشه به بنبست خورده است. خیلیها دوست دارند به من بگویند شما مبدع ساز هستید اما من میگویم این اسم را روی من نگذار و شأن کار من را پایین نیاور. من مبدع ساز نیستم، من یک تفکر کامل را به موسیقی ایران تزریق کردهام. برای همین است که به قول میلاد ساز تار باس ابداع میکنند یا سازهایی مثل گیتار باس به ایران میآورند که آنها هم حاصلی ندارند.
- * اتفاقاً یک نمونه حضور گیتار باس در موسیقی ایرانی، به واسطه آرین کشیشی در کنسرت همایون شجریان و سهراب پورناظری اتفاق افتاد.
میلاد: بله اما به نظر من از هیچ لحاظ به آن ارکستر نمیخورد. نه جنس گیتارباس شبیه سازهای آکوستیک آنها است و نه نوع تفکرشان به آن موسیقی میخورد. بله، این اتفاق میتواند در تفکر خودشان بیافتد اما آن اتفاق برای موسیقی ایرانی نیست. ممکن است من با یک نوازنده گیتارباس ساز بزنم، آن در جای خودش و اصلاً برای آن کنسرت است اما آیا با این اتفاق میتوانم معضل این داستان را در موسیقی حل کنم؟ تا به حال که حل نشده اما به نظرم باز مصباح با ساز بمکمان توانسته این معضل را تا حدودی حل کند.
مصباح: در چهار، پنج سال اخیر، بیش از ۴۰ آلبوم با ساز بم کمان تولید شده است. بعضیها تبلیغات بلدند و برای خودشان پروپاگاندی میکنند، اما من آدم تبلیغاتچی نیستم و این کار را هم بلد نیستم اما خب تا الان که این ساز جواب داده است.
میلاد: زمانه نشان میدهد که یک ساز چقدر میماند. یک تعداد از اساتید میگویند یک ساز جدید اختراع کردهایم اما زمانی میتوان گفت آن ساز توانسته تا حدود کار خود را انجام دهد که برای نسلهای آینده هم بماند.
- * آقای قمصری تا به حال از شما به دلیل نوع خاص صدایتان درباره اینکه هنگام خواندن صداسازی میکنید چیزی پرسیدهاند؟
مصباح: صداسازی یک تکنیک آواز است. اما فکر میکنم منظور شما دخالت تکنولوژی در صدا باشد.
- * همین موضوعی که به محسن چاوشی هم نسبت میدهند.
میلاد: یادم است که قدیمها در برخی آلبومها از صدای تو به عنوان ساز هم استفاده میکردند.
مصباح: بله. در مدرسه به من میگفتند «مصباس». اتفاقاً خیلی از من درباره این موضوع سوال نکردهاند. الان که فکر میکنم این اولینبار است که در یک مصاحبه درباره صدایم میگویم.
- * باز هم به واسطه نوع خاص صدایتان نخواستهاید در سبکهای دیگری مثل راک یا حتی دث متال فعالیت کنید؟
مصباح: من خیلی برای آینده برنامهریزی نمیکنم اما اگر دلم بخواهد حتماً آنها را هم تجربه میکنم.
- * اینکه میگویید خیلی برای آینده بنامهریزی نمیکنید، یعنی اگر الان یک پروژه پاپ به شما پیشنهاد شود، آن را میپذیرید؟
مصباح: مگر موسیقی پاپ چه اشکالی دارد؟
- * اشکالی ندارد اما خیلی از موزیسینها برای پاپ از واژه «شوخی» استفاده میکنند و آن را به رسمیت نمیشناسند.
مصباح: خیلی راحت بگویم که آنها علم کافی در اینباره ندارند. من در سایت خود شما دیدهام که بچههای سنتی یا کلاسیک خیلی راحت درباره موسیقی پاپ نظر میدهند اما اصلاً نمیفهمم چرا باید این اتفاق بیافتد.
- * شما به موسیقی پاپ هم گوش میکنید؟
مصباح: بله. خیلی زیاد. من در سایت خود شما خواندم که یک رهبر ارکستر گفته بود موسیقی پاپ مثل آدامس است! خب اصلاً یعنی چه؟ خیلی خوب است که بچههایی که موسیقی کلاسیک کار میکنند این را بدانند که همه کسانی که در جهان موسیقی پاپ کار کردهاند، هارمونی و کنترپوان موسیقی کلاسیک را قبلاً خوردهاند! مثلاً آیا میتوان به این راحتی درباره مایکل جکسون صحبت کرد؟ اصلاً نباید به همین راحتی درباره موسیقی پاپِ خوب نظر داد. من خیلی درباره بچههای ایرانی صحبت نمیکنم. شما اگر نگاه کنید، ما موسیقی راک هم در ایران نداریم، موسیقی پاپ هم نداریم؛ اینها پاپها و راکهای ایرانیزه شده هستند. وگرنه اگر بخواهید راجع به موسیقی پاپ صحبت کنید باید تخصص داشته باشید.
میلاد: جالب اینجا است که مردم در دنیا موسیقی راک را هم به عنوان موسیقی پاپ گوش میکنند. الان گروه «میوز» با آن حجم صدایی و آن قدرت، برای آنها تبدیل به موسیقی پاپ راک شده است. ما در موسیقی اصیلمان هم خیلی قطعات پاپ داریم که شاید پاپترین آن «مرغ سحر» باشد.
- * شما که میگویید به موسیقی پاپ علاقهمندید، موسیقی چه کسانی شما را جذب کرده است؟
مصباح: من موسیقی پاپ ایرانی گوش نمیکنم.
- * یعنی به نظر شما این سالها در حوزه موسیقی پاپ، اتفاق درستی نیافتاده است؟
مصباح: من به آزادی اعتقاد دارم و معتقدم هر کسی آزاد است هر کاری که دوست دارد انجام دهد. موسیقی پاپ ایران هم به گوشم خورده است و اگر خوشم بیاید به آن گوش میکنم، اما این موسیقیهای پاپ اخیر جذابیتی برایم نداشتهاند. کارهای قدیمی ایرانی را گوش میکنم. حتی ممکن است کارهای روحوضی را هم گوش کنم، من از هر چه خوشم بیاید به آن گوش میکنم و هیچ گاردی ندارم.
ببینید هر انسانی یکسری ویژگی ها دارد که یکی از ویژگیهای خلقت این است که با اینکه همه ما یونیک هستیم اما از بیرون یکسری اشتراکات داریم. موسیقی باید بتواند ویژگیهای عمومی من را سرگرم کند و پنهانی با ویژگیهای خاص من هم سرو کار داشته باشد. در اینصورت است که موسیقی میتواند ماندگار شود. موسیقی که فقط با توده باشه خیلی زود از بین میرود. وقتی یک خواننده میآید و سریع معروف میشود، ما خیالمان راحت است و میدانیم فوقاش چند ماه دوام میآورد که نمونه آن هم کم نیست. موسیقیای که فقط بخواهد با ویژگیهای خاص من سر و کار داشته باشد تبدیل به یک موسیقی ایزوله میشود و با عدم استقبال مواجه میشود. باید هر دو وجه را داشته باشد که اصلاً هم کار سادهای نیست. یعنی آن هنرمند واقعاً باید آرتیست باشد. ما در موسیقی دو قشر داریم که خیلی با اعتماد به نفس هستند؛ کسانی که خیلی به مخاطبانشان مینازند که مطمئن باشید خیلی زود زمین میخورند و فراموش میشوند و قشری که به نداشتن مخاطب مینازند. چراکه فکر میکنند اگر کسی مخاطب زیادی داشته باشد یعنی یک جای کارش میلنگد. اینها خیلی زود زمین میخورند. البته آزادی وجود دارد و هر کس هر جور که دلش بخواهد میتواند کار کند. من انتقادی به کسی ندارم و صرفاً نظر خودم را بیان میکنم.
- * پس احتمالاً شما هم با توجه به کارهای زیادی که در سال انجام میدهید، جزء مرتکبین این داستان هستید.
مصباح: این بیزینس من است. آنها اثر هنری دیگران هستند و من فقط به آنها برای ساخته شدن کمک میکنم. ولی در قطعاتی که برای خودم کار میکنم، کمتر کسی میتواند بگوید به اندازه مصباح قمصری در کار خودش یونیک و مستقل و آزاد است. من در بند مردم نیستم ، در بند اساتید هم نیستم، علاوه بر آن محتاج به همکاری با کسی هم نیستم. برای همین وقتی یک هنرمند را برای همکاری انتخاب میکنم، برایم یک اتفاق ارزشمند میشود. چون هر دو از بینیازی به سمت هم آمدهایم. میلاد هم به کسی نیازی ندارد و برای خودش یک ارکستر است.
- * برای انتهای این گفتوگو کمی هم درباره جزئیات آلبوم «عیش جاودان» بگویید.
میلاد: این آلبوم ۹ قطعه دارد که یک بخش آن در بیات ترک است و یک بخش آن هم نوا و دشتی. از سازهای تار، بم کمان و سازهای کوبهای برای آن استفاده کردهایم که آهنگسازی آن با من بوده و تنظیم سازهای بمکمان و کوبهای و همچنین صدابرداری آلبوم با مصباح بوده است.
- * میلاد، شما تا امروز چهار آلبوم بیکلام منتشر کردهای، «عیش جاودان» با آنها تفاوت دارد یا همچنان در همان فضا است؟
میلاد: تارنوازی که همان تارنوازی من است اما تفاوت آن در آهنگسازی است و حال و هوایش که کاملاً برای من متفاوت است. سعی کردهایم یک موسیقی کاملاً ایرانی بسازیم اما برخی جاها هم خیلی زیرکانه از موسیقی بلوز استفاده کردهایم. این آلبوم برای من صدای جدیدی است.
مصباح: من فکر میکنم این آلبوم، موسیقی آینده ایران است. یعنی آینده ایران باید به این سمت برود و به هر حال هم میرود. در بین تارنوازان ما تعداد کمی مولف داریم که میلاد یکی از آنها است و این برای من تجربه جدیدی بود.